لوسی، کامل ترین فسیل انسان تبار چگونه مرده است؟

شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۰
مطالعه 7 دقیقه
لوسی به عنوان کامل‌ترین فسیل انسان تبار کشف شده، شناخته می‌شود که پایانی تراژیک در انتهای عمر خود داشته است.
تبلیغات

لوسی یکی از اجداد انسان‌تبار ما به حساب می‌آید. بر اساس جدیدترین تحقیقات دانشگاه آستین تگزاس لوسی بر اثر سقوط از درخت نزدیک به ۳.۱۸ میلیون سال پیش مرده است. تحقیق جدید بر روی فسیل آثاری از شکستگی‌ها را بر روی استخوان‌های لوسی نشان می‌دهد که محققان دلیل آن را سقوط از ارتفاع می‌دانند. این فسیل نزدیک ۴۰ سال پیش در ناحیه‌ای از اتیوپی کشف شده است. در حال حاضر فسیل لوسی در موزه‌ی شهر فرانکفورت آلمان نگهداری می‌شود.  

دکتر کاپلمن، انسان شناس و سرپرست تیم تحقیقاتی در این مورد می‌گوید:

من از سال ۱۹۸۰ که فارغ التحصیل شدم همیشه به فسیل لوسی فکر می‌کردم. وجود شکستگی‌ها بر روی استخوان‌ها را از قبل می‌دانستیم ولی تحقیق مفصلی برای جواب به چرایی آن انجام نگرفته بود.

با این حال تئوری سقوط از درخت خیلی هم مورد توافق محققان این حوزه نیست. بسیاری از دانشمندان فکر می‌کنند که شکستگی‌های روی فسیل لوسی ناشی از اتفاقات بعد از مرگ او هستند. دکتر جانسون، دیرین‌مردم‌شناس دانشگاه آریزونا در توضیح این ادعا بیان می‌کند:

نوع شکستگی‌های موجود بر روی استخوان‌های لوسی شباهت بالایی با شکستگی‌های موجود بر روی دیگر استخوان‌های کشف شده در منطقه مثل فسیل فیل یا میمون دارند. دلیل این شباهت هم تاثیرات جغرافیایی منطقه بر روی استخوان‌ها بعد از دفن آن‌ها است.

پایان تلخ لوسی

لوسی عضوی از گونه‌هایی با نام Australopithecus afarensis است که در سال ۱۹۷۴ در سری کاوش‌هایی پیدا شد. نزدیک به ۴۰ درصد از اسکلت لوسی در این کاوش‌ها به صورت سالم پیدا شدند که او را به کامل‌ترین فسیل انسان‌تبار بدل می‌کند.

بعد از کاوش‌های فراوان، محققان آثار زیادی از شکستگی و خرابی بر روی استخوان‌ها مشاهده کردند که به دلیل نبود شواهد کافی، در مورد نحوه‌ی مرگ لوسی اظهار نظری نشد. دکتر جانسون یکی از اعضای تیم کاوش می‌گوید:

تنها یک گاز گرفتگی بر روی لگن لوسی وجود داشت که به نظر می‌آمد به صورت مادرزادی برای او وجود داشته است. اما نشانه‌های دیگری با این قوت بر روی اسکلت پیدا نکردیم.
فسیل

در سال ۲۰۰۸ لوسی برای نمایش به آمریکا سفر کرد که فرصتی مناسب برای دکتر کاپلمن جهت مشاهده و بررسی فسیل به حساب می‌آمد. تیم تحقیقاتی کار خود را با انجام سی‌تی اسکن بر روی تمامی استخوان‌ها شروع کرد. فرآیند تحقیق نزدیک به ۸ سال طول کشید و محققان توانستند نزدیک به ۳۵ هزار تصویر دیجیتال گرفته شده از استخوان‌ها را آنالیز کنند. همین تحلیل دقیق هم باعث شد تا شکستگی‌های ریزی که بر روی استخوان‌های لوسی بود خود را نشان دهند.

استخوان‌ها بعد از مرگ معمولا به صورت افقی و در کل عرض استخوان، ترک برمی‌دارند. اطلاعات منتشر شده از لوسی نشان می‌دهند که ترک‌های موجود بر روی استخوان‌ها در زمان حیات به وجود نیامده‌اند. به عنوان مثال محققان از استخوانی نام می‌برند که مثل شاخه‌ی درخت از یک طرف شکستگی دارد که نشان می‌دهد ضربه‌ی وارد شده از یک طرف بوده و طرف مقابل استخوان را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین دانشمندان متوجه ترک‌های ریزی شده‌اند که در شکاف‌های موجود در استخوان باقی مانده‌اند.

طبق اعلام تیم تحقیق، آثاری وجود دارند که نشان می‌دهند شکستگی‌ها در بافت زنده رخ داده‌اند. به علاوه به دلیل آنکه نشانه‌ای از بهبود در وضعیت شکستگی وجود ندارد، به نظر می‌رسد لوسی بعد از حادثه‌ای مرگبار و به دلیل شکستگی‌های ایجاد شده، از دنیا رفته است.

سقوط

شواهد بیشتر خبر از سنارویویی دردناک برای لوسی دارد. به طور مشخص شانه‌ی سمت راست لوسی شکستگی‌هایی دارد که نشان از فشار زیادی بوده که به آن قسمت وارد شده است. به طور مثال هنگامی که از ارتفاع سقوط می‌کنید. دکتر کاپلمن اضافه می‌کند:

شکستگی‌ها را به یک جراح ارتوپدی نشان دادم و وی سریعا این شکستگی‌ها را به سقوط از ارتفاع ربط داد. بنابراین سعی کردم نظر ۹ جراح دیگر را هم جویا شوم که همگی نظر یکسانی داشتند.

تیم دکتر کاپلمن با تهیه‌ی تصاویر سه بعدی از اسکلت لوسی در مورد باقی نشانه‌های موجود بر اسکلت لوسی هم تحقیقات زیادی کردند. نتیجه‌ی این تحقیقات نشان از یک الگوی مشخص از فشار و ترک بر روی استخوان‌های قوزک، ران، شانه و مچ داشتند که می‌توان نتیجه گرفت لوسی از یک ارتفاع تقریبا بلند بر روی زمین سقوط کرده است. این حادثه فشار لازم برای شکست استخوان‌ها را فراهم کرده بود.

بر اساس تحقیقات انجام شده و شواهد موجود در فسیل پستانداران و گیاهان موجود در منطقه، می‌توان گفت که پوشش گیاهی منطقه شامل مرغزار همراه با درختانی تنومند و بلند بوده است. وجود درخت‌های بلند سناریوی سقوط از درخت را تقویت می‌کند. به نظر می‌رسد انسان‌تبار‌های کوچکی مثل لوسی با قد یک متری و وزن ۲۷ کیلوگرمی برای محافظت از خود در برابر مهاجمان، بالای درخت‌های بلند سکونت می‌کردند.

با مطالعه‌ی الگوی‌ سکونت شامپانزه‌ها، نتیجه‌ی تحقیقات نشان می‌دهد که احتمالا لوسی ارتفاعی نزدیک به ۴ یا ۵ طبقه از یک ساختمان را بالا رفته و با سرعتی نزدیک به ۶۰ کیلومتر در ساعت سقوط کرده است. بنابراین با توجه به وزن لوسی و سرعتی که در هنگام سقوط داشته می‌توان مرگ وی را پیش‌بینی کرد. دکتر پیلبیم، دیرین انسان شناس از دانشگاه هاروارد بیان می‌کند:

سناریوی مطرح شده قابل پذیرش‌ترین توضیح برای مرگ لوسی به شمار می‌رود. به طور مشخص به نظر می‌رسد لوسی از یک ارتفاع خیلی بلند بر روی زمینی تقریبا سفت سقوط کرده است.
اسکلت

البته در این بین خیلی از دانشمندان دیگر با نظریه‌ی دکتر کاپلمن مخالف هستند و او را متهم به نادیده گرفتن سناریو‌های دیگر می‌کنند. دکتر وایت از دانشگاه برکلی معتقد است:

متاسفانه تیم تحقیقاتی فرضیه‌های دیگر در مورد علل ایجاد شکستگی‌ها مثل فرآیند فسیل شدن و فرسایش را در نظر نمی‌گیرد. بنابراین تنها تمرکز خود را بر روی شکستگی‌هایی جلب می‌کنند که بر سناریوی فرضی سقوط استوار است. با این حال ترک‌های دیگری بر روی اسکلت لوسی و دیگر اسکلت‌های کشف شده در منطقه وجود دارند که احتمال وجود سناریو‌های دیگر را تقویت می‌کنند.

دکتر جانسون اضافه می‌کند:

به نظر می‌رسد سناریوی سقوط بیشتر از آن‌ که یک فرضیه‌ی علمی باشد، یک داستان است. در نتیجه نمی‌توان نه آن را قبول و نه آن را رد کرد.

انسان و ویژگی‌های انسان تبار‌ها

اگر تحقیقات دکتر کاپلمن در بین جامعه‌ی علمی پذیرفته شود، پرسش اصلی آن است که آیا انسان‌تبار‌هایی مثل لوسی قادر به بالا رفتن از درخت بودند؟ گونه‌ی Australopithecus afarensis نشانه‌هایی از انسان‌ها و انسان‌ تبار‌ها را در خود دارد. این کشف باعث شده تا محققان قابلیت زندگی بر روی زمین و بر روی درخت را برای لوسی متصور باشند.

انسان تبار

انگشتان خمیده و دستان بلند کار لوسی را برای بالا رفتن از درخت آسان می‌کردند. شانه‌های فرم گرفته به سمت بالا نشان از حرکت بیشتر دست‌ها به سمت بالای سر دارد. در عین حال نشانه‌های دیگر در آناتومی بدن لوسی ویژگی‌های انسانی وی را تقویت می‌کنند، به نظر می‌رسد لوسی کاملا ایستاده شروع به حرکت می‌کرده است که بعضی از محققان با استناد به این یافته شانس زندگی این موجود بالای درخت را کم می‌دانند. تئوری سقوط لوسی نشان می‌دهد که انسان تبارهایی مثل لوسی خیلی برای بالا رفتن از درخت مناسب نبوده‌اند.

دکتر پیلبیم فکر می‌کند:

خیلی برای من عجیب نیست که Australopithecus با وجود آن که خیلی برای بالا رفتن از درخت بهینه نشده بودند ولی از درخت به عنوان پناهگاه خود استفاده می‌کردند. پس با بالا رفتن از درخت از آن هم سقوط می‌کردند. در حقیقت شامپانزه‌ها یا حتی گیبون‌ها، میمون‌‌های دست دراز، هم از درخت می‌افتند. این حرف که گونه‌های میمونی طوری آفریده شدند که بالای درخت زندگی کنند واقعیت ندارد.

همچنین دکتر جانسون اضافه می‌کند:

فکر می‌کنم یک سری از ویژگی‌های موجود در گونه‌هایی که بر روی درخت زندگی می‌کردند به نسل بعدی منتقل شده و ما با نسلی مثل لوسی طرف هستیم که برخی از این ویژگی‌ها را دارد. خیلی دور از انتظار نیست که این موجودات برای تغذیه یا حتی سکونت به بالای درخت‌ها می‌رفتند. اما الگو‌های پیمایشی به دست آمده نشان می‌دهند که این موجودات لزوما بر روی زمین زندگی می‌کردند.

ادامه‌ی تحقیقات شامل بررسی دقیق‌تر شکستگی‌های اسکلت لوسی و پیدا کردن الگو‌های مشابه در فسیل‌های دیگر کشف شده در منطقه می‌شود. با این حال تحقیقات کاپلمن جنبه‌ی جدیدی از زندگی لوسی را برای ما مشخص کرده است.

کاپلمن می‌گوید:

برای اولین بار توانستیم نحوه‌ی مرگ لوسی را پیدا کنیم و او را خارج چارچوب موزه مورد تجسس قرار دهیم. در نگاه اول یکسری استخوان داشتیم که سریعا ایده‌ی سقوط به ذهن من متبادر شد.
تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات