موفقیت جرم نیست، اما در ایران هزینه دارد: روایت تلخ بنیانگذاران دیوار و علیبابا از روزهای پرفشار
زمانی که اکوسیستم استارتاپی ایران در اوج شکوفایی بود، کسی تصور نمیکرد که رشد و موفقیت در این میدان به یک چالش بزرگ تبدیل شود. اما امروز، روایت حسام آرمندهی، بنیانگذار دیوار و مجید حسینینژاد، بنیانگذار علیبابا از آن روزهای پرامید، تصویری متفاوت از آنچه رخ داده را به نمایش میگذارد.
آنها در گفتوگو با «رسانه و پلتفرم تخصصی گفتگو آزاد» با جزئیات به واکاوی فشارهای سیاسی و اقتصادی، محدودیتهای ناشی از فیلترینگ و موانع عرضه اولیه سهام پرداختند و بهصراحت از هزینههای سنگینی گفتند که کارآفرینان موفق برای حفظ کسبوکار خود پرداخت کردهاند. این گزارش، نگاهی عمیق و تفصیلی به جزئیات این گفتوگو و تحلیل چرایی این دگرگونی است.
تولد یک اکوسیستم خودساخته و نویدبخش
به گفته مجید حسینینژاد و حسام آرمندهی، نقطه شروع اکوسیستم دیجیتال ایران به اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ شمسی بازمیگردد. در آن مقطع، فضای حاکم بر کشور نهتنها مخالفتی با ظهور پلتفرمهای دیجیتال نداشت، بلکه به دلیل نبود مقررات دستوپاگیر، فرصتی طلایی برای کارآفرینان جوان فراهم کرد.
آرمندهی توضیح میدهد که این رشد، متکی بر مزیتهای سنتی اقتصاد ایران، مانند ارز یا انرژی ارزان نبود، بلکه بر پایه سرمایهای بسیار گرانبهاتر، یعنی سرمایه انسانی و نبوغ کارآفرینان جوان شکل گرفت:
این موج نوآوری، مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت و با خلق سرویسهای جدیدی مانند دیجیکالا، کافهبازار، دیوار و علیبابا، چهرهای جدید از اقتصاد ایران را رقم زد. این رونق، در مقایسه با کشورهای منطقه، اکوسیستم ایران را در جایگاهی پیشرو قرار داد و نویدبخش آیندهای روشن بود.- حسام آرمندهی، بنیانگذار دیوار
آغاز دخالتها و سازماندهیهای اجباری؛ از اتهام نفوذ تا سهمخواهی
این دوران پرفروغ اما دوامی نداشت. به روایت حسینینژاد، از اواسط دهه ۹۰، با افزایش نفوذ و محبوبیت این پلتفرمها، نگاهها به این اکوسیستم تغییر کرد:
«پدیده «سازماندهی» آغاز شد و برای هر فعالیت کوچک و بزرگی، نیاز به اخذ مجوزهای متعدد و گاه متناقض پیدا شد. این بوروکراسی جدید، به گفته آنها، مانع ورود کارآفرینان جوان و ایدههای نو شد و در عمل، بازار را برای بازیگران بزرگتر و قدیمیتر محفوظ نگه داشت.»
بزرگ شدن کیک اقتصاد دیجیتال باعث شد سهمخواهی از آن بیشتر شود و فشارهای امنیتی افزایش پیدا کند
این فشارها اما فقط در قالب مقررات اداری نبود. آرمندهی بهصراحت از اتهامات امنیتی و سیاسی سخن میگوید که به بهانه «نفوذ خارجی» مطرح میشد. او با تحلیل دقیق این پدیده، استقلال ذاتی اکوسیستم استارتاپی را عامل اصلی این فشارها میداند: «این صنعت، بدون وابستگی به ساختارهای سنتی قدرت، نفوذ و قدرت اقتصادی پیدا کرده بود و همین امر، برای برخی گروهها و نهادها خوشایند نبود.»
این کارآفرینها معتقدند که منافع مالی و تمایل به کنترل صنعتی که بهسرعت در حال رشد بود، نقش اساسی در شکلگیری این فشارها داشت. به عبارت دیگر، با بزرگ شدن «کیک» اقتصاد دیجیتال، سهمخواهی از آن هم بیشتر شد.
محدودیتها و تأثیر آنها بر پتانسیل رشد؛ از فرصت پوشالی تا واقعیت تلخ
در حالی که برخی از مسئولان و حامیان دخالت دولتی ادعا میکنند که تحریمها و فیلترینگ، یک فضای «محافظتشده» برای استارتاپهای داخلی ایجاد کرده است، بنیانگذاران این پلتفرمها این دیدگاه را بهشدت رد میکنند.
حسام آرمندهی با قاطعیت میگوید که اگر این محدودیتها نبود، پلتفرمهای ایرانی با تکیه بر نبوغ سرمایه انسانی خود، میتوانستند به بازیگران اصلی در سطح منطقهای تبدیل شوند و در بازارهایی مانند ترکیه یا کشورهای حوزه خلیج فارس، سلطه پیدا کنند: «تحریمها در واقع سقف ارزشگذاری شرکتهای ایرانی را پایین آورد و دسترسی به بازارهای جهانی را از آنها گرفت.»
تحریمها سقف ارزشگذاری شرکتهای ایرانی را پایین آورد
حسینینژاد نیز این نکته را تأیید میکند و با اشاره به اینکه سرمایه انسانی ایران در سالهای اولیه، اکوسیستم را جلوتر از رقبای منطقهای قرار داده بود، میگوید که این پتانسیل با محدودیتهای داخلی و خارجی از بین رفت.
موانع IPO و «ترور شخصیت» به سبک ایرانی؛ هزینهای که کارآفرینان میپردازند
یکی از تلخترین و شخصیترین بخشهای این روایت، به چالشهای عرضه اولیه سهام (IPO) و فشارهای وارده بر مؤسسان مربوط میشود. عرضه عمومی سهام، نماد بلوغ یک شرکت و ورود آن به بازاری شفاف است. اما به گفته حسام آرمندهی، این مسیر در ایران با موانع عجیبی روبهرو بود.
او اشاره میکند که برخی گروهها و نهادها، با هدف تصاحب سهام شرکتها با قیمتهای پایینتر از ارزش واقعی، در این مسیر سنگاندازی میکردند:
این فشارها، گاه چنان شدت میگرفت که عملاً فرآیند عرضه عمومی سهام را برای بنیانگذاران غیرممکن میساخت. این دخالتها تنها به مسائل مالی محدود نبود.- حسام آرمندهی، بنیانگذار دیوار
آرمندهی از «ترور شخصیت» چهرههای کلیدی اکوسیستم میگوید؛ فرآیندی که در آن، با ایجاد اتهامات واهی و شبهات بیپایه، تلاش میشد اعتبار یک کارآفرین از بین برود. او معتقد است این اقدامات، نهتنها به بنیانگذاران آسیب میزد، بلکه امید را در دل فعالان این حوزه میکشت و سرمایه اجتماعی این صنعت نوپا را نابود میکرد.
فرار مغزها، نتیجه نهایی یک سیستم غیرکارآمد
فشارها و موانع بیشمار، نتیجهای جز «فرار مغزها» نداشت. به گفته حسام آرمندهی، بسیاری از استعدادهای درخشانی که در ابتدا محرک اصلی رشد این اکوسیستم بودند، به تدریج از کشور خارج شدند. او تحلیل میکند که این خروج، تصادفی نبوده، بلکه این افراد «رانده» شدهاند.
استعدادهای درخشان از کشور خارج نشدند، رانده شدند
در بخشی از گفتگو، این دو کارآفرین به الگویی اشاره میکنند که در آن، برخی نهادها ترجیح میدادند کارآفرینان موفق و مستقل را کنار بگذارند تا فضایی برای رشد پروژههای خود فراهم کنند. این رویکرد، پیش از این در صنایعی مانند دارو نیز دیده شده بود و حالا به حوزه فناوری نیز سرایت کرده بود.
مجید حسینینژاد و حسام آرمندهی هر دو در یک نکته اتفاق نظر دارند: این فشارها، به جای این که اکوسیستم ایران را در مسیر رشد جهانی قرار دهد، آن را به سمت کوچک شدن و از دست دادن مهمترین دارایی خود، یعنی سرمایه انسانی، سوق داد. این اتفاق در شرایطی رخ داد که کشورهای منطقه در حال جذب همین استعدادها بودند.
کورسوی امید در دل ناامیدی مطلق؛ تأکید بر «امید فعال»
با وجود این روایتها و تجربههای تلخ، این دو کارآفرین بر این باورند که همچنان باید امید داشت. مجید حسینینژاد به جوانان کارآفرین پیشنهاد میکند که در شرایط فعلی، به جای «امید منفعل» به «امید فعال» روی بیاورند:
در دوران سخت و پرفشار، زمانی که بسیاری از فعالان از میدان خارج میشوند، فرصتهای ویژهای برای افراد جوان و باانگیزه فراهم میشود. این فرصتها برای کسانی است که با اشتیاق و مقاومت، به جای انتظار برای بهبود شرایط، خود دست به کار میشوند.- مجید حسینینژاد، بنیانگذار علیبابا
حسینینژاد و آرمندهی در نهایت تأکید میکنند که مسئولیت آنها، ساختن یک اکوسیستم سالمتر و بهتر برای نسلهای آینده است و این گفتگوها، بخشی از همین تلاش برای بازگرداندن امید و فراهم کردن بستری برای رشد دوباره است.