علت جهش تکاملی و فناوری انسان در ۳۲۰ هزار سال پیش چه بود؟
پژوهشگران حوزهی منشا انسان به نحوهی تکامل صفت سازشپذیری انسان علاقمند هستند. گروهی از پژوهشگران در محوطهای باستانی در کنیا چندین دهه مشغول کار روی این معما بودهاند. محوطهی مذکور مکانی است که در آن شاهد تغییرات قابلتوجهی در رکوردهای فسیلی و باستانشناسی صدها هزار سال پیش هستیم. اما کدام عوامل خارجی موجب پیدایش رفتارهایی شده است که تعیینکنندهی نحوهی تعامل خاص گونهی انسان خردمند با محیط پیرامونش است؟
پژوهشگران میخواستند بدانند که آیا میتوان تغییرات محیطی آن زمان را با تغییرات فناوری گونهی انسان ساکن در آن منطقه ارتباط دهند. آنها براساس تجزیهوتحلیلی که در مجلهی Science Advances منتشر شده است، نتیجه میگیرند که سازگاریهای تکاملی انسان خردمند از توانایی او برای تطابق با تغییرات محیطی سرچشمه میگیرد.
زمان گمشده در رکوردهای باستانشناسی
محوطهی باستانی اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ در جنوب کنیا واقع شده است. این منطقه در ریفت ولی (دره کافتی) قرار دارد که منطقهی فعالی ازنظر زمینلرزهای است که در آن دریاچهها و جریانها رسوباتی را تولید کردهاند که در طول زمان تجمع پیدا کردهاند و استخوانهای فسیلشده و ابزارهای سنگی باستانی را مدفون و حفظ کردهاند.
در اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ، گروه پژوهشی شواهدی را پیدا کردند که بهطوربالقوه به شکل انتقالی حیاتی از یک فناوری به فناوری دیگر، با منشا گونه انسان خردمند مرتبط هستند. مشخصهی فناوری قدیمیتر، ابزارهای برش بزرگ و بیضیشکلی است که تیشه مشتی نامیده میشود. چندین لایه از این تیشههای مشتی و دیگر ابزارهای آشولی در اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ کشف شده است. آنها دورهای به وسعت حدود ۷۰۰ هزار سال را دربرمیگیرند و زمانی را پوشش میدهند که بقایای فسیلی نشان میدهد گونههای انسان راستقامت و انسان هایدلبرگی در شرق آفریقا زندگی میکردند.
آخرین محوطهی باستانی آشولی در اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ ۵۰۰ هزار سال قدمت دارد و در آن نقطه شکاف ناامیدکنندهی ۱۸۰ هزار سالهای در این رسوبات وجود دارد که ناشیاز فرسایش است. وقتی رسوبات بار دیگر شروع به پر کردن منظره میکنند، رکوردهای باستانی دوباره از ۳۲۰ هزار سال پیش ظاهر میشود. اما در این زمان دیگر آشولی از بین رفته است. بهجای آن، فناوری عصر سنگ میانه دیده میشود که شامل ابزارهای کوچکتر و قابل حملتری نسبتبه تیشههای مشتی زمخت آشولی میشود. در مناطق دیگر آفریقا، فناوری عصر سنگ میانه با اولین انسانهای خردمند آفریقایی ارتباط دارد.
آن ابزارسازان اغلب از ابسیدین سیاه لبهتیز بهعنوان مادهی اولیه استفاده میکردند. باستانشناسان منشا ابسیدین را ردیابی کردند و متوجه شدند آنها مربوط به رخنمونهای دوری در چندین جهت هستند که منشا برخی از آنها ۹۵ کیلومتر دورتر از اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ است. آنها نتیجه گرفتند که منابع دور ابسیدین شواهدی از مبادلهی منابع میان گروهها را ارائه میدهد. این پدیده در دوران آشولی شناخته نشده است.
پس از شکاف ۱۸۰ هزار سالهای در رکوردهای باستانشناسی در اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ، فناوریهای آشولی بهوسیلهی فناوریهای عصر سنگ میانه جایگزین شده بود
کاوشهای پژوهشگران در عصر سنگ میانه همچنین شامل مواد رنگآمیزی سیاه و قرمز میشد. باستانشناسان چنین رنگدانههایی را بهعنوان نشانههایی از ارتباط نمادین پیچیده درنظر میگیرند. به روشهای استفادهی انسان از رنگ فکر کنید: در پرچمها، لباسها و بسیاری از روشهای دیگر که مردم هویت خود را بهعنوان عضوی از یک گروه نشان میدهند.
بنابراین ما در اینجا شاهد انقراض سبک زندگی آشولی و جایگزینی آن با رفتارهای کاملا جدید شامل نوآوریهای فناورانه، تبادل بینگروهی ابسیدین و استفاده از رنگدانهها هستیم. اما پژوهشگران راهی برای بررسی آنچه در شکاف ۱۸۰ هزار ساله هنگام وقوع این انتقال رخ داده بود، نداشتند. آنها با هدف بازیابی آن زمان، شروع به بررسی این موضوع کردند که چگونه میتوانند رسوبات را از جایی در آن نزدیکی بیرون بیاورند که چالشهای محیطی و ماندگاری مرتبط با این تغییر در سازگاری انسان اولیه را در خود ثبت کرده باشد.
روی آوردن به زمینشناسی برای یافتن سرنخهایی درمورد انسانهای اولیه
انواع متفاوتی از رسوبات در دریاچهها، رودها و خاکها وجود دارند و لایههای رسوبی داستان تغییراتی را که طی زمان در محیط پیش آمده است، بیان میکند. زمینشناسان نیز به پژوهشگران مطالعهی جنوب کنیا پیوستند تا بررسی کنند که کدام منطقه را برای یافتن رسوباتی که بتواند شکاف زمانی اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ را پر کند، حفاری کنند. آنها حدس زدند که کلید درک این گذر بزرگ زیر دشتی هموار و پوشیده از علف در حدود ۲۴ کیلومتری جنوب محل کاوشهای اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ قرار دارد. آنها در سپتامبر سال ۲۰۱۲ منطقه را حفاری کردند تا به بستر سنگ آتشفشانی رسیدند.
نتیجهی این کار، هستهای به عمق ۱۳۹ متر بود که حاوی توالی زیستگاههای حاشیهی دریاچه و خاکها بود که همگی مملو از لایههای آتشفشانی بودند که پژوهشگران میتوانستند قدمت آنها را تعیین کنند تا دقیقترین رکورد تعیین قدمت شده زیستمحیطی غرب آفریقا را برای یک میلیون سال گذشته تهیه کنند. پژوهشگران زیادی گرد هم آمدند تا این هسته را نمونهبرداری و تجزیهوتحلیل کنند.
تیم حفاری استوانهای را از زمین استخراج کردند که قطر آن فقط ۴ سانتیمتر بود و نمایانگر یک میلیون سال تاریخ زیستمحیطی است
پژوهشگران روشهایی برای تبدیل اندازهگیریهای متفاوت از محیط گذشته (تکههای میکروسکوپی از گیاهان، دیاتومهای تکسلولی از رسوبات دریاچه باستانی و نشانههای شیمیایی مختلف) به سنجههای اکولوژیکیِ نشانگر دسترسی به آب شیرین و پوشش گیاهی پیدا کردند.
رکوردهای رسوبی نشان میداد که طی دورهی یک میلیون تا ۵۰۰ هزار سال پیش، زمانیکه ابزارسازان آشولی در حوزهی اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ مشغول کار بودند، منابع اکولوژیکی نسبتا پایدار بود. آب شیرین بهطور مطمئن دردسترس بود. گورخرها، کرگدنها، بابونها، فیلها و خوکها پوشش گیاهی علفزار جنگلی را به دشتهای پر از علفهای کوتاه و مغذی تغییر داده بودند.
هسته در فاصلهی زمانی اسرارآمیز بهخوبی حفظ شده است. پژوهشگران متوجه شدند که درست حدود ۴۰۰ هزار سال پیش، انتقال محیطی مهمی رخ داد و پس از محیطی نسبتا پایدار، نوسانهای مکرری در پوشش گیاهی، آب و منابع اکولوژیکی دیگری که انسانها و پستانداران به آنها وابستهاند، دیده میشد.
هر لایهی رسوبی که در این سطح مقطع از هسته دیده میشود، سرنخی درمورد محیط باستانی ارائه میدهد
براساس آثار مردمشناسی، شکارچی-گردآورندگان دربرابر دورههای نامطمئنی منابع با صرف زمان و انرژی برای اصلاح فناوریهای خود واکنش نشان میدهند. آنها برای حفظ شبکههای مبادله منابع و اطلاعات، با گروههای دور ارتباط برقرار میکنند و علامتهای نمادینی میسازند که این ارتباطات اجتماعی و هویت گروه را تقویت کند.
گونههای بزرگ چراکنندهی اوﻟﻮرﮔﺴﺎﻟﯽ پس از ۵۰۰ هزار سال پیش منقرض شدند. بین ۳۶۰ هزار تا ۳۰۰ هزار سال پیش، گونههای علفخوار کوچکتری که دارای انعطافپذیری اکولوژیکی بالاتری بودند، وابستگی کمتری به آب داشتند و هم از علفهای کوتاه و هم از علفهای بلند و برگ درختان تغذیه میکردند، جایگزین گونههای گورخر و بابونهای بزرگ شدند.
پس از تغییرات محیطی که ۴۰۰ هزار سال پیش رخ داد، میزان بارندگی بهشدت تغییر یافت. زمین در سراسر منطقه براثر فعالیتهای تکتونیکی شکسته شد و با خاکستر آتشفشانی پوشیده شد. گیاهخواران بزرگ قبل و پس از این تغییر تأثیرات مختلفی روی پوشش گیاهی گذاشتند. نتیجهی این امر، آبشاری از تغییرات بود که روی انسانهای اولیهای که به شیوهی زندگی عصر سنگ میانه زندگی میکردند، نیز اثر گذاشت. تمامی این عوامل با همکاری هم موجب این تغییر تکاملی مهم شدند.
عصر سنگ میانه شاید درسی برای انسان امروزی باشد. در شرایطی که بشر امروز با دورهای از عدم اطمینان زیستمحیطی در سطح جهانی روبهرو است، آیا گونهی ما به اندازهای هشیار است که بتواند به کمک شبکههای اجتماعی، فناوریهای جدید و منابع قابل اعتماد از اطلاعات دربرابر اختلالات زیستمحیطی پیش رو سازگاری حاصل کند؟