زندگی با شکارچیان چگونه می‌تواند به بقای گونه‌های محلی کمک کند؟

پنج‌شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۵
مطالعه 6 دقیقه
کارشناسان می‌گویند به‌جای نگه‌داری حیوانات بومی در پناهگاه‌های محصور، بهتر است آن‌ها را با شکارچیان رو‌به‌رو کنیم.
تبلیغات

وقتی گروهی از حیوانات درمعرض خطر انقراض را در طبیعت رها می‌کنیم، همیشه امیدواریم که آن‌ها زنده بمانند، اما معمولاً چنین اتفاقی نمی‌افتد. ما لاشه‌های بیلبی‌ها (موش بینی‌دراز) را زیر بوته‌ها پیدا می‌کنیم، بتونگ‌هایی (کانگوروهای دم‌قلمویی) را پیدا می‌کنیم که توسط گربه‌های وحشی تکه‌تکه شده‌اند و طُره‌های خز والابی صخره را درون مدفوع روباه‌ها می‌یابیم.

من (کاترین موزبی، دانشیار دانشگاه نیو ساوت ولز و نویسنده مطلب در وب‌سایت The Conversation) طی ۲۵ سال گذشته، در طول تلاش برای محافظت از پستانداران تهدیدشده، شاهد ویرانی به‌بارآمده توسط روباه‌ها و گربه‌های غیربومی استرالیا بوده‌ام. در محوطه‌ی پژوهشی Arid Recovery، بارها تلاش کرده‌ایم تا از بیلبی‌ها، بتونگ‌ها و والابی‌ها در خارج از حصارها محافظت کنیم. متأسفانه حیوانات بومی استرالیا با این شکارچیان زیرک تکامل پیدا نکرده‌اند و رفتارهای ضدشکارچی یا ویژگی‌های فیزیکی لازم برای اجتناب از آن‌ها را ندارند.

پس چه باید کرد؟ پس از سال‌ها نتایج دلسردکننده، در حال آزمایش رویکرد جدیدی هستیم. ما می‌خواهیم به کیسه‌داران بومی استرالیا کمک کنیم تا طی فرایند تکامل محتاط‌تر شوند و قدرت بقای آن‌ها بیشتر شود. این کار نه در پناهگاه‌های محصور بلکه در طبیعت و در کنار این شکارچیان باهوش انجام می‌شود.

گربه وحشی در استرالیا / feral cat

گربه وحشی درحال شکار در شب در استرالیای مرکزی

چرا پستانداران بومی استرالیا طعمه‌های بسیار آسانی هستند؟

اگر کیسه‌داران بومی استرالیا زمان بیشتری برای سازگاری داشتند، مجبور به انجام این کار نبودیم. اما خرگوش‌ها، روباه‌ها و گربه‌ها مانند تثلیث شیطانی عمل می‌کنند. استقرار اروپایی‌ها با تعداد بالای خرگوش‌ها همراه بود. این حیوانات برای غذا با کیسه‌داران بومی رقابت کردند و به غذای گربه‌ها و روباه‌ها تبدیل شدند و تعداد آن‌ها را افزایش دادند. این آسیب‌ با پاکسازی گسترده ی زمین و چرای بی‌رویه تشدید شد.

گونه‌های پستاندارانی که تا به امروز منقرض شده‌اند، عبارت‌اند از کیسه‌داران حفار یا کیسه‌داران کوچک‌تر از جمله والابی‌ها، باندیکوت‌ها و جوندگانی با محدوده‌ی وزنی ۳۵ گرم تا ۵/۵ کیلوگرم. گونه‌های کوچک‌تر یا بزرگ‌تر، بیشتر در امان هستند اما جانورانی که در این محدوده قرار دارند، غذای گربه‌ها و روباه‌ها می‌شوند.

مشکلی که از نظر حفاظت با آن روبه‌رو هستیم، بسیار دشوار است، زیرا برای محافظت از آسیب‌پذیریرترین گونه‌ها (باندیکوت‌های خلیج کوسه، بتونگ‌های حفار و موش‌های صحرایی لانه‌ی چوبی)، باید آن‌ها را در فضاهای امنی پرورش دهیم. آن‌ها پشت حصارهای بلند زندگی می‌کنند، در حالی‌که شکارچیان بیرون از آن فضا پرسه می‌زنند. وقتی حیوانات را در اسارت پرورش می‌دهید، آن‌ها درمورد شکارچیان بی‌تجربه‌تر می‌شوند. بنابراین، راه‌حل چیست؟ آیا باید این جانوران کیسه‌دار نادر را همیشه تحت حفاظت نگه‌داری کنیم؟

بتونگ‌ حفار از حیوانات استرالیا / burrowing bettong

پژوهشگران بتونگ‌ حفار را در پناهگاه Arid Recovery در استرالیای جنوبی رها می‌کنند

ما هر سال میلیون‌ها دلار برای کنترل گربه‌ها و روباه‌ها ازطریق تله‌گذاری، تیراندازی و طعمه‌گذاری صرف می‌کنیم. تلاش بسیار کمتری برای بهبود واکنش حیواناتی که طعمه‌ی آن‌ها هستند، انجام شده است.

اگر قرار باشد پستانداران بومی بخشی از محدوده‌ی قبلی خود را پس بگیرند، در نهایت باید با گربه‌ها و روباه‌ها در مکان‌های بیشتری در حیات وحش زندگی کنند. برای انجام این کار، آن‌ها به کمک ما نیاز دارند.

آیا می‌توانیم سازگاری را تسریع کنیم؟

تا به امروز، بیشتر تلاش‌ها برای بهبود واکنش‌های حیوانات طعمه‌ای که با شکارچی رو‌به‌رو نشده‌اند، ازطریق تجربه‌ی نشانه‌های شکارچی انجام شده است. برای مثال، آن‌ها درمعرض صداهای بلند، تعقیب، روباه‌های تاکسیدرمی‌شده، مدل‌هایی از شکارچیان و بوی شکارچی قرار داده شده‌اند. متأسفانه، نتایح عموماً ضعیف یا کوتاه‌مدت بوده است.

در پاسخ به این چالش‌ها، ما رویکرد مداخله‌جویانه‌تری را آزمایش کرده‌ایم، یعنی قرار گرفتن درمعرض شکارچی در محیط طبیعی. ما پستانداران تهدیدشده را درمعرض تراکم کم شکارچیان واقعی در دوره‌های زمانی طولانی قرار می‌دهیم تا انتخاب طبیعی و یادگیری ازطریق رویارویی با شکارچی واقعی تسریع شود. برای ۶ سالی که ما در حال اجرای این آزمایش در استرالیای جنوبی بوده‌ایم، این رویکرد نتایج امیدوارکننده‌ای به همراه داشته است.

ما بیلبی‌ها و بتونگ‌های‌ حفار را در محوطه‌ی حصارداری قرار دادیم و تعداد کمی گربه وحشی را اضافه کردیم. سپس منتظر ماندیم. طی ۶ سال بعد، ویژگی‌های فیزیکی و رفتار آن‌ها را در طول زمان با جمعیت شاهدی که درمعرض شکارچیان قرار نداشتند، مقایسه کردیم.

بیلبی بزرگ / Greater bilby

تصویری از بیلبی بزرگ در مرکز Arid Recovery

بیلبی‌هایی که درمعرض گربه قرار گرفته بودند، محتاط‌تر شده بودند و به‌دنبال پناهگاهی با پوشش ضخیم‌تر بودند. زمانی که هر دو گروه وارد منطقه‌ای شدند که در آن گربه‌ها حضور داشتند، این گروه، از بیلبی‌های گروه شاهد نرخ بقای بالاتری داشتند.

در عرض ۱۸ ماه، نزدیک شدن به بتونگ‌هایی که درمعرض شکارچی قرار گرفته بودند در هنگام شب بسیار سخت‌تر شد. جالب اینکه در طول چند سال، پاهای عقبی آن‌ها نسبت‌به جمعیت‌های شاهد بلندتر شد و در جریان فرار از شکارچیان، واکنش‌های سریع‌تری داشتند، اگرچه هنوز به‌قدر کافی سریع نبودند که تفاوت قابل‌توجهی میان بقای گروه شاهد و جمعیت‌هایی که درمعرض گربه قرار داشتند، دیده شود.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت قرار دادن حیوانات بی‌تجربه از نظر شکارچیان، پس از چند نسل، رفتار آن‌ها را تغییر داد و در مواردی میزان بقای آن‌ها افزایش پیدا کرد. این خبر خوبی است.

شاید از خود بپرسید که چرا این اتفاق به‌طور طبیعی در جمعیت‌های وحشی رخ نمی‌دهد. در برخی موارد، این اتفاق می‌افتد. بسیاری از پستانداران بومی استرالیا اکنون دینگوها را تشخیص می‌دهند و دربرابر آن‌ها واکنش نشان می‌دهند. دینگوها فقط چند هزار سال است که در استرالیا زندگی می‌کنند. مشکل این است که تراکم گربه‌ها و روباه‌ها احتمالاً آن‌قدر زیاد است که طعمه نمی‌تواند پیش از وقوع انقراض محلی دربرابر آن سازگاری پیدا کند.

مطالعات نشان داده‌اند که رفتار ضدشکارچی می‌تواند طی فقط چند نسل از بین برود. آگاهی از این موضوع که این رفتار همچنین می‌تواند نسبتاً به سرعت بازیابی شود، دلگرم‌کننده است.

بتونگ حفار در استرالیا / Burrowing bettong

بتونگ‌های حفار زمانی در استرالیا بسیار فراوان بودند

آیا این تغییرات پایدار خواهد بود؟

آنچه باید بدانیم این است که آیا تغییرات مشاهده‌شده ناشی از انعطاف‌پذیری یا انتخاب است؟ اگر ناشی از انعطاف‌پذیری باشد، یعنی تغییرات و یادگیری تجربه‌شده توسط بیلبی‌ها و بتونگ‌ها‌ ممکن است به نسل بعد منتقل نشود. اگر انتخاب در کار باشد، یعنی قرار گرفتن مداوم درمعرض شکارچی می‌تواند به تغییراتی در ساختار ژنتیکی گونه‌ها منجر شود و در طول زمان پیشرفت‌ها و سازگاری‌های بیشتری به دست آید.

پس کدامیک از این موارد است؟ نتایج اولیه نشان می‌دهد انتخاب ممکن است در برخی از صفات مانند طول پای عقبی در حال رخ دادن باشد. تلاش‌های مشابه برای آموزش کوئول‌های شمالی برای اجتناب از وزغ‌های نیشکر، نشان داده است که رفتار آموخته‌شده می‌تواند به ارث برسد. این نوع تکامل کمکی همچنین در مرجان‌ها در حال آزمایش است تا به آن‌ها سازگاری‌های لازم برای بقا در اقیانوس‌های در حال گرم شدن را بدهد.

برای دستیابی به رؤیای همزیستی موفق بین شکارچیان غیربومی و پستانداران بومی، به طیف وسیعی از رویکردها نیاز داریم. این رویکردها شامل روش‌های بهتر کنترل شکارچیان برای کاهش تعداد آن‌ها، بهبود کیفیت زیستگاه‌ها برای پستانداران بومی و تقویت پاسخ‌های شکار است.

ما به درک بهتر آستانه‌های شکارچی نیاز فوری داریم (سطحی از شکار که در آن جمعیت گونه‌های بومی می‌توانند پایدار بمانند یا افزایش پیدا کنند و در عین‌ حال، فشار انتخاب کافی برای تکامل رفتارها و صفات جدید وجود دارد). در این شرایط می‌توان انتظار داشت که برخی (و نه همه) گونه‌های بومی در نهایت با شکارچیان غیربومی سازگار شوند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات