افسانههای استارتاپی؛ طرح کسبوکار باید بینقص باشد
دنیای استارتاپ پر از ریسک و پیچیدگی و نبود قطعیت در تمام مراحل است. در چنین دنیایی، این تصور پیش میآید که قبل از انجام هر کار باید برنامهریزی دقیق و سختگیرانهای کنیم. البته، برنامهریزی بخش حیاتی هر کسبوکار محسوب میشود و نمیتوان در جایگاه مدیر یا بنیانگذار هر روز صبح فقط با امید آنچه پیش میآید، کار را شروع کرد و ادامه داد.
برنامهریزی کمک میکند حرکتهای خود را جهتدهی کنیم و تاحدممکن از خطرهای مسیر پیش رو دور باشیم. همین برنامهریزی و آمادهبودن کمک میکند از بسیاری از استرسها در دنیای پراسترس کسبوکار و کارآفرینی دور باشیم.
با وجود تمام مزایای برنامهریزی و طرحریزی، این ابزار میتواند مانند چاقویی دولبه عمل کند. جهان استارتاپی بهطورکلی به انعطافپذیری و توانایی تغییر تمرکز و اهداف نیاز دارد. طرحهای کسبوکار در ظاهر ماهیتی مخالف این نیاز دارند و دربرابر هرگونه فشار خارجی و تمایل برای تغییر مقاومت میکنند.
طرحهای کسبوکار عموما برنامههایی هستند که روی فایلهای مخصوص یا کاغذ اجرا میشوند. برخی تصور میکنند برنامهها بهدلیل این ماهیت تغییرناپذیرند و باید بهعنوان راهنمایی همیشگی و ثابت جلو چشم باشند. این در حالی است که طرح کسبوکار باید بهصورت اهدافی کوتاهمدت و تغییرپذیر باشد، نه اینکه نقشی شبیه گاردریلهای اتوبان ایفا کند که هرگونه تغییر مسیر یا بازگشت را غیرممکن سازد.
بههرحال هیچ طرح کسبوکاری در ابتدا عالی و بینقص نیست. کارآفرینان برای شروع کار خود باید طرحی اولیه داشته و آمادهی تغییر نیز باشند. همین آمادهسازی طرح اولیه هم میتواند مشکلاتی بههمراه داشته باشد؛ اما میتوان با اجرای برخی راهکارها آن را تسهیل کرد. در ادامهی این مطلب زومیت، راهکارهایی عملی برای پیشرفت در فرایند طراحی کسبوکار را بررسی میکنیم.
تمرکز روی احتمالات
ورود به دنیای کارآفرینی، یعنی استقبال از انواع احتمالات و نبود قطعیتها. در ابتدای کار، برنامهریزی برای تعهد کامل همهی فرایندها طبق طرح کسبوکار آسان بهنظر میرسد. در روزهای اول بهعنوان بنیانگذار استارتاپ، مسیر خود بهسمت موفقیت را مستقیم میبینید و همین دردسترسبودن هدف، برایتان جذاب هم خواهد بود. در چنین وضعیتی، فکرکردن درباهی شکستهای احتمالی یا ضعفهای مسیر کسبوکار هیچگاه در ذهن شما جرقه نمیزند؛ چراکه روزهای ابتدایی تأسیس استارتاپ پر از امید به آینده هستند.
مسیر استارتاپی مملو از احتمالات و نبود قطعیتها است
در مقام کارآفرین، باید بدانید هیچ طرحی در مقابلهی اولیه با مشکلات پیش رو لزوما موفق نخواهد بود. جهان اطراف بهاندازهای بزرگ و پیشبینینشدنی است که قطعا پس از مدتی، ضربههایی به کسبوکار شما وارد خواهد شد. با دانستن چنین حقایقی، برنامهریزی برای شرایط سخت و داشتن راههای جایگزین منطقی بهنظر میرسد. وقتی بهعنوان تیم استارتاپی برای هرگونه رخداد جدید و پیشبینینشده برنامهای کلی داشته باشید، از خسارتهای متعدد مشکلات پیش رو تاحدودی در امان خواهید بود. برای رسیدن به این سبک از برنامهریزی فقط باید سؤال «چه کاری انجام دهیم اگر...؟» را در طرح کسبوکار خود در نظر داشته باشید.
ارزیابی دورهای
طرحهای کسبوکار در لحظه و طبق اطلاعاتی آماده میشوند که در همان زمان داریم. بهبیان دیگر، هر طرحی برای زمان خود و اطلاعات موجود در آن زمان مفید خواهد بود. اگر قرار بود همه روی طرحهای اولیهی خود بمانند، هیچگاه دستاوردهای بزرگ تاریخ بشر را شاهد نبودیم و به ماه سفر نمیکردیم و شاید پدیدهای بهنام اینترنت نداشتیم.
در مسیر پیشرفت کسبوکار، درسهای زیادی میآموزیم؛ درسهایی که فقط ازطریق تجربه بهدست میآیند. همین تجربهها باعث میشوند پس از مدتی، طرحهای اولیه قدیمی و منسوخ بهنظر برسند. درواقع با شروع حرکت، نیاز به تغییر و بهروزرسانی طرحها بیشازپیش مشخص میشود. بههمیندلیل اختصاصدادن زمانی مناسب برای ارزیابی مجدد طرحها به شما کمک میکند طرحی پویا داشته باشید؛ طرحی که نهتنها با اهداف اولیه هممسیر است؛ بلکه با موقعیتهای واقعی دنیای اطراف نیز هماهنگی دارد.
تمرکزنداشتن روی جزئیات اضافه
جزئیات در همهی کارها اهمیت دارند. آنها تنظیمات کوچکی هستند که حتی میتوانند شکست یا موفقیت نهایی را رقم بزنند. شما بهعنوان کارآفرین باید نگران جزئیات باشید؛ وگرنه ریسک عملیاتی کسبوکار را افزایش میدهید. بااینحال، مدیریت جزئیات در زمان برنامهریزی اولیه مشکلاتی بههمراه دارد و حفظ اولویت در پرداختن به آنها میتواند برنامهریزی را بسیار دشوار کند.
اگر استارتاپها را به مسافرت تشبیه کنیم، اهداف در مسیر قرار دارند. شاید در ابتدا بتوانید شکلی کلی را با چهارچوبهایی مبهم و جزئیاتی کم از هدف نهایی ببینید؛ اما جزئیات نهایی، تنها پس از ورود به مسیر خود را نشان میدهند و از چشمانداز شما خارج هستند. پرداختن روی جزئیات در طرح کسبوکار و اختصاصیبودن برنامهها باید با اطمینان شما از ادامهی مسیر همخوانی داشته باشد. درواقع، نباید اعتمادبهنفس زیاد را بهانهای برای تعیینکردن اهدافی بلندپروازانه با جزئیات فراوان کنید که درنهایت، به نرسیدن به آنها منجر شود.
با وجود تمامی مسائل گفتهشده، اهمیت برنامهریزی را نباید دستکم بگیرید. هر کسبوکاری که به موفقیت فکر میکند، باید طرحی محکم برای مسیر خود داشته باشد. اگر میخواهید از دنیای پرتلاطم استارتاپ به سلامت عبور و به پایداری و رشد ادامهدار دست پیدا کنید، ابتدا به طرح کسبوکار نیاز خواهید داشت. البته چگونگی رفتار با همین طرحها و استفاده از آنها، اهمیت بیشتری در مسیر دارد. همین که بدانید هیچ طرحی بینقص نیست و در موقع نیاز باید تغییراتی ایجاد کنید، قدم اول در درک ماهیت طرح کسبوکار است.
درنهایت، طرح ضعیف کسبوکار هرچقدر هم که خوب اجرا شود، تفاوتی با طرحنداشتن نخواهد داشت. بههمینترتیب، طرحها فقط در لحظهی مخصوص خود خوب هستند. طرحهای بلندپروازانه زمانیکه مشکلات و تغییرات ماهیتی کسبوکار پیش میآیند، هیچ کاربردی نخواهند داشت. بهترین طرحهای کسبوکار بهصورت هوشمندانه و انعطافپذیر و همسو با اهداف مدنظر کارآفرین برنامهریزی میشوند.
نظرات