مبارزه با تغییرات اقلیمی؛ کاشت درخت یا رشد مجدد طبیعی جنگلها؟
سوزان کوکپاتن (Susan Cook-Patton) در دوره پسادکتری خود در مرکز پژوهش زیستمحیطی اسمیتسونیان (Smithsonian) مریلند، در کاشت ۲۰ هزار درخت همکاری داشته است. او در این باره میگوید:
اکثر درختهایی که بهتر رشد کرده بودند، توسط ما کاشته نشده بود. آنها در زمینی که ما برای کاشت در نظر گرفته بودیم بهطور طبیعی رشد کردند. این موضوع تلنگر خوبی بود که متوجه شویم طبیعت میداند چه کاری انجام میدهد.
او در ادامه احتمال میدهد که در بسیاری از مکانهای دیگر این اتفاق میافتد و حالا در بحث محافظت از طبیعت، گاهی اوقات لازم است اجازه بدهیم که خودش بهطور طبیعی رشد کند. این نتیجهگیری او به دنبال یک مطالعه جهانی جدید است که نشان میدهد پتانسیل رشد مجدد جنگلهای طبیعی برای جذب کربن موجود در جو و مبارزه با تغییرات اقلیمی بهشدت دست کم گرفته شده است.
مجمع جهانی اقتصاد امسال در داووس سوئیس، خواستار کاشت یک تریلیون درخت در جهان شد. در یکی از معدود فعالیتها در راستای تحقق این درخواست، دولت ایالات متحده در ماه گذشته وعده داد ۸۵۵ میلیون نهال را در زمینی به مساحت ۲/۸ میلیون هکتار و با کمک سازمانهای غیر دولتی و برخی کسبوکارها بکارد.
اتحادیه اروپا امسال وعده داد بهعنوان بخشی از یک معامله سبز و تعهدات بینالمللی تحت چالش بن ۲۰۱۱ و توافقنامه پاریس ۲۰۱۵، به منظور بازگرداندن بیش از ۸۵۰ میلیون هکتار جنگل، ۳ میلیارد درخت بیشتر بکارد. در این مساحت که از کشور هند مقداری بزرگتر است جا برای رشد ۲۵۰ میلیارد درخت است.
کاشت درخت بهعنوان یک راه حل حیاتی در معضل تغییرات آبوهوایی شناخته میشود؛ راه حلی که برای ملایم کردن سرعت تغییرات اقلیمی در سه دهه آینده به کار گرفته شده است تا در این مدت جهان به رسیدن به اقتصاد بدون کربن فدم بردارد.
هیچکس کاشت درخت را منع نمیکند؛اما برخی منتقدان استدلال میکنند این اقدامهای سنگین برای کاشت درخت، نوعی پوشش برای زمینخواری فراهم میکند تا صدها میلیون هکتار را با مزارعی با یک نوع گیاه که عموما از گونههای تجاری غیر بومی که سریع رشد میکنند نظیر اقاقیا، اکالیپتوس و کاج پوشش دهند. برخی میپرسند: «چرا اصلا ما درخت بکاریم درحالیکه میتوانیم بذر دادن و کاشت درخت را به جنگلهای نزدیک زمین مد نظر واگذار کنیم؟ طبیعت خودش بهتر تصمیم میگیرد کدام گونه را به بهترین نحو رشد دهد.»
مطالعهی جدید کوکپاتن منتشرشده در مجله Nature که با همکاری ۱۷ سازمان علمی و محیط زیستی صورت گرفته است، نشان میدهد تخمین نرخ تجمع کربن بهوسیله رشد مجدد جنگلهای طبیعی که به تأیید هیأت بین دولتی تغییر اقلیم سازمان ملل رسیده است، بهطور میانگین ۳۲٪ است؛ عددی که در مورد جنگلهای گرمسیری به ۵۳٪ میرسد.
این مطالعه دقیقترین تلاش برای یافتن جنگلهایی است که میتوانند بهطور طبیعی دوباره رشد کنند و پتانسیل آن جنگلها را در جمع کردن کربن ارزیابی میکند.کوکپاتن به مجله Yale Environment 360 میگوید:
ما تقریبا ۱۱ هزار داده از جمع کردن کربن را که در ۲۵۰ تحقیق در سراسر دنیا به دست آمدهاند مورد ارزیابی قرار دادیم.
او متوجه شد نرخ کنونی جمعآوری کربن به عوامل زیادی از جمله اقلیم، خاک، ارتفاع و زمین بستگی دارد. حتی این نرخ در داخل کشورها تفاوت زیادی داشت. اما بهطور کلی، این مطالعه نشان داد که علاوه بر افزایش تنوع زیستی، بازآفرینی طبیعی میتواند کربن بیشتری با سرعت بیشتر و ایمنتر نسبت به کاشت درخت جذب کند.
کوکپاتن معتقد است با افزایش سرعت تغییرات اقلیمی در دهههای آینده، نرخ جمعآوری کربن تغییر خواهد کرد. اما در حالیکه بعضی از جنگلها رشد کندی دارند یا حتی میمیرند، برخی دیگر به دلیل وجود کربن دیاکسید بیشتر در هوا سریعتر رشد میکنند؛ پدیدهای که بعضا «سبز شدن جهانی» نامیده میشود. این مطالعه ۱/۶۷ میلیارد هکتار زمین را مساعد برای رشد دوباره طبیعی میداند.
با ترکیب نقشهبرداری و دادههای تجمع کربن، کوکپاتن تخمین میزند رشد مجدد جنگلهای طبیعی میتواند از امسال تا سال ۲۰۵۰، ۷۳ میلیارد تن کربن در زیستتوده و خاک جذب کند. این میزان برابر است با مقدار کربن منتشرشده در حدود ۷ سال. به همین دلیل این موضوع را بزرگترین راه حل طبیعی اقلیمی میدانند.
کوکپاتن در ادامه میگوید:
برآورد محلی مطالعه میزان تجمع کربن، شکاف تأثیرگذار دادهها را پر میکند. بسیاری از کشورها که قصد دارند جنگلکاری انجام دهند، این تصمیم را بر اساس دادههای مربوط به سیاست کاشت درخت میگیرند؛ درحالیکه دادههای مربوط به بازآفرینی طبیعی دردسترس نبود. ایمیلهایی به من میرسید که در آن مردم در مورد حجم کربن جمعآوریشده ازطریق رشد طبیعی جنگلها میپرسیدند و من جوابی نداشتم. اما حالا ما دادههایی دراختیار داریم که به مردم این امکان را میدهد که نتایج سیاست عدم دخالت در جنگل و رشد مجدد و طبیعی آن را تخمین بزنند.
این برآوردهای محلی جدید همچنین امکان مقایسه بین پتانسیل رشد مجدد طبیعی و درختکاری را فراهم میکند.این پژوهشگر معتقد است درختکاری جای خود را دارد؛ بهعنوان مثال جایی که در آن خاک تخریب شده است و درختان رشد نمیکنند. اما او فکر میکند سیاست رشد مجدد طبیعی نادیده گرفته شده است.
نکته مهم در مورد ترمیم طبیعی جنگلها این است که اغلب به چیزی غیر از انفعال انسان نیاز ندارد. اما ازآنجاکه به هیچ ابتکار عمل، سرمایهگذاری یا نظارتی نیاز ندارد، اطلاعات در مورد میزان کارآیی بهشدت کم است. به دلیل مشهود بودن و ناگهانی بودن جنگلزدایی، شناسایی این معضل کار نسبتا راحتی است. اما روند بهبودی آن به دلیل کندتر بودن و سختی تشخیص آن، بهندرت مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در یک مطالعه، فیلیپ کورتیس (Philip Curtis) از دانشگاه آرکانزاس، تلاش کرد با طراحی مدلی که میتواند ازطریق تصاویر ماهوارهای علت جنگلزدایی را پیشبینی کند و در ادامه پتانسیل احیای جنگل را ازریابی کند، این مشکل را حل کند. او متوجه شد که فقط یکچهارم جنگلهای ازبینرفته، برای فعالیتهای انسانی نظیر ساختمانسازی، زیرساختها و کشاورزی تغییر کاربری داده شدهاند. این درحالی است که سهچهارم باقیمانده پتانسیل ترمیم طبیعی داشتهاند.
مطالعه دیگری که در سال جاری میلادی منتشر شد، نشان داد این بهبودی طبیعی حتی در نقاطی مانند آمازون که یکی از مراکز جنگلزدایی است، گسترده و سریع رخ میدهد. یونژیا وانگ (Yunxia Wang) از دانشگاه لیدز انگلستان، با تجزیه و تحلیل دادههای منتشر شده از آمازون، متوجه شد که برخلاف عقیده عموم، ۷۲٪ از جنگلهای سوخته در آمازون در حال رشد مجدد است. جنگل سوزانده و سپس رها شده بود؛ اما فقط ۶ سال طول کشید که رشد دوباره جنگل به حدی برسد که دوباره آن را از بین ببرند. او معتقد است اگر رئیس جمهور برزیل بخواهد به تعهدات این کشور در توافقنامه پاریس مبنی بر احیای ۳۰ میلیون هکتار جنگل تا سال ۲۰۳۰ عمل کند، نیازی به کاشت درخت ندارد و تنها باید از جنگلزداییهای جدید جلوگیری کند.
جنگل بزرگ دیگر برزیل، جنگل آتلانتیک، در حال حاضر در همین مسیر است. این جنگل پس از گذشت بیش از یک قرن که برای مزارع قهوه و مراتع دام از بین رفته بود، به آرامی در حال احیا شدن است. دولت تحت پیمان احیای جنگلهای آتلانتیک، به زمینداران یارانه میدهد تا دوباره درختهایی که اغلب برای تأمین نیاز صنعت کاغذ مورد استفاده قرار میگیرند، بکارند. بااینحال کامیلا رزنده (Camila Rezende) از دانشگاه فدرال ریودوژانیرو، میگوید سهم رویش مجدد خودبهخود در احیای این جنگلها، بیشتر از کاشت درخت است. او تخمین میزند که ۶/۷ میلیون هکتار از این جنگلها (یکدهم کل جنگل) از سال ۱۹۹۶ تاکنون بهطور طبیعی بازگردانده شده است.
همین روند در اروپا که ۴۳٪ پوشش جنگلی دارد نیز در جریان است. بهعنوان مثال ایتالیا پوشش جنگلی خود را به مقدار ۲/۵ میلیون هکتار افزایش داده است. ایالات متحده نیز شاهد احیای جنگلهای طبیعی بوده است. کارن هال (Karen Holl) از دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز، در این باره میگوید:
نواحی شرقی ایالات متحده حدود ۲۰۰ سال پیش جنگلزدایی شده بود. اکنون بدون کاشت مستمر درخت، مقدار زیادی از آن جنگلها احیا شده است.
بر اساس یک گزارش رسمی، طی سه دهه اخیر جنگلهای در حال رشد ایالات متحده، حدود ۱۱٪ از گازهای گلخانهای منتشرشده را مهار کرده است.
بومشناسان بهطور معمول دستاوردهای زیستمحیطی حاصل از احیای طبیعی جنگلهایی که اغلب جنگلهای ثانویه نامیده میشوند، رد کردهاند. به عقیده آنها این رشد مجدد طبیعی زودگذر تلقی میشود، حیات وحش را به خود جذب نمیکند و مستعد نابودی دوباره است.
کارن هال اعتقاد دارد در سیاستهای احیای جنگل نیاز به بازنگری است. او در ادامه میگوید:
ما به کاشت درخت نیاز خواهیم داشت؛ اما ازآنجاکه بسیار هزینهبر است و اغلب موفقیتآمیز نیست، این سیاست باید آخرین گزینه باشد.
کاشت یک تریلیون درخت در سه دهه آینده یک چالش بزرگ لجستیکی خواهد بود. این عدد بسیار بزرگی است. برای تحقق این هدف نیاز است در هر ثانیه هزار درخت جدید در زمین کاشته شود. مراقبت، آمادهسازی خاک و کاشت بذر مربوط به این حجم از درخت کاری صدها میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. اگر رشد طبیعی ارزانتر و کارآمدتر است، آیا منطقی نیست که این سیاست برای بهبود شرایط زیستمحیطی زمین برگزیده شود؟