فرهنگهای دیگر چه درسی درباره گذشت به ما میدهند؟
گام سادهای برای کاهش سطح استرس و ریسک بیماری قلبی و روحی وجود دارد. با این گام میتوان به افزایش طول عمر و زندگی شادتر و کسب درآمد بیشتر کمک کرد. با اینکه جایگزینی برای تمرینهای منظم و رژیم غذایی سالم وجود ندارد، این راه تقریبا هزینهای ندارد. این راه ساده بخشش یا گذشت است.
عبارت سادهی بخشش میتواند تأثیر چشمگیری بر زندگی بگذارد. علاوهبر مزایایی که برای شخص بخشنده خواهد داشت، از بار گناه شخص گناهکار هم کم خواهد کرد. بااینحال، عمل بخشیدن لزوما بهمعنی پذیرش معذرتخواهی نیست. حتی اگر شخص آزاردهنده حس پشیمانی نداشته باشد، میتوانید آنها را ببخشید و از مزایایش سود ببرید.
در تمام فرهنگها، میتوان بخشش را پیدا کرد. آیا فرهنگ یا مذهبی روی این سیاره وجود دارد که تشویق به صلح و دوستی نکرده باشد؟ با اینکه مفهوم بخشش تقریبا جهانی است، واکنش و نگرش تمام افراد به آن یکسان نیست. فرهنگ و روانشناسی فردی بر چگونگی بخشیدن و مزایای حاصل از آن تأثیر میگذارد.
عمل بخشش در یک فرهنگ میتواند معنای کاملا متفاوتی با فرهنگی دیگر داشته باشد. آیا کیفیت و ویژگی شناختهشدهای وجود دارد که در میان تمام فرهنگهای جهان مشترک باشد؟ چه نکاتی را میتوان از تمایل متفاوت افراد به بخشش آموخت؟
دلیل بخشش
کشورهای غربی مثل ایالات متحده و بریتانیا فرهنگ فردگرایانهای دارند؛ یعنی معمولا درد و رنج خود را درمقایسهبا رنج گروهی بزرگتر در اولویت قرار میدهند. این گروه میتواند خانواده یا دوستان یا همکاران باشد. درمقابل، کشورهای آسیایی و آفریقایی معمولا گروه را در اولویت قرار میدهند؛ بههمیندلیل، فرهنگ جمعی دارند.
افراد فردگرا معمولا از مفهوم گذشت و بخشش برای رهاشدن از سربارهای روحی یا پاکسازی خودآگاه یا رسیدن به احساس درستکاری استفاده میکنند. درمقابل، افراد جمعگرا از مفهوم بخشش برای حفظ هماهنگی جامعهی خود بهره میبرند. برای دستهی دوم، صرفا گذشت با هدف خوشحالی و رضایت گروه انجام میشود.
ویژگیهای یادشده صرفا دیدگاهی کلی ارائه میدهند؛ چراکه برخی مردم در غرب هم روحیهی جمعی دارند؛ اما بهطور میانگین فرهنگها به این صورت تقسیمبندی میشوند و درنتیجه زبان و راهبردهای متفاوتی برای بخشش و گذشت بهدست میآیند.
برخی روانشناسان بخشش را به دو دسته تقسیم میکنند:
- دستهی اول گذشت یا بخشش مبتنیبر تصمیم که سردتر و شناختی و تحلیلی است. فرد جمعگرا ممکن است بهخاطر رضایت گروه، شخص دیگری را ببخشد و درنتیجه، به این صورت تصمیمگیری کند: آیا پررنگکردن این توهین به سود جمع خواهد بود؟
- دستهی دوم از نوع احساسی است که در آن گذشت برای برآوردهساختن نیاز احساسی پیشنهاد میشود و در میان شخص فردگرا رایجتر است. از این نوع بخشش گاهی برای توصیف تفاوت میان رویکردهای جمعگرا و فردگرا استفاده میشود؛ اما همهچیز به این سادگی نیست.
چگونه میگویید «من تو را میبخشم؟»
زبان نقش مهمی در تفسیر احساسات ایفا میکند. بیان احساسات به شیوههای مختلف و براساس زبان، شیوهی رایجی است. برای مثال، مردم تاهیتی کلمهای برای «غم» ندارند. فلدمن برت، دانشمند اعصاب دانشگاه شمال شرق بوستون ماساچوست و مؤلف کتاب «احساسات چگونه به وجود میآیند؟» میگوید:
وقتی اهالی تاهیتی در موقعیتی قرار میگیرند که غربیها آن را غم مینامند، احساس بیماری، دردسر، خستگی یا بیاشتیاقی میکنند که تمام این مسائل را با عبارتی گستردهتر بهنام pe ape a بهمعنی «نگرانیها» توصیف میکنند.
غم و اندوه نگرانی اهالی تاهیتی نیست؛ بلکه زبان آنها کمی خاصتر و پیچیدهتر است. درنتیجه، شخص غربی میتواند بگوید غمگین است؛ اما اهل تاهیتی میگوید ازنظر فیزیکی بیمار است. همین مسئله برای بخشش صدق میکند. برای مثال، هاوایی، یکی از ایالتهای آمریکا، تفاوت فرهنگی زیادی با نقاط دیگر دارند. هاوایی، تنها ایالاتی است که اکثریت آن سفیدپوست نیستند و شاخص جمعگرایی آن ۹۱ است.
در زبان هاوایی، عبارتی بهنام ho oponopono به این معنی است: «متأسفم، مرا ببخش، دوستت دارم». این عبارت روشی ساده برای معذرتخواهی است. مانند دیگر ارزشهای جمعی، این جمله از فرهنگ کهن هاوایی سرچشمه میگیرد. بهطور مشابه، زبان زولو در آفریقایجنوبی واژهای بهنام Ubuntu بهمعنی «نمایش انسانیت به دیگران» دارد.
غنا هم بیش از ۵۰ زبان دارد که تعریف «بخشش» را دشوار میکنند. این کشور مانند دیگر کشورهای آفریقایی از فرهنگی جمعگرا با هنجارهای قوی سنی و جنسیتی بهره میبرد. معمولا افراد جوانتر برای معذرتخواهی پیشقدم میشوند؛ حتی اگر فرد مسنتر مقصر باشد. بدینترتیب، هماهنگی و سازگاری اجتماعی را حفظ میکنند. در این فرهنگ، انتظار میرود افراد جوانتر خشم خود را مخفی کنند.
فرهنگ چینی هم معمولا به کلمهی بخشش عادت ندارند. در زبان ماندرین، Kuanshu مترادف با بخشش و گذشت است و معمولا زمانی بیان میشود که آزار بسیار جدی باشد. Kuanshu رابطهی نزدیکی با مذهب دارد و تا زمانیکه آزار و اذیت جدی نباشد، استفاده از آن چندان مناسب نیست.
مردم چین از کلمهی دیگری بهنام Yuan Liang استفاده میکنند که با خودداری و شکیبایی مترادف است. بدینترتیب، شخص آزاردیده برای حفظ یکپارچگی اجتماعی تاحدممکن از خطای طرف مقابل چشمپوشی میکند. بدیهی است در جامعهای که آزار و جرم بهراحتی نادیده گرفته میشوند، ظرفیت خطا هم افزایش مییابد؛ درحالیکه در فرهنگهای دیگر، روش مستقیمتری رایج است. بدینترتیب، پرسشهایی دربارهی چگونگی معذرتخواهی در فرهنگهای مختلف مطرح میشود.
خبر خوشحالکننده این است که در سطح فردی میتوان گذشت را آموخت و مانند مهارتهای دیگر هرچه زمان بیشتری را صرف تمرین گذشت کنید، میتوانید راحتتر دیگران را ببخشید. مداخلهی شخص سوم (دعوت به گذشت، همدردی، نوعدوستی، تعهد و پایبندی به بخشش)، روشی متداول برای بهبود ویژگیهای گذشت است. این مداخله در هر دو فرهنگ شرقی و غربی نتیجهبخش است و درصورتیکه شخص آزاردیده و آزاردهنده باور مشترکی داشته باشند، نتیجهی بهتری خواهد داشت.
با مداخله این پرسشها مطرح میشوند: چرا احساس میکنید آزار دیدهاید و چه عاملی در این آسیب نقش داشته است. آیا این آسیب عمدی بوده یا تصادفی؟ اگر عمدی بوده، آیا شما عامل ناراحتی شخص مقابل بودید؟ با پاسخ به این پرسشها میتوان نتیجه گرفت بخشش و گذشت تصمیمی آنی نیست؛ بلکه باید شخص آزاردهنده را ارزیابی کنید و درصورت بخشش پای تصمیم خود بمانید.
نظرات