چگونه میتوان در وفور زندگی کرد؟
به چقدر پول بیشتری نیاز دارید تا خوشحال باشید؟ آیا حدود ۲۵ درصد بیش از دارایی فعلیتان کافی است؟ چقدر افزایش حقوق شما را راضی خواهد کرد؟
در سال ۲۰۱۱، یک نظرسنجی در مرکز ثروت و نیکوکاری کالج بوستون انجام شد که نشان میداد متوسط ثروت خالص شرکتکنندگان آن، به ۷۵ میلیون دلار میرسد. به نظر میآید افرادی که دهها میلیون دلار سرمایه دارند هم بهاندازهی ما درگیر نگرانیهای مالیشان هستند و فکر میکنند اگر کمی بیشتر پول داشتند، این نگرانیها رفع میشد.
نتیجهی تحقیقات کالج بوستون، تأییدکنندهی نظرات پروفسور دانیل کانمن از دانشگاه پرینستون است که اعتقاد دارد پول، لزوماً به معنی خوشبختی روزانهی مردم نیست. در کتاب «ذهنیت جدید شما نسبت به پول»، رابطهی بین افزایش ثروت و رضایت خاطر آدمی مورد بررسی قرار گرفته است.
نویسندهی این کتاب، برد هویت، مدیرعامل شرکت تریونت فایننشال، بزرگترین سازمان برنامهریزی برای ثروت مسیحیان آمریکایی است. در این کتاب هویت و همکارش جیمز مولین سؤالاتی ازایندست مطرح میکنند:
- چه چیزی باعث میشود مردم در زندگیشان احساس وفور کنند؟
- چگونه میتوانید از ترس و ناامنی مالی رهایی پیدا کنید؟
- چگونه میتوانید به «ذهنیت کفایت» دست پیدا کنید؟
همانطور که حدس میزنید، احتمالاً پاسخها به پول ربطی ندارند.
برای هویت، مصرفگرایی دشمن وفور بهحساب میآید. مصرفگرایی اینگونه تعریف میشود: «تمایل مردم برای به دست آوردن چیزهای بیشتر، وقتیکه از همهی ملزومات برخوردارند. نیاز شدیدی که به پول حس میکنند و چیزهایی که میتوان با آن خرید.» او در کتاب Stuffication مینویسد:
مطالعات دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد که یک خانوادهی متوسط آمریکایی، این اقلام را دارا است:۳۹ جفت کفش، ۹۰ دیویدی یا فیلم، ۱۳۹ اسباببازی، ۲۱۲ سیدی، ۴۳۸ کتاب و مجله.
هویت با جان باگل، بنیانگذار شرکت مدیریت سرمایهی ونگارد همعقیده است که میگوید:
ما در دوران شگفتآور و غمانگیزی زندگی میکنیم. یکی از ویژگیهای جامعهی جهانی امروز این است که آنچه «میزان کافی» خوانده میشود، هیچ محدودیتی ندارد.
هویت میگوید:
به نظر میرسد این صدایی که مرتباً به ما میگوید «مال بیشتری جمع کن، دارایی بیشتری جمع کن، مقام و قدرت بیشتری به دست بیاور» هرگز پایان نمیپذیرد. مردم بصیرتشان را از دست داده و خودشان را تحتفشاری دائمی قرار دادهاند. آنها دائماً در حال تکاپو هستند ولی هیچوقت احساس آرامش نمیکنند. احساس ترس دائمی، نمیگذارد رهایی را تجربه کنند.
باوجود تمام مزایای اقتصادی نظام سرمایهداری در طول سدهی اخیر، به نظر میرسد بیشتر مردم اغلب اوقات در مورد وضعیت مالیشان نگران هستند. هنگامی که محققان تریونت فایننشال از مشتریان سرمایهگذارشان خواستند احساسشان را دربارهی پول بیان کنند، برخی از پاسخدهندگان طرحهایی ارسال کردند که در آنها، خودشان را گرفتار تارعنکبوتی عظیم از غصههای مالی، در ته یک چاه درحالیکه نگرانیها از بالا به آنها نازل میشد یا قطاری که به سمت یک دره حرکت میکرد به تصویر کشیده بودند؛ ازپادرآمده، درمانده، بییاور و خارج از کنترل.
آن دسته از ما که از نگرانیهای پولی رنج میبریم، فکر میکنیم «هرچه درآمد و دارایی بیشتری کسب کنیم، رابطهی سالمتری با پول خواهیم داشت.» ولی هویت مینویسد: «این فقط یک توهم است.»
پس چه چیزی گرایش ما را به پول متحول میکند و باعث میشود از اضطراب گذر کنیم و به آرامش خاطر برسیم؟
گزارشگری که برای پرسیدن همین سؤال به هویت مراجعه کرده بود فکر میکرد پاسخ او، چیزی شبیه «برنامهریزی دقیق و منظم» است؛ ولی جواب هویت او را شگفتزده کرد: سخاوتمندی.
در نگاه اول، زیاد عاقلانه به نظر نمیرسد. چگونه ممکن است که بخشیدن زمان، دارایی، کالا یا پول باعث شود در مورد وضعیت مالیمان احساس بهتری داشته باشیم؟
درواقع سخاوتمندی، به معنای حرکت از خود-محوری به دیگران-محوری است.
سخاوت، به معنی رها کردن است. جدا شدن از دام «من مالک واقعی این داراییها هستم» و تصدیق این حقیقت که هرگاه به چیزی بیشتر چنگ بیندازیم، آن را بیشتر از دست میدهیم.
هویت مینویسد:
وقتی باسخاوت رفتار میکنیم، جهان اطرافمان گسترش مییابد. وقتی اسیر خساست شویم، زندگیمان سختتر میشود. سخاوت بهترین ابزار تشخیص حرص و آز است و همچنین بهترین نسخه برای آن.
پذیرش دیسیپلین بخشش و سخاوت، زندگی را برای انسان راحت میکند، نگرشمان را نسبت به پول تغییر میدهد و کمک میکند متوجه شویم هر که هستیم و هرچه داریم، خوب و کافی است.
نظرات