بحران‌های محیطی و انسانی چگونه می‌توانند مسیر بشر را تغییر دهند؟

سه‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۰
مطالعه 9 دقیقه
بحران‌ها و فجایع جهانی مثل جنگ هسته‌ای یا هوش مصنوعی افسارگسیخته می‌توانند پیامدهای بسیار جدی برای آینده‌ی انسان به‌دنبال داشته باشند.
تبلیغات

ست باوم، کارشناس بحران و مدیر اجرایی مؤسسه‌ی ریسک فاجعه‌ی جهانی است. خانواده‌ی پدری او برای فرار از رژیم نازی آلمان، در دهه‌ی ۱۹۳۰ به ایالات‌متحده مهاجرت کردند. بااینکه او و خانواده‌اش در جنگ آسیبی ندیدند اما همیشه از خود می‌پرسید اگر جنگ جهانی دوم به وجود نمی‌آمد، چه اتفاقی می‌افتاد؛ آیا نسل افرادی که در جنگ جان خود را از دست دادند، باقی می‌ماند؟ آیا با برخی از آن‌ها دوست یا همسایه بود و آیا اصلا خود او متولد می‌شد؟

وقتی بحث فاجعه‌های انسانی مطرح می‌شود، آسیب‌های فوری و ناگهانی به ذهن می‌آیند. بیش از ۵۰ میلیون نفر در جنگ جهانی دوم، ۱۵ میلیون نفر در جنگ جهانی اول و ۱۶۰ هزار نفر در زلزله‌ی ۲۰۱۰ هائیتی جان خود را از دست دادند؛ اما این ارقام آثار بلندمدتی را به جا گذاشته‌اند. افرادی که هرگز فرصت زندگی پیدا نکرده‌اند باعث تغییرات دنیای کنونی شدند. مستندسازی این پیامدها دشوار است اما کم‌اهمیت نیست.

اگر یک قدم به عقب بروید و به چشم‌انداز وسیع گذشته نگاه کنید، متوجه خواهید شد بزرگ‌ترین فجایع، مهم‌ترین حوادث تاریخ جهان هستند. انقراض گونه‌های کرتاسه، پالئوژن (K-Pg) در ۶۶ میلیون سال پیش منجر به محو دایناسورها از کره‌ی زمین شد و فضا را برای رشد پستاندارانی مثل انسان باز کرد. خیلی قبل‌تر از آن، ۲.۵ میلیارد سال قبل، فاجعه‌ی اکسیژنی منجر به نابودی حیات غیرهوازی شد و عرصه را برای هوازی‌ها مهیا کرد. اگر این فاجعه‌ها رخ نمی‌دادند، انسان و دیگر گونه‌های مدرن هم هرگز به وجود نمی‌آمدند.

تغییرات اقلیمی

آثار تغییرات اقلیمی، آسیب‌پذیری انسان نسبت به فجایع زیست‌محیطی را بالا برده است

به همین دلیل به اعتقاد پژوهشگرهای ریسک، اجتناب از این حوادث یکی از بزرگ‌ترین اولویت‌های قرن ۲۱ است. فعالیت‌های انسانی، این دوره از تاریخ زمین را به یکی خطرناک‌ترین دوره‌ها تبدیل کرده است. با درنظرگرفتن تأثیر فجایع و بحران‌ها بر هزاران گونه‌ی جاندار‌ در طی سال‌های متمادی می‌توان به این نتیجه رسید که اجتناب از فاجعه‌ی جهانی امروزه لزوما به‌معنی نجات جان و زندگی افراد نیست بلکه به‌معنی حفاظت از آینده‌، ظرفیت و نسل‌های آینده‌ای است که مسیرشان برای همیشه تغییر کرده است.

تأثیر انسان بر سیاره از یک نظر مشابه رشد سریع جاندارانی است که فاجعه‌ی اکسیژن را رقم زدند. این پدیده به‌دلیل افزایش سیانوباکتری‌ها به وجود آمد. سیانوباکتری‌ها اولین جاندارانی بودند که از آب برای فتوسنتز استفاده کردند. در این فرایند آب به هیدروژن و اکسیژن مولکولی شکسته می‌شود. سیانوباکتری‌ها با این فرایند باعث افزایش فراوانی اکسیژن در جو و نابودی بخش زیادی از حیات غیرهوازی شدند.

به همین ترتیب، انسان‌ها اولین جانداران برخوردار از علم، فناوری، کشاورزی و صنایع پیشرفته هستند. انسان با این فعالیت‌ها بخش زیادی از گونه‌ها را نابود کرده است؛ اما اگر مراقب نباشد، ممکن است خود را هم نابود کند.

فهرست ریسک‌های انسانی برای اغلب افراد آشنا هستند: سلاح‌های هسته‌ای، گرمایش جهانی و دیگر خرابی‌های زیست‌محیطی، بیماری‌های ویروسی ناشی از پاتوژن‌های مهندسی زیستی، هوش مصنوعی افسارگسیخته و تهدید‌های دیگر. درواقع این یک فهرست نیست بلکه شبکه‌ی به هم مرتبطی از ریسک‌ها است.

برای مثال، گرمایش جهانی می‌تواند ثبات تمدن را از بین ببرد و توانایی انسان برای سازگاری با فجایع دیگر را کاهش دهد. به تمام این‌ها می‌توان ریسک بالقوه‌ی حوادثی مثل برخورد سیارک‌ها و آتش‌فشان‌ها را هم اضافه کرد که قبلا منجر به نابودی نسل دایناسورها شدند.

در اغلب سناریوهای بحران، پیش‌بینی تأثیر نهایی فاجعه بر گونه‌های انسانی کار دشواری است. امروزه‌ی ۷.۶ میلیارد گونه‌ی انسانی در سطح گسترده‌ای در دنیا پراکنده شده‌اند و انسان در سازگاری با شرایط نسبت به گونه‌های دیگر برتری دارد. حداقل می‌توان گفت بخشی از جهان می‌تواند از فاجعه نجات پیدا کند؛ اما امرارمعاش و نحوه‌ی زندگی بازماندگان هم هنوز یک راز حل نشده است.

ست باوم و همکاران در مقاله‌ای تحت عنوان مسیرهای طولانی تمدن انسان به بررسی تمدن انسان (و نسل‌های مستقیم آن) در طی میلیون‌ها، میلیاردها یا حتی تریلیون‌ها سال آینده پرداخته‌اند. با اینکه شکل دقیق تمدن انسانی در بازه‌های طولانی‌مدت قابل پیش‌بینی نیست (و حتی در بازه‌های کوتاه‌تر هم این امکان وجود ندارد) اما حداقل می‌توان به نتیجه‌های کلی رسید.

آمار انقراض

اقدامات انسان در قرن ۲۱ می‌تواند مسیرهای آینده‌ی او را شکل دهد. در این نمودار فلش زرد نشان‌دهنده تحول فناوری و ستاره‌شناسی، سبز: بقای صنعت و کشاورزی، صورتی: فاجعه و قرمز انقراض است

اگر انسان بتواند از فجایع جان سالم به در ببرد، آینده‌ای درخشان در انتظارش خواهد بود. آینده‌ای مملو از فناوری‌های انقلابی و توسعه‌ی فضایی؛ اما اگر در این زمینه شکست بخورد، آسیب‌های پایداری را تجربه خواهد کرد. اگر فاجعه‌ای منجر به انقراض انسان شود می‌تواند به‌صورت دائمی تمدن انسان را به پایان ببرد. بااین‌حال اگر برخی انسان‌ها جان سالم به در ببرند، بشر هرگز دوباره به تمدن پیشرفته دست نخواهد یافت. طبق نمودار زیر، کشاورزی و صنعت دو عنصر مهمی هستند که باید از فاجعه جان سالم به در ببرند.

برای درک بهتر تأثیر فاجعه بر آینده‌ی انسان، جنگ هسته‌ای را درنظر بگیرید که کشورهای مجهز به سلاح هسته‌ای در آن نقش دارند: چین، فرانسه، هندوستان، کره‌ی شمالی، پاکستان، روسیه، بریتانیا و ایالات‌متحده. جنگ برای تمام این کشورها هزینه‌ی زیادی خواهد داشت. محتمل‌ترین سناریو شامل روسیه و ایالات‌متحده است که ۹۰ درصد زرادخانه‌ی اتمی جهان را دارند؛ اما هدف این مثال درنظر گرفتن بدترین سناریوی جنگ هسته‌ای است.

بازماندگان جنگ هسته‌ای با قحطی شدید روبه‌رو خواهند شد

حتی در بدترین سناریو هم بیشترین بخش جهان از نابودی فوری در امان می‌ماند. در آفریقا و آمریکای لاتین کشورهایی وجود دارند که نه با کشورهای مجهز به سلاح دشمن هستند و نه متحد آن‌ها هستند؛ بنابراین پیش‌بینی می‌شود ساکنین این کشورها از انفجارهای اتمی در امان بمانند. به همین ترتیب حتی مردمی هم که در کشورهای هدف حمله زندگی می‌کنند، در صورت دور بودن از شهرها و مقرهای نظامی می‌توانند جان خود را نجات دهند.

شرایط برای بازماندگان هم تغییر خواهد کرد. علاوه‌بر آشفتگی سیاسی و اجتماعی، بخش زیادی از اقتصاد دنیا دچار اختلال و رکود می‌شود. بسیاری از زنجیره‌های تأمین جهانی تحت شرایط عادی بسیار بهینه عمل می‌کنند اما حتی نسبت به اختلال‌های کوچک هم آسیب‌پذیر هستند. در طی چند هفته یا چند روز پس از جنگ، مردم سراسر دنیا با کمبود کالاهای مصرفی و مصالح جایگزین برای زیرساخت‌های ضروری شهری روبه‌رو خواهند شد.

خیلی زود، آثار محیطی جهانی خود را نشان می‌دهند. انفجارهای اتمی به‌قدری قدرتمند هستند که غبار و خاکستر آن‌ها می‌توانند به‌سرعت وارد استراتوسفر شوند. استراتوسفر دومین لایه‌ی جو است که در فاصله‌ی ۷ کیلومتری بالای سطح قطب‌ها و در فاصله‌ی ۲۰ کیلومتری از استوا قرار گرفته است.

استراتوسفر بالای ابرها قرار دارد بنابراین هرچیزی که به این قسمت برسد، به‌صورت باران بر زمین فرود نخواهد آمد. بلکه در طی چند ماه در کل جو پخش می‌شود و به مدت چندین سال در آن باقی خواهد ماند. این لایه مانع از عبور نور خورشید می‌شود و به‌این‌ترتیب سطح زمین سرد می‌شود و میزان بارندگی هم کاهش می‌یابد. دو پیامدی که هر دو به ضرری کشاورزی هستند.

تست سلاح اتمی

پخش تست سلاح اتمی در کره‌ی شمالی

قحطی ناشی از بدترین سناریوی جنگ هسته‌ای، بسیاری از مردم را در سراسر جهان خواهد کشت (گرچه بسیاری از آن‌ها در طی جنگ جان خود را از دست می‌دهند)؛ اما باز هم همه نمی‌میرند. انسا‌ن‌ها می‌توانند تا زمان پاک شدن آسمان از انبارهای غذایی موجود تغذیه کنند. علاوه‌بر این می‌توان با نور مصنوعی یا منابع دیگر به پرورش غذا پرداخت.

ترکیب قحطی جهانی با نابودی ناشی از جنگ به‌شدت بر تمدن مدرن تأثیر خواهند گذاشت. بازماندگان می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند؛ اما درست مانند تمدن‌های مصر یا جزیره‌ی ایستر با فشارهای زیادی روبه‌رو خواهند بود.

از نقطه‌ی اشتراک قحطی و نابودی جنگ اتمی می‌توان نتیجه گرفت، فجایع محیطی و انسانی به یکدیگر ربط دارند. پیامدها و آسیب‌های ناشی از یک فاجعه‌ ممکن است تا سال‌ها ادامه داشته باشد. جنگ هسته‌ای تنها یک جنگ ساده نیست: بلکه پیامدهایی مثل رکود اقتصادی و نابودی کشاورزی را به‌دنبال خواهد داشت؛ اما آستانه‌ی تحمل و مقاومت تمدن تا حد زیادی به گرمایش جهانی و دیگر عوارض محیطی وابسته است.

آثار جنگ هسته‌ای می‌توانند فجایع دیگری مثل بیماری‌های مهلک (به‌دلیل زیرساخت ضعیف بهداشت) یا اختلال مهندسی زیستی (که منجر به تغییرات اقلیمی می‌شود) را به‌دنبال داشته باشد. ست باوم و همکاران به این سناریو فاجعه‌ی مضاعف می‌گویند.

کشاورزی در شرایط قحطی

کشاورز‌ها در بهترین موقعیت بازیابی از فاجعه قرار دارند؛ زیرا خود غذای خود را تأمین می‌کنند

براساس این روابط، بررسی جمعی فجایع مهم‌تر از بررسی مجزای آن‌ها است. اغلب افراد می‌پرسند کدام خطرها مهم‌تر هستند اما این پرسش اشتباه است. انسان با مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته از ریسک روبه‌رو است نه یک مجموعه از ریسک‌های مجزا. ست باوم مفهوم ارزیابی یکپارچه‌ را برای بررسی ریسک‌های به‌هم‌پیوسته و راه‌حل‌های آن تعریف کرده است.

صرف‌نظر از اینکه فاجعه چه مواردی را در برمی‌گیرد، این سؤال مطرح می‌شود که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. در صورت انقراض بشر، پاسخ به این سؤال ساده است: همه خواهیم مرد؛ اما اگر بخشی از مردم زنده بمانند، پاسخ پیچیده خواهد شد.

اگر عملکرد تمدن بشر مختل شود، بازماندگان برای حفظ سلامت و زنده ماندن به خود متکی خواهند شد. امروزه، اغلب افرادی که در مناطق شهری زندگی می‌کنند، مشکل پرورش غذا دارند. (از خود بپرسید: بدون تهیه‌ی کالاهای اساسی چگونه می‌توانید زنده بمانید؟) اساسا اغلب کشاورزها پس از فاجعه زندگی خوب و مرفهی را خواهند داشت این در حالی است که امروزه کشاورزها قشر فقیر جوامع را تشکیل می‌دهند.

یکی از کارهای ضروری پس از فاجعه، بازتولید است. جمعیت بازماندگان برای پرورش نسل‌های جدید انسانی باید نزدیک به یکدیگر و بزرگ باشند. در غیر این صورت، جمعیت از بین خواهد رفت. طبق محاسبات دانشمندان برای حفظ جمعیت پایدار به جوامع با جمعیت  ۱۵۰  تا ۴۰ هزار نفر نیاز است. با مساعد‌شدن شرایط، نیاز به جمعیت بالا هم از بین خواهد رفت.

استخراج زغال سنگ

تمدن پس از فاجعه بدون فناوری صنعتی، به‌سختی می‌تواند سوخت‌های فسیلی مثل زغال‌سنگ را استخراج کند

دنیای پس از فاجعه، مشکلات عمده‌ای را تجربه خواهد کرد. برای مثال ممکن است تا آن موقع، سوخت‌های فسیلی و دیگر منابع به پایان رسیده باشند. آلاینده‌های صنعتی هم به قوت خود باقی بمانند. از سوی دیگر منابعی مثل فولاد در دسترس خواند بود؛ و به‌جای سوخت‌های فسیلی می‌توان از منابع انرژی تجدیدپذیر مثل باد یا آب استفاده کرد.

شاید برنامه‌ریزی برای فجایع احتمالی آینده به نظر دور از ذهن برسد یا در اولویت نباشد؛ اما تشخیص اقدامات صحیح برای آینده‌ی تمدن انسانی، ضروری خواهد بود؛ و مسئله، شانس و روش زندگی پس از فاجعه است.

برای مثال تصور کنید اگر جنگ جهانی دوم اتفاق نمی‌افتاد، بشر امروز چگونه بود؟ بسیاری از افراد زندگی خوب و سالمی را تجربه می‌کردند. البته نمی‌توان به گذشته بازگشت و حوادث را تغییر داد؛ اما می‌توان با اجتناب از فجایع جدید به‌ویژه فجایعی که بر آینده‌ی تمدن بشر تأثیر می‌گذارند، آینده را تغییر داد.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات