اگر موشهای آزمایشگاهی را در طبیعت قرار دهیم، چه اتفاقی میافتد؟
موشهای آزمایشگاهی معمولاً زندگی کوتاه و پر از رنجی دارند. آنها در آزمایشگاهها با شرایط بسیار سخت مواجه میشوند و این روشهای تحقیقاتی جنجالی سالهاست مورد انتقاد فعالان حقوق حیوانات قرار گرفتهاند.
اما وقتی پژوهشگران دانشگاه کرنل، در مطالعهای جدید موشهای آزمایشگاهی را در یک میدان بزرگ و محصور نزدیک دانشگاه رها کردند، متوجه شدند زندگی این موشها میتواند کاملاً متفاوت باشد. موشهایی که به محیط طبیعی بازگشتند، تقریباً بلافاصله اضطراب کمتری نشان دادند و رفتارشان به شکل چشمگیری تغییر کرد، حتی اگر پیش از آن سابقه اضطراب داشتند.
مایکل شیهان، استاد علوم اعصاب و رفتار دانشگاه کرنل و نویسنده ارشد پژوهش، میگوید: «ما موشها را به این میدانهای بزرگ و محصور میبریم تا برای اولین بار بتوانند بدوند و با چمن و خاک تماس پیدا کنند.» این تجربه ساده برای موشهایی که همیشه در قفس یا محیط محدود آزمایشگاهی زندگی کرده بودند، تأثیر بسیار بزرگی داشت.
زندگی در محیط طبیعی نه تنها سلامت موشها را بهبود میبخشد، بلکه میتواند دادههای پژوهشی بهدستآمده از آنها را مطمئنتر و تعمیمپذیرتر کند. سالهاست دانشمندان درباره این موضوع بحث میکنند که آیا یافتههای آزمایشهای مبتنی بر موشهای آزمایشگاهی را بهویژه در پژوهشهای مرتبط با سلامت و روان، میتوان به دیگر حیوانات یا انسانها تعمیم داد یا خیر.
پژوهشگران برای اندازهگیری میزان اضطراب موشها، از هزارتوی صلیبی شکل استفاده کردند. این ماز (هزارتو) شبیه صلیب است و دو نوع مسیر یا بازو دارد: بازوهای باز و بازوهای بسته. موشها معمولاً در مسیرهای بسته که احساس امنیت بیشتری دارند، پناه میگیرند و وقتی اضطراب بیشتری دارند، کمتر به مسیرهای باز میروند. موشهایی که اضطراب کمتری دارند، تمایل دارند زمان بیشتری را در مسیرهای باز و قابل دید قرار بگیرند. به این ترتیب پژوهشگران میتوانند با مشاهده رفتار موشها در ماز، میزان اضطراب آنها را بسنجند.
رهاسازی موشهای آزمایشگاهی در محیط طبیعی باعث کاهش اضطراب و تغییر چشمگیر رفتار آنها شد
در آزمایش، تیم کرنل ابتدا موشها را با هزارتو آشنا و سپس آنها را در میدان طبیعی رها کرد. وقتی موشها پس از تجربه زندگی در محیط طبیعی بازگشتند، رفتارشان در هزارتو به طور قابل توجهی تغییر کرد. متیو زیپل، نویسنده اول مقاله، میگوید: «موشهای قرارداده شده در طبیعت یا هیچ واکنش ترسی نشان نمیدهند یا واکنش بسیار ضعیفی دارند.» حتی موشهایی که پیش از رهاسازی چندین بار در هزارتو قرار گرفته بودند، پس از بازگشت به طبیعت اضطراب خود را از دست دادند.
زیپل توضیح میدهد: «ما موشها را یک هفته در میدان نگه داشتیم و آنها اضطراب خود را از دست دادند. زندگی در این محیط طبیعی هم جلوی شکلگیری ترس جدید را میگیرد و هم میتواند ترسهایی را که قبلاً در آزمایشگاه به وجود آمده بود، از بین ببرد.»
تیم پژوهشی معتقد است دلیل اصلی تغییر رفتار موشها، تجربههای گسترده و واقعی آنها در محیط طبیعی است. وقتی موشها در میدان باز رها شدند، با موقعیتهای جدیدی مانند پیداکردن غذا و فرار از خطر یا شکارچیان مواجه شدند. این تجربیات به آنها کمک میکند یاد بگیرند چگونه با مشکلات و تهدیدها بهتر مقابله کنند.
زیپل توضیح میدهد: «این تغییر رفتار به مفهوم «کنترل» مربوط است؛ یعنی توانایی حیوان برای اینکه با رفتار خود، تجربههایش در محیط را تغییر دهد و روی آن تأثیر بگذارد.» به عبارت دیگر، هر چه موشها فرصت بیشتری برای تجربه کردن موقعیتهای مختلف داشته باشند، توانایی آنها در مدیریت ترس و اضطراب نیز افزایش مییابد.
شیهان میافزاید: «هر چه موجودات تجربههای بیشتری کسب کنند، بهتر میتوانند تشخیص دهند چه چیزی واقعاً ترسناک یا تهدیدآمیز است. اما اگر موجودی تنها چند تجربه محدود داشته باشد و با موقعیتی جدید و متفاوت مواجه شود، احتمال ایجاد اضطراب در او بسیار بیشتر است.»
یافتهها حتی برای انسانها هم میتواند درسآموز باشد: تماس با طبیعت و تجربه محیطهای باز میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. مایکل شیهان میگوید: «یکی از دلایل افزایش اضطراب در جوانان این است که آنها زندگیهای محدود و محافظهکارانهتری دارند. پژوهش ما بازتابی از زندگی مدرن است و نشان میدهد تجربهکردن دنیای واقعی و مواجهه با موقعیتهای طبیعی، اهمیت زیادی برای سلامت روان دارد.»
پژوهش در ژورنال Current Biology منتشر شده است.