درخشش زودهنگام شرط موفقیت نیست؛ اغلب نخبگان جهانی در کودکی ستاره نبودند

دوشنبه 1 دی 1404 - 21:50
مطالعه 4 دقیقه
ورزشکار پرش
بررسی گسترده پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر بزرگسالانی که در جهان به بالاترین سطح موفقیت علمی، ورزشی و هنری رسیده‌اند، در کودکی نابغه یا ستاره نبوده‌اند.
تبلیغات

بسیاری فکر می‌کنند بزرگسالانی که امروز در بالاترین سطح‌های علمی، ورزشی یا هنری قرار دارند، حتماً در کودکی نابغه بوده‌اند. اما شواهد علمی تصویر کاملاً متفاوتی نشان می‌دهد: استعداد درخشان در کودکی نه‌تنها تضمینی برای موفقیت بزرگسالی نیست، بلکه در بیشتر موارد اصلاً وجود نداشته است.

مطالعه‌ای گسترده نشان می‌دهد استادان بزرگ شطرنج، قهرمانان المپیک و دانشمندانی که جایزه نوبل گرفته‌اند، به‌ندرت جزو نابغه‌های کودک بوده‌اند. همین‌طور، موفقیت‌های زودهنگام و برنامه‌های تمرینی بسیار فشرده در کودکی معمولاً به دستاوردهای سطح اول جهانی در بزرگسالی ختم نشده‌اند.

به گزارش نیوساینتیست، مطالعه‌ی مروری با بررسی ۱۹ پژوهش قبلی انجام شده است که در مجموع نزدیک به ۳۵هزار فرد بسیار موفق را در حوزه‌های مختلف بررسی کرده‌اند. نتیجه کلی روشن است: بیشتر بزرگسالانی که در سطح جهانی جزو بهترین‌ها هستند، در کودکی مسیر مشخص و تک‌بعدی نداشته‌اند. آن‌ها معمولاً در فعالیت‌های گوناگون مشارکت داشته‌اند و فقط به‌تدریج، در طول سال‌ها، مهارتی را پیدا و تقویت کرده‌اند که بیشترین تناسب را با توانایی‌ها و علاقه‌هایشان داشته است.

یافته‌ها با این باور رایج در تضاد است که برای رسیدن به اوج عملکرد جهانی، باید از همان کودکی تمرین‌های سنگین، فشرده و کاملاً متمرکز روی یک مهارت خاص داشت

یافته‌ها با این باور رایج در تضاد است که برای رسیدن به اوج عملکرد جهانی، باید از همان کودکی تمرین‌های سنگین، فشرده و کاملاً متمرکز روی یک مهارت خاص داشت. آرنه گولیش، پژوهشگر دانشگاه RPTU کایزرسلاترن آلمان، می‌گوید: اگر بپذیریم بیشتر افراد سطح جهانی در سال‌های اولیه زندگیشان چندان برجسته یا متفاوت از دیگران نبوده‌اند، نتیجه مهمی به دست می‌آید: درخشش زودهنگام شرط لازم برای موفقیت بلندمدت نیست.

در گذشته، پژوهش‌های زیادی نشان داده بودند که هرچه تمرین کودک در فعالیت مشخصی مثل موسیقی یا ورزش شدیدتر باشد، احتمال موفقیت رقابتی او در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بیشتر است. اما وقتی پای بزرگسالانِ واقعاً نخبه به میان می‌آید، تصویر عوض می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد ۸۲ درصد ورزشکارانی که در سطح بین‌المللیِ رده نوجوانان رقابت می‌کنند، هرگز به سطح بین‌المللیِ بزرگسالان نمی‌رسند. از آن طرف، ۷۲ درصد از ورزشکاران بین‌المللیِ بزرگسال، در نوجوانی هرگز به سطح بین‌المللی نرسیده بودند.

زندگی‌نامه چهره‌های مشهور هم همین الگو را تأیید می‌کند. درست است که افرادی مثل موتسارت، تایگر وودز، گوکش دوماراجو یا ترنس تائو نابغه‌های کودک بوده‌اند، اما بسیاری از نام‌های بزرگ تاریخ چنین پیشینه‌ای نداشته‌اند. بتهوون، مایکل جردن، ویسواناتان آناند و چارلز داروین نمونه‌هایی هستند که در کودکی نابغه محسوب نمی‌شدند، اما در بزرگسالی به قله رسیدند.

مطالعاتی که گولیش و همکارانش بررسی کرده‌اند، حوزه‌های متنوعی را دربرمی‌گیرد: از زندگی‌نامه ورزشکاران المپیکی و برندگان نوبل علوم گرفته تا ۱۰ شطرنج‌باز برتر جهان، آهنگ‌سازان بزرگ موسیقی کلاسیک و رهبران بین‌المللی در زمینه‌های مختلف.

در اغلب این رشته‌ها، کسانی که در کودکی ستاره بوده‌اند و کسانی که در بزرگسالی به سطح جهانی رسیده‌اند، معمولاً افراد متفاوتی بوده‌اند. به‌طور عددی، فقط حدود ۱۰ درصد از بزرگسالان بسیار موفق، در جوانی هم جزو بهترین‌ها بوده‌اند. از آن طرف، تنها حدود ۱۰ درصد از ستاره‌های نوجوانی توانسته‌اند در بزرگسالی هم به همان سطح برسند.

پژوهشگران همچنین نتایج خود را با داده‌های ۶۶ مطالعه دیگر درباره سابقه تمرینی نوجوانان و «نخبه‌های سطح پایین‌تر» مقایسه کردند؛ یعنی افرادی که در سطح محلی یا رقابت‌های رده سنی به موفقیت می‌رسند، اما در نهایت به بهترین‌های جهان تبدیل نمی‌شوند. آن‌ها دریافتند ویژگی‌هایی که معمولاً نوجوانان موفق را متمایز می‌کند (مثل تخصص‌گرایی خیلی زودهنگام، پیشرفت سریع و تمرین‌های سنگین در رشته خاص) در بزرگسالان سطح جهانی یا دیده نمی‌شود، یا حتی روندی کاملاً معکوس دارد.

یکی از توضیح‌های احتمالی این است که تجربه‌های متنوع در کودکی به رشد مهارت‌های یادگیری انعطاف‌پذیر کمک می‌کند. کودکانی که در فعالیت‌های مختلف شرکت می‌کنند، شانس بیشتری دارند تا در نهایت رشته‌ای را پیدا کنند که واقعاً با توانایی‌ها و روحیه‌شان سازگار است. به‌گفته گولیش، این افراد در واقع «سرمایه یادگیری» خود را افزایش می‌دهند؛ یعنی توانایی‌شان برای یادگیری عمیق و بلندمدت در آینده بیشتر می‌شود.

دلیل دیگر می‌تواند پیشگیری از فرسودگی و آسیب‌دیدگی باشد. تمرین‌های بسیار سنگین در کودکی و نوجوانی ممکن است باعث شود فرد زودتر خسته شود، علاقه‌اش را از دست بدهد یا دچار آسیب‌هایی شود که مسیر حرفه‌ای او را در بلندمدت تهدید می‌کند. گولیش هشدار می‌دهد اگر کودک از سنین پایین به یک رشته محدود شود، ممکن است بعدها علاقه‌اش را به آن از دست بدهد و در عین حال راه دیگری برای تغییر مسیر پیشِ روی خود نبیند.

پژوهشگران تأکید می‌کنند تشویق کودکان به تنوع تجربه، پرهیز از تخصص‌گرایی زودهنگام و تمرکز بر رشد سالم و بلندمدت، شانس موفقیت پایدار در بزرگسالی را افزایش می‌دهد

دیوید فلدون، پژوهشگر دانشگاه ایالتی یوتا، می‌گوید این مرور پژوهشی به یک خلأ قدیمی در تحقیقات پاسخ می‌دهد، زیرا برای نخستین بار به‌روشنی میان موفقیت زودهنگام و موفقیت نخبه بلندمدت تفاوت قائل می‌شود. او می‌گوید هنوز هم بسیاری از سیستم‌های آموزشی و تربیتی کودکان را به تمرکز شدید روی یک مهارت خاص تشویق می‌کنند. این روش قطعاً باعث پیشرفت سریع می‌شود، اما به‌گفته فلدون، مشخص نیست در طول کل زندگی فرد، بهترین و سالم‌ترین مسیر باشد.

فلدون که خودش هم مربی کشتی کودکان است، می‌گوید این نتایج پیام روشنی برای مربیان، معلمان و والدین دارد: هدف نباید فقط پرورش افراد فوق‌متخصص باشد، بلکه مهارت‌ها باید به شکلی رشد کنند که هم سالم و پایدار باشد و هم به رشد همه‌جانبه فرد کمک کند، نه صرفاً به یک موفقیت کوتاه‌مدت و محدود.

در نهایت، گولیش تأکید می‌کند برنامه‌هایی که برای شناسایی و پیشبرد سریع ستاره‌های زودهنگام طراحی شده‌اند، ممکن است بسیاری از استعدادهای واقعی آینده را نادیده بگیرند. این برنامه‌ها اغلب مسیرهایی را تقویت می‌کنند که موفقیت سریع را به بهای تعالی بلندمدت ترجیح می‌دهد. به‌گفته او، شواهد تازه نشان می‌دهد تشویق کودکان و نوجوانان به تجربه دست‌کم یک یا دو رشته دیگر در کنار فعالیت اصلی‌شان، در طول چند سال، احتمال رسیدن به موفقیت پایدار در بزرگسالی را افزایش می‌دهد.

پژوهش در ژورنال Science منتشر شده است.

تبلیغات
تبلیغات

نظرات