راهحلهای مؤثر رفتاری برای افراد آنتی کاریزما
در مورد صفات و مشخصات انسانهای پر کشش و گیرا، زیاد صحبت شده است: اینکه چه چیزی باعث جذبهی آنها میشود، چطور میتوانند انسانهای خطرناکی باشند، چطور میتوانند بر دیگران نفوذ کنند و محبوب باشند. اما وقتی به روی دیگر این سکه نگاه میکنیم، کار کمی دشوار میشود. متضاد کاریزما چیست؟ چطور میتوانید در مورد کسی که نهتنها کاریزماتیک نیست، بلکه ناخودآگاه دیگران را دفع میکند صحبت کنید؟
این افراد بهصورت عامیانه آنتی کاریزما خوانده میشوند. وقتیکه در اطراف این افراد هستیم، بدون اینکه دلیلش را بدانیم احساس ناراحتی میکنیم. حتی اگر به خودمان یادآوری کنیم که همهی انسانها همینطور رفتار میکنند، ولی باز هم معاشرت با این افراد، ما را معذب میکند. بخش غمانگیز ماجرا این است که این افراد خودشان هم میدانند که باعث ناراحتی دیگران میشوند، ولی نمیدانند که در این خصوص، چه راه چارهای دارند.
کوین دام، بعد از یک سری مطالعات و تحقیقات، راهکارهاییبرای افراد آنتی کاریزما پیشنهاد کرده است که فهرستی است از نگرشها و رفتارهایی که دافعهی افراد را کاهش میدهند؛ هرچند تضمینی نیست که این افراد آنها را به یک «فرد جذاب» تبدیل کنند.
شما خیلی زود، خیلی نزدیک میشوید
تحقیقات نشان میدهند که در بسیاری از فرهنگها، مردم ترجیح میدهند مخاطبشان حداقل نیم متر با آنها فاصله داشته باشد، مخصوصاً اگر فضایی رسمی بین آنها حاکم باشد. ممکن است شما برای نزدیک شدن به مخاطب خود دلایل مختلفی داشته باشید، مثلاً اینکه اتاق شلوغ است، صدای شما شنیده نمیشود و ... . ولی بههرحال این نزدیک شدن برای طرف مقابلتان خوشایند نخواهد بود. باید در ذهنتان یک حریم مکانی در نظر بگیرید که از آن عدول نمیکنید. در هر شرایطی، به خودتان یادآوری کنید که باید فاصلهی دو تا سه قدمی را با دیگر افراد حفظ کنید. در این صورت دیگران کنار شما آرامش بیشتری خواهند داشت و راحتتر با شما معاشرت میکنند. اگر واقعاً ضرورتی برای نزدیک شدن به کسی دارید، خیلی مؤدبانه از او اجازه بگیرید. مثلاً میتوانید بگویید: ببخشید، ولی اتاق بسیار پر سروصدا است و من نمیخواهم یک جمله از صحبتهای شما را از دست بدهم.
بدون اینکه کسی از شما چیزی بپرسد، توضیح میدهید
تقریباً در همهی مجامع، فردی را میبینیم که خیلی هیجانزده، میخواهد ماجرایی که فکر میکند دیگران تجربهای از آن ندارند، با صدای بلند برای همه تعریف کند و این حس خوبی نیست. مهم نیست زندگی شما چقدر عجیب، غمانگیز یا تأثرآور است، مطمئن باشید در مشکلاتتان منحصربهفرد نیستید. به همین دلیل است که وقتی شروع به زیادهگویی کنید، حتی اگر مخاطبان شما را دوست داشته باشند، بعد از چند دقیقه صحبت زیاد، دیگر به حرف شما گوش نمیدهند.
در معاشرتهای خود، از چیزی صحبت کنید که میدانید طرف مقابل به شنیدن آن علاقهمند یا نیازمند است. اگر میخواهید در مورد خودتان صحبت کنید، اول باید مطمئن شوید مخاطب اکراهی از شنیدن آن ندارد. اگر فکر میکنید ممکن است دچار زیادهگویی شوید، روی ساعت یا گوشی همراهتان ده دقیقه وقت بگیرید و خودتان را ملزم کنید که بیش از این مدت وقت شنونده را نگیرید. درواقع اگر شما بتوانید احساسات خودتان را درک کنید و از آنها بگذرید، هرگز مجبور نمیشوید با مبالغه کردن در آنها وجههی خود را خراب کنید.
تماس فیزیکی
از هرگونه تماس فیزیکی، حتی دست زدن به شانه یا فشار بازوی دیگران، مخصوصاً اگر طرف مقابل شما را خوب نمیشناسد، پرهیز کنید؛ چراکه میتواند رفلکس دفاعی او را به دنبال داشته باشد. بیشتر مردم هر نوع تماسی را تجاوز به حریم فردی خود حس میکنند. بعلاوه، نباید وسایل و داراییهای دیگران را بدون اجازهی آنها بردارید، جابجا کنید یا حتی برای سرگرمی با آنها بازی کنید. کتابها، لوازمالتحریر، کیف و سایر لوازم شخصی افراد در این دسته قرار میگیرند. تماس فیزیکی با بدن افراد در مدت ۵ ثانیه باعث گارد دفاعی آنها میشود؛ حتی اگر با خویشتنداری واکنش شدیدی به شما نشان ندهند. به یاد داشته باشید که هرگز بدون اجازه از لوازم شخصی افراد دیگر استفاده نکنید.
خیره میشوید
خیره شدن باعث میشود مردم عصبی و کلافه شوند؛ چه شما درست به چشمان طرف مقابلتان نگاه کنید و چه به دیوار پشت سرشان. اگر فراموش کنید گاهی پلک بزنید یا نگاهتان را بچرخانید، یکی از عناصر حیاتی معاشرت را زیر پا گذاشتهاید و باعث استرس، از بین رفتن تمرکز و بیقراری مخاطب خود شدهاید. شنوندگان نمیتوانند ذهن شما را بخوانند و شما هم نمیتوانید بابت این موضوع آنها را سرزنش کنید. هرچند دقیقه یکبار چشمان خود را بهآرامی ببندید و از خیره شدن ممتد به هر نقطهای پرهیز کنید.
حالات صورت
برخی افراد بهطور ژنتیک نگاهی سردی دارند و برخی دیگر درست نقطهی مقابل آنها هستند. مثلاً شما میخواهید تولد مادربزرگتان را به او تبریک بگویید؛ ولی همهی حالات صورتتان داد میزند که به بلیت کنسرتی که خریدهاید فکر میکنید. این باعث میشود دیگران حس کنند حرفی که میزنید آخرین چیزی است که به آن فکر میکنید. مجبور نیستید برای اجتناب از حالات صورت هشداردهندهی خود لبخند بزنید. به گفتهی جولی شات، خبرنگار، بهتر است سعی کنید نگاه خود را آرام نگهدارید یا سعی کنید سرتان را به یکطرف دیگر بچرخانید تا از نوسانات احساسی خود کمی دور شوید. درنهایت میتوانید ماجرایی که ذهنتان را مشغول کرده است، باکمی حس طنز به اشتراک بگذارید. مثلاً بگویید: میدانم ابروهایم در هم است ولی لااقل دو بلیت کنسرت خریدهام!
نارسا حرف میزنید
آیا همیشه از خودتان میپرسید چرا دیگران منظور شما را از حرفهایتان نمیفهمند؟ آیا وقتی در بحثهای گروهی شرکت میکنید صحبتهایتان با سکوت سنگین جمع مواجه میشود؟ فرقی نمیکند اشتباه گفتاری شما عمدی باشد یا نه، مهم این است که اول منبع مشکل را پیدا کنید. به این منظور میتوانید با یکی از دوستان مورد اعتمادتان مشورت کنید و از او بخواهید برایتان توضیح دهد کجای راه را اشتباه میروید. یا میتوانید به یک مشاور مراجعه کنید. اگر مشکل از ادای صحیح واژهها یا جملهبندیهای نارسا باشد، میتوانید در گروههای گفتاردرمانی شرکت کنید. ممکن است مشکل از محتوای اشتباهی باشد که برای بیان منظور خود استفاده میکنید. برای رفع چنین مشکلی باید از دید یک ناظر خود را ببینید، با خودتان تحلیل کنید که دیگران ممکن است از حرف شما چه برداشت یا احساسی داشته باشند. بهاینترتیب میتوانید کلمات بهتری را انتخاب کنید و به گفتارتان قالببندی درستی بدهید.
مرزهای مکالمه را رعایت نمی کنید
بیشتر مردم دوست دارند در مورد خودشان و علایق و احساساتشان با دیگران صحبت کنند. نکته اینجا است که باید بدانید تا چه مرحلهای پیش بروید و کجا صحبت خود را متوقف کنید. اگر از دیگران سؤالاتی بپرسید که بیشازحد شخصی باشند، آنها فکر میکنند خیلی زود خودتان را با آنها صمیمی کردهاید. اجازه بدهید خود مخاطبانتان تصمیم بگیرند چه زمانی با شما در مورد عقاید سیاسی، مذهبی یا پیشینهی خانوادگیشان صحبت کنند. البته منظور این نیست که همیشه بحث آبوهوا را پیش بکشید! موضوعات مختلفی وجود دارند که میتوانند باب یک معاشرت ساده و سالم باشند، مثل فیلمها یا موسیقی محبوب افراد یا نویسندگانی که برایشان تحسینبرانگیز هستند. اگر شما خوب به پاسخهای سادهی آنها توجه کنید، همین مسائل عمومی میتواند شخصیت مخاطبتان را به شما معرفی کند. هرزمانی در خلال گفتگوهایتان متوجه شدید مخاطب نگاهش را از شما میگیرد و به دوردست خیره میشود یا سعی میکند موضوع را عوض کند یا کلاً سکوت میکند، باید متوجه شوید که مکالمه شما وارد بیراهه شده است.