بازماندگان تب زرد در جبل‌الطارق قرن ۱۹ باید برای تردد آزادانه کارت مصونیت می‌داشتند

یک‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
مطالعه 11 دقیقه
در جبل‌الطارق قرن نوزدهم بازماندگان بیماری تب زرد گواهی‌‌هایی دریافت می‌کردند. این اسناد برای اثبات مصونیت دربرابر این بیماری به‌کار می‌رفتند.
تبلیغات

به‌نقل از مجله اسمیتسونیان، آگوست سال ۱۸۰۴ بود که مغازه‌داری به نام سانتو غافل از اینکه ویروس مرگ‌باری در خون او جریان دارد، به دروازه‌های جبل‌الطارق قدم گذاشت. او از سفری به کشور همسایه، یعنی اسپانیا بازمی‌گشت؛ جایی که به‌نظر پشه‌ای ناقل بیماری تب زرد پوستش را گزیده بود. سانتو یک روز پس از بازگشت به محل زندگی خود بیمار شد. او اولین قربانی همه‌گیری اوایل قرن نوزدهم در جبل‌الطارق بود که نامش در اسناد رسمی به‌ثبت می‌رسید. بیماری تب زرد خیلی زود زیان‌ بسیاری به این دهکده قلعه‌ای در مدیترانه وارد کرد.

تب زرد، تنها در مدت ۴ ماه در سال ۱۸۰۴ جان بیش از ۲۲۰۰ نفر را در جبل‌الطارق گرفت. این نفرات درواقع تقریباً یک‌چهارم از کل ساکنان دائمی و پرسنل نظامی قلعه را تشکیل می‌دادند. همه‌گیری یادشده با چهار شیوع گسترده دیگر نیز دنبال شد که هجوم هرسناکی از ترس و یأس را روانه دهکده کرد. مردمان دهکده بارهاوبارها شاهد تسلیم عزیزان و همسایگان خود دربرابر بیماری مهلکی بودند که علائم وخیمی داشت.

جبل‌الطارق روی نقشه

جبل‌الطارق روی نقشه.

ازجمله علائم این بیماری کشنده زردی پوست و چشم بود که نام بیماری نیز از همین علامت مشخصه گرفته شده است. استفراغ سیاه، خون‌ریزی از چشم، بینی و دهان از دیگر علائم تب زرد هستند. مسئولان بهداشتی سعی کردند این بیماری را فرونشانند؛ اما اساسا چیزی از نحوه انتقال تب زرد نمی‌دانستند. تنها در آغاز قرن بیستم مشخص شد، پشه آئدس اجیپتی ناقل بیماری تب زرد است. این پشه با مکیدن خون انسان‌ها بی‌سروصدا ویروس مرگبار را از فردی به فرد دیگر منتقل می‌کرد.

مسئولان بی‌درنگ به حقیقتی مهم پی‌ بردند و آن اینکه کسانی که به تب زرد مبتلا می‌شوند و جان سالم به‌در می‌برند، دربرابر عفونت‌های آتی آسیب‌‌پذیر نیستند. امروزه، به این اصل «مصونیت» گفته می‌شود؛ اما در قرن نوزدهم برای تعریف آن عبارت «عدم شیوع» به‌کار می‌رفت.

با آغاز پنجمین شیوع گسترده جبل‌الطارق در سال ۱۸۲۸، مسئولان ترفند ابتکاری را برای محافظت مردم دربرابر تب زرد به‌کار بستند. طی این اقدام، به بازماندگان «گواهی تب» اعطا می‌شد که ضمن آنکه مُهر تأییدی بر مصونیت بود، به آن‌ها اجازه می‌داد در اوضاع و احوالی که اکثر مردم در قرنطینه شدید به‌سر می‌بردند، آزادانه رفت‌و‌آمد کنند.

همه‌گیری‌ها هجوم هرسناکی از ترس و یأس را روانه دهکده کردند

این رویکرد امروز خیلی آشنا به‌نظر می‌رسد؛ چراکه کشورهای مختلف با گذر از همه‌گیری کووید-۱۹ همچنان در حال دست‌وپنجه نرم‌کردن با محدودیت‌های قرنطینه هستند. این در حالی است که ویروس مرگبار کرونا هم بی‌کار ننشسته است و هنوز به جهش و ابتلا و شیوع خود ادامه می‌دهد.

برخی از دولت‌ها و کسب‌وکارها استفاده از «گواهی واکسیناسیون» را اجباری کرده‌اند. این اسناد دیجیتالی یا کاغذی تأییدی بر مصونیت افراد دربرابر کووید-۱۹ هستند و به دارندگان امکان عبورومرور به فضاهای عمومی همچون رستوران‌ها و سالن‌های سینما و کنسرت‌های موسیقی را می‌دهند.

حمل مردگان با گاری در خیابان‌های لندن در دوران طاعون بزرگ ۱۶۶۵

حمل مردگان با گاری در خیابان‌های لندن در دوران طاعون بزرگ ۱۶۶۵. در دوران همه‌گیری تب زرد در جبل‌الطارق گاهی جسدها روزها در خانه می‌ماندند.

اسنادی که سلامتی فرد را گواهی می‌دادند، در زمان‌های مختلف شیوع‌های گسترده استفاده شده‌اند. در قرن پانزدهم، مسافران می‌توانستند جواز سلامت را به‌همراه داشته باشند. این جواز تأیید می‌کرد فرد از مکانی عاری از طاعون آمده است. بااین‌حال، براساس مقاله‌ای که سال گذشته در مجله «سلامت جهانی» منتشر شد، اولین شواهد استفاده از گواهی‌‌های مصونیت مربوط به جبل‌الطارق ۲۰۰ سال قبل است. داشتن این گواهی‌ها به فرد امکان انجام امور عادی و تردد آزادانه را می‌داد.

جبل‌الطارق که در منتهی الیه جنوبی شبه‌جزیره ایبری واقع شده، نوار باریکی است که دماغه‌ یا همان صخره مشهور جبل‌الطارق آن را دربر گرفته است. این سرزمین به‌دلیل موقعیت استراتژیک خود که در مجاورت تنگه جبل‌الطارق قرار دارد و تنها مسیر ورود به دریای مدیترانه از اقیانوس اطلس است، همواره طمع کشورهای مختلف را برانگیخته است.

جبل‌الطارق در قرن هشتم میلادی به اشغال مورها درآمد. سپس، نیروهای اسپانیایی در سال ۱۴۶۲ این سرزمین را تصرف کردند. درنهایت، طی جنگ جانشینی اسپانیا در سال ۱۷۰۴ به‌دست بریتانیا افتاد. زمانی که تب زرد در اوایل قرن نوزدهم در جبل‌الطارق شیوع پیدا کرد، این سرزمین منطقه نظامی زیر‌نظر بریتانیا بود.

ساکنان نیز درون حصار دیوارهای قلعه‌ای باشکوه روزگار می‌گذراندند؛ قلعه‌ای که طی سده‌های پرفرازونشیبی که از ساخت آن می‌گذرد، بارها آسیب دیده و مرمت و بازسازی شده بود. پلیس دائماً مردم را زیرنظر می‌گرفت و همواره سربازانی از دروازه‌های شهر نگهبانی می‌کردند. برای ورودوخروج به دروازه‌های دهکده که سپیده‌دم باز و غروب بسته می‌شدند، مجوز لازم بود. در این نظام شهروندان مطلقاً حق‌و‌حقوقی نداشتند. آن‌ها هر کاری که لازم بود، برای خدمت به قلعه انجام می‌دادند.

نمونه‌هایی از گواهی‌‌های تب

نمونه‌هایی از گواهی‌‌های تب که به بازماندگان همه‌گیری تب زرد اهدا می‌شد تا ضمن تأیید مصونیت آن‌ها، به آنان اجازه تردد آزادانه در منطقه را بدهد.

با وجود زندگی محدود در صخره،‌ جبل‌الطارق مرکز تجاری مهم با قلبی تپنده، شلوغ و جهانی بود. مردمانی از ایتالیا، اسپانیا، مراکش، انگلیس و سایر نقاط به جبل‌الطارق هجوم می‌بردند تا در این بندر آزاد، شغلی دائمی پیدا کنند. این در حالی بود که در جنوب اسپانیا اکثر مشاغل فصلی بودند. ویروسی که ساکنان قلعه را اسیر کرده بود، احتمالاً از جنگل‌های حارّه‌ای آفریقا سرچشمه گرفته بود و ازطریق کشتی‌های حامل برده در قرن هفدهم به نیمکره غربی راه یافته بود. تب زرد سرانجام در اروپا نیز شیوع پیدا کرد.

به‌احتمال زیاد ناقلان این بیماری مهلک سوار بر کشتی‌های بازرگانی از قاره آمریکا به قاره سبز آمده بودند. همه‌گیری مرگ‌باری در سال ۱۷۳۰ در کادیز اسپانیا بیش از ۲۲۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند و به‌دنبال آن شیوع‌های گسترده‌ای در بنادر فرانسه و بریتانیا به‌وقوع پیوست. احتمالاً تب زرد در سال ۱۸۰۴ ازطریق شخصی که از اسپانیا آمده بود،‌ شاید سانتو یا مسافر دیگری که از توجه مسئولان بهداشتی گریخته بود، به جبل‌الطارق وارد شده باشد. وقتی ویروس مرگبار به درون دیوارهای قلعه نفوذ کرد، شرایط مناسبی برای رشد و تکثیر ویرانگرش فراهم بود.

مستعمره‌نشین شلوغ و پرآمد‌و‌شد بود. بسیاری از ساکنان نیز فقیر بودند و در ساختمان‌ها و اقامتگاه‌های پرازدحام اجاره‌ای با تنها یک فضای بازِ مشترک زندگی می‌کردند. برخی از اقشار فقیر در اتاق‌هایی با ۱۰ نفر دیگر روزگار می‌گذراندند و در فاصله چندوجبی یکدیگر به‌خواب می‌رفتند. برای پشه‌های آئدس اجیپتی که مسافت‌های طولانی پرواز نمی‌کنند، زندگی در فضای متراکم به معنی دسترسی راحت به میزبان‌های انسان بود.

گرمای اواخر تابستان و رطوبت هوا نیز دمای بسیار مناسبی برای رشد این حشرات و منبع آب راکد نیز شرایط خوبی برای رشد و نمو فراهم می‌کرد. هیچ چشمه یا رودخانه‌ای از جبل‌الطارق عبور نمی‌کند؛ ازاین‌رو، ساکنان برای آب آشامیدنی به آب باران که در سطل‌ها و کوزه جمع‌آوری می‌شد متکی بودند.

مسئولان بی‌درنگ پی‌ بردند بازماندگان تب زرد دربرابر عفونت‌های آتی آسیب‌‌پذیر نیستند

اکثر مردم جبل‌الطارق قبلا به تب زرد مبتلا نشده بودند؛ بنابراین، دربرابر این بیماری مصونیت نداشتند. عامل این بیماری معمولاً باعث بروز علائم خفیفی شبیه به آنفولانزا در فرد می‌شود؛ اما برخی از بیمارانی که ظاهراً در حال بهبودی هستند، وارد مرحله دوم سّمی بیماری می‌شدند.

در این مرحله تا نیمی از بیماران جان خود را از دست می‌د‌ادند، انباشت جنازه‌ها در سردخانه‌ آن‌قدر سریع بود که از هر چهار نفر تنها برای یک نفر تابوت ساخته می‌شد. گاری‌های حمل اجساد در دهکده می‌گشتند و مردگان را روی هم تلنبار می‌کردند. تماشای عبورومرور گاری‌های حمل جسد یادآوری هراس‌آور از هجوم مرگ بود؛ اما گاری‌ها همچنان نمی‌توانستند تمام اجساد را به‌موقع به گورستان‌ها ببرند و گاهی اجساد روزها در خانه‌ها می‌ماندند.

یکی از جراید آن دوره از وضع مأیوس‌کننده زن جوانی نوشته شده بود. این زن جنازه پدرش را از پنجره به بیرون پرت کرده بود. ظاهراً او می‌دانست قرار نیست جنازه پدر مرحومش به این زودی‌ها از خانه خارج شود. با شروع سرما ناقلان خون‌خوار تب زرد هم جان دادند و به‌مرور همه‌گیری مرگبار در جبل‌الطارق فروکش کرد. مقام‌های محلی هیئت بهداشت عمومی را تأسیس و آمادگی لازم را کسب کرده بودند تا دوباره با بروز همه‌گیری‌های کوچک‌تر در سال‌های ۱۸۱۰ و ۱۸۱۳ و ۱۸۱۴ آنچه ضرورت داشت، انجام دهند.

یکی از مهم‌ترین این اقدامات ساخت اردوگاه قرنطینه‌ در منطقه‌ای بی‌طرف بین تنگه جبل‌الطارق و اسپانیا بود. این اردوگاه در سال ۱۸۱۰ به‌سرعت و مخفیانه ساخته شد. مأموران دولتی در تاریکی شب به خانه‌ مبتلایان به تب زرد هجوم و بیماران را به‌زور به اردوگاه می‌بردند. بیماران باید برای مدت زیادی تا زمان فروکش‌کردن همه‌گیری در چادرهایی محبوس می‌ماندند که به‌دقت نگهبانان آنان را زیر‌نظر می‌گرفتند.

بعداً در سال ۱۸۱۴ گروهی از داوطلبان غیرنظامی برای پیگیری وضعیت سلامت مردم استخدام شدند. این داوطلبان روزانه خانه‌به‌خانه می‌گشتند و از خانوارها درباره وضعیت بیماری تب زرد پرس‌وجو می‌کردند. این ناظران ازدحام سنگین و ناسالم درون خانه را گزارش می‌دادند و خانه‌های دچار تب زرد را با آهک و آب‌جوش ضدعفونی ‌کردند.

برخی از این دستورالعمل‌ها کاملاً نوآورانه بودند. برای مثال، پیگیری خانه‌به‌خانه در طول بحران‌های بهداشت عمومی را معمولاً به جان اسنو در اواسط سال‌های ۱۸۵۰ نسبت داده‌اند. این در حالی است که این پزشک انگلستانی سه دهه پس از آخرین تب زرد در جبل‌الطارق به این طریق موارد ابتلا به وبا در لندن را ثبت و ضبط کرده بود.

باوجوداین، راهکارهای مدیریتی مقام‌های جبل‌الطارق روی دو فرضیه نادرست انتقال بیماری تب زرد استوار بود. ابتدا آن‌ها معتقد بودند بیماری مستقیماً از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند یا اینکه ازطریق هوای کثیف ناشی از پوسیدگی پراکنده می‌شود.

مسئولان بهداشتی جبل‌الطارق به‌صورت تصادفی توانستند به‌مدت ۲۵ سال پس از اولین همه‌گیری در سال ۱۸۰۴ از همه‌گیری وخیم بعدی جلوگیری کنند؛ اما بیش از قرنطینه و سایر اقدامات مسئولان بهداشتی عوامل مختلفی ازجمله بارندگی‌های فراوان که به خنکی بدن‌های تب‌دار کمک زیادی می‌کرد، در کاهش مرگ‌ومیرها مؤثر بودند.

با وجود تلاش‌های مسئولان، تب زرد در پاییز ۱۸۲۸ دوباره به قلعه بازگشت و این بار بیش از ۱۶۰۰ نفر را کشت. با شدت‌گرفتن دوباره بحران این بار مسئولان بهداشتی تصمیم گرفتند یکی از دستورالعمل‌های مدیریتی خود را کاملاً تغییر دهند. این بار به‌جای قرنطینه‌کردن بیماران به تمام افراد سالم دستور داده شد به‌همراه باقی اعضای خانواده خود به اردوگاه نقل‌مکان کنند.

نیروهای اسپانیایی سربازان بازگشته از کوبا

نیروهای اسپانیایی سربازان بازگشته از کوبا را برای محافظت از تب زرد بخور می‌دهند. نقاشی متعلق به سال ۱۸۷۸.

دلیل تغییر رویکرد مسئولان بهداشتی جبل‌الطارق به‌درستی دانسته نمی‌شود؛ اما ظاهراً به میزان زیادی از پیگیری تماس‌ بیماران نیاز داشت. شناسایی و جداسازی افراد فاقد مصونیت از کسانی که از همه‌گیری‌های گذشته جان سالم به‌در برده بودند، نیز نیازمند بررسی‌های دقیق خانه‌به‌خانه داشت.

این اقدام تازه به‌دلایلی که بازهم از درک مقام‌ها خارج بود،‌ باعث نجات جان مردم دهکده شد؛ چراکه برخلاف دهکده متراکم در اردوگاه خبری از بشکه‌های آب راکد نبود تا پشه‌ها فرصت مناسبی برای رشد و نمو داشته باشند. در همین حال، هوای بادخیز تنگه نیز حشرات را دور نگه می‌داشت.

دراین‌بین،‌ تمام کسانی که به اردوگاه نقل‌مکان کرده بودند، به این محافظت نیازی نداشتند. برخی از آن‌ها از همه‌گیری‌های قبلی جان سالم به‌در برده بودند؛ اما به‌همراه خانواده به منطقه بی‌طرف برده شده بودند. منطقه بی‌طرف مکان چندان دلپذیری نبود. مردم در آن‌‌‌جا در یک چادر یا آلونک زندگی می‌کردند. فرصتی هم برای فرار از نگاه دیگران داشتند و هر آنچه می‌گفتند، به گوش سایرین می‌رسید.

همچنین، زندگی در اردوگاه به‌طرز هراس‌آوری کسل‌کننده بود. کسانی که در آن‌‌‌جا قرنطینه شده بودند از شغل و دوستان و شلوغی دهکده به دور مانده بودند؛ ازاین‌رو، اقامت طولانی‌مدت چهارماهه می‌توانست هر فردی را به مرز جنون برساند. درنهایت، صدور گواهی تب باعث شد تا بازماندگان تب زرد اجازه رفت‌و‌آمد خارج از اردوگاه را پیدا کنند.

درحال‌حاضر، تنها دو نسخه از گواهی‌‌های تب سالم باقی مانده‌اند که هر دو در موزه ملی جبل‌الطارق نگه‌داری می‌شوند. در این کارت‌ها که روی کاغذهای زرد رنگی به‌چاپ رسیدند، جای نام پزشک،‌ نام، سن و مذهب بیمار خالی بود. گواهی‌های باقی‌مانده متعلق به دو نوجوان به نام‌های خوآن و آنا هستند.

نام‌‌خانوادگی روی گواهی‌ها (شاید پِنیا!) چندان خوانا نیست؛ اما احتمالاً این دو خواهر و برادر بودند. خوآن در زمان آخرین شیوع تب زرد در جبل‌الطارق ۱۷ ساله و آنا ۱۴ ساله بوده است. در گواهی امضای پزشک به چشم می‌خورد که تأیید کرده بود هر دو تب همه‌گیری کنونی را پشت‌سر گذاشته‌اند.

هنوز محققان نمی‌دانند در سال ۱۸۲۸ دقیقاً چند گواهی تب زرد صادر شده است؛ اما این واقعیت که این اسناد قالب استاندارد و چاپی داشتند از تعداد فراوان صدور این جوازها خبر می‌دهد. دریافت این گواهی‌ها با‌توجه‌‌‌به اینکه زندگی در قرنطینه عذاب‌آور بود، احتمالاً باعث شادی وصف‌نشدنی بازماندگان شده باشد. این گواهی‌ها به فرد اجازه می‌داد آزادانه از زندگی یکنواخت درون اردوگاه به دهکده و محل زندگی خود رفت‌و‌آمد کند.

هرچند می‌توان این گواهی‌ها را با کارت‌های واکسن کووید-۱۹ مقایسه کرد، مطالعه موردی گواهی‌های تب جبل‌الطارق نمی‌تواند چندان پاسخی راحتی به جنجال‌های کارت واکسن بدهد. به‌هرحال، جبل‌الطارق قرن نوزدهم به‌وضوح دولت آزادی نبود. شهروندان جبل‌الطارق حتی پیش از موج همه‌گیری برای ورود به قلعه و خروج از آن به مجوز نیاز داشتند. ازاین‌رو، برای شهروندانی که دائما تحت‌کنترل بودند، داشتن برگه‌هایی که مصونیت آن‌ها را تأیید می‌کرد، امری عادی بوده باشد.

امروز کارت‌های واکسن باعث به‌راه‌افتادن هجمه‌ اخلاق‌گرایان و سیاست‌گذاران و شهروندان شده است. موافق صدور این کارت‌ها عقیده دارند این اسناد به نفرات اجازه می‌دهد با خیال راحت به جمع‌ها پیوسته و از مزیت‌ اتحاد دوباره خانواده‌ها و احیای اقتصاد جهانی بهره‌مند شوند؛ اما منتقدان نیز نگران نقض آزادی مدنی شهروندان و همین‌طور باز‌شدن درهای تجاوز به حریم‌ خصوصی و نظارت دائمی از مردم هستند.

نگرانی دیگر این است که کارت‌های واکسن باعث تشدید نابرابری‌های موجود چه درون کشورها و چه در سطح جهانی می‌شود. الزام چنین اسنادی برای سفرهای بین‌المللی بیشتر آزادی شهروندان کشورهای کم‌درآمد و متوسط را محدود می‌کند؛ چراکه آن‌ها دسترسی کمتری به واکسن دارند. کارت واکسن در داخل کشورها هم مشکل‌ساز است؛ زیرا اثرات ناعادلانه‌ و نامتناسبی بر بخش‌هایی از جمعیت که دسترسی برابر به واکسن ندارند، همچون اقشار کم‌درآمد و اقلیت‌های نژادی و قومی دارد.

علاوه‌براین، جبل‌الطارق قرن نوزدهم الگوی چندان مناسبی برای اوضاع فعلی نیست. مقام‌های این مستعمره‌نشین راهکارهای مدیریت بیماری ناقصی به‌کار گرفته بودند و مهم‌تر اینکه ماجرا به زمان متفاوت و بیماری دیگری مربوط می‌شد. بااین‌حال، محققان همچنان عقیده دارند بررسی همه‌گیری‌های تاریخی همچون مورد جبل‌الطارق نشان می‌دهد تجارب مهم زمان‌های بحران سلامت عمومی طی قرن‌ها همواره تکرار شده‌اند.

بسیاری از راهکارهای تعدیل‌کننده‌ای که مقام‌ها امروزه به‌کار می‌گیرند، صدها سال قبل هم به‌کار رفته‌اند. مصونیت نیز قبل از اینکه نحوه انتقال بیماری‌ها را درک کنیم، در میان بوده‌اند. بنابراین، وقتی بحث دوره‌های بی‌سابقه به‌میان می‌آید، از یاد نبرید اوضاعی که در سال‌های اخیر شاهدیم چندان هم بی‌سابقه نبوده است.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات