هوش مصنوعی چطور رویداد شکلاتی ویلی وانکا را به کابوس تبدیل کرد؟
فیلم چارلی و کارخانهی شکلاتسازی را به خاطر دارید؟ این فیلم معروف که براساس کتاب رولد دال ساخته شد، ماجرای چند بلیت طلایی است که در بستههای شکلات ویلی وانکا پنهان شده و هر کودکی که آنها را پیدا میکرد، شانس بازدید از کارخانهی شگفتانگیز و رؤیایی وانکا را به دست میآورد.
مطمئناً شما هم مثل من در کودکی آرزو داشتید کارخانهی شکلاتسازی وانکا حقیقت داشت و میتوانستید از آن بازدید کنید. مثل اینکه دستکم برای کودکان اسکاتلندی این رؤیا قرار بود به حقیقت تبدیل شود، اما بهطرز عجیبی تبدیل به کابوس شد.
وقتی از چند ماه پیش کودکان و خانوادههایشان تبلیغات رنگارنگ از تصاویر خارقالعادهای شبیه به کارخانه ویلی وانکا را در اینترنت دیدند که وعدهی تجربهی شکلاتی شگفتانگیزی میداد، برای اطلاعات بیشتر وارد وبسایت شدند و پس از مطالعهی آنچه قرار بود در این رویداد رخ دهد، بیدرنگ ۳۵ یورو برای بلیت پرداخت کردند.
آبنباتهای رنگی بزرگ، قارچهای خوشمزهی غولپیکر، فوارهی شکلاتی هیجانانگیز و پاستیلهای چسبیده به درخت مارشمالویی که در پوسترهای تبلیغاتی دیده میشد، نهتنها هر کودکی را هیجانزده میکرد، بلکه پدرومادرها را هم به رؤیاهای دور و دراز میبرد.
«یک فانتزی شکلاتی که هرگز شبیه آن وجود نداشته است» بخشی از اولین جملهای است که بعد از ورود به وبسایت میبینید. البته از حق نگذریم، این عبارت کاملاً حقیقت داشت، زیرا آنچه خانوادهها در این رویداد تجربه کردند، اصلاً به هیچ فانتزی شکلاتیای شباهت نداشت.
بیش از ۸۰۰ بلیت برای این رویداد فروخته شده بود و خانوادهها و کودکانشان از مدتها پیش برای روز اجرا لحظهشماری میکردند. کودکان با لباسهای مبدل ویلی وانکا و اومپا لومپا، کارگران متعهد کارخانهی شکلاتسازی، سر از خود نمیشناختند و بیصبرانه منتظر نوشیدن شکلات از فوارهی شکلاتی و گاز زدن گلبرگهای آبنباتی بودند.
اما وقتی در روز موعود خانوادهها به محل اجرا رسیدند، بهجای کارخانهی جادویی با انباری بزرگ و تقریباً خالی روبهرو شدند که تزئینات پراکنده و ارزانقیمتی در گوشه و کنار آن به چشم میخورد. نه خبری از فوارهی شکلاتی بود و نه اومپا لومپاهای شاد و از همه بدتر اینکه هیچ شکلاتی در کار نبود. پس آن همه تصاویر زرقوبرقدار تبلیغاتی و پوسترهای رنگارنگ کجا بودند؟
مثل اینکه همهچیز زیر سر هوش مصنوعی بود. هم پوسترهای رنگارنگ و هم متنهای جذابی که دربارهی مراحل رویداد و تمام بخشهایی که شرکتکنندگان آنها را تجربه خواهند کرد، نوشته شده بود. آن پوسترهای فریبنده که با هوش مصنوعی ساخته شده بودند نشان داد زمانی که مردم برای تجربهی چیزی بیشازحد هیجانزده هستند، بهراحتی ممکن است به جزئیات توجه نکنند.
غلطهای املایی در تصاویر تبلیغاتی، ردپای هوش مصنوعی را نشان میداد
برخلاف خریدارانی که سرشان کلاه رفته و صدای گریهی کودکانشان فضای رویداد را پر کرده بود، کاربران هشیارتر در فیسبوک و ردیت حدس زده بودند تمام بخشهای وبسایت willyschocolateexperience کار هوش مصنوعی است. درواقع، غلطهای املایی واضح در سراسر وبسایت و تصاویر، ردپای هوش مصنوعی را درجایجای این وبسایت آشکار میکرد. بااینحال، بیایید ماجرا را از دید بازیگران و شرکتکنندگان این «رویداد شکلاتی بدون شکلات» بررسی کنیم.
یکی از خریداران میگوید پس از خرید بلیت متوجه شد بخش جدیدی به متن اضافه شده که در آن تأکید کرده بود این رویداد بهطور مستقل اجرا میشود و هیچ ربطی به فیلم یا کتاب چارلی و کارخانه شکلاتسازی ندارد. در واقع اسم نقش اصلی رویداد بهجای ویلی وانکا، ویلی مکداف بود و اومپالومپاها هم وونکیدودل نامگذاری شده بودند.
قرار بود ویلی طی مراسم، بخشهای مختلف نمایشی را که برای رویداد در نظر گرفته بودند، به کودکان نشان دهد و دیالوگهایش را بگوید؛ بخشهای مختلفی مثل باغ افسون که قارچهای رنگی بزرگ و علفهای قهقهآور داشت، آزمایشگاه تخیل که با جلوههای بصری ویژه مرز بین تخیل و واقعیت را با هم ادغام میکرد و تونل گرگومیش که پر از ستاره بود و قرار بود ویلی در آنجا یک ستاره را با دستش بگیرد و به دوردستها پرتاب کند؛ البته این بخش همانجایی بود که شخصیت «Unknown» (ناشناس) برای اولین بار خودش را نشان داد و «ستاره» مراسم شد.
بازیگر نقش ویلی میگوید وقتی نمایشنامهی ۱۵ صفحهای مراسم را خواند، بهقدری برایش بیمعنی بود که حدس زد کار هوش مصنوعی باشد؛ زیرا بیلی کول، شخص برگزارکنندهی رویداد، کتابهایی در آمازون میفروشد که با هوش مصنوعی تولید شدهاند. او میگوید وقوع اتفاقاتی که نمایشنامه به آنها اشاره میکرد در دنیای واقعی ممکن نبود. بااینحال، او خودش را قانع کرده بود که برگزارکنندهی رویداد قرار است از تکنولوژی پیشرفته برای بازسازی صحنهها استفاده کند. اما چندینبار وقتی به برای بازسازی صحنهها به مشکل برخورد و با آنها تماس گرفت، فقط میگفتند هرکاری میخواهی بکن!
حتی متن نمایشنامه هم با هوش مصنوعی نوشته شده بود
سرانجام وقتی روز اجرا فرا رسید، بازیگران با دیدن صحنه که انباری خالی بود، ته دلشان خالی شد و وقتی لباسهای مبدل ارزانقیمتشان را دریافت کردند، فهمیدند که قرار نیست اتفاقهای خوبی بیفتد. بازیگر نقش ویلی میگوید مطمئنم بازیگران حتی زحمت خواندن نمایشنامه را به خود نداده بودند.
در بخشی از نمایش قرار بود من شخصیت Unknown را با یک جاروبرقی بزرگ شکست دهم و وقتی از دستاندرکاران رویداد پرسیدم جاروبرقی کجاست، گفتند بداهه کار کن!- بازیگر نقش ویلی
بازیگران تمام سعیشان را کردند تا با کمترین امکانات موجود به کودکان خوش بگذرد؛ اما کار بسیار سختی بود. در قسمتی از اجرا وقتی شخصیت شرور Unknown با ماسک آینهای ترسناک و موهای سیاه آشفتهاش از پشت آینهای بیرون پرید، بچهها ترسیدند و به گریه افتادند. انتشار ویدیوی این صحنه در شبکههای مجازی توجه کاربران زیادی را جلب کرد و بهسرعت، میمهای مختلف و کلیپهای خندهدار فراوانی از آن ساخته شد. این شخصیت بهقدری محبوب شد که شرکت تولید فیلم Kaledonia Pictures در اسکاتلند با ماهیگیری از آب گلآلود، اعلام کرد فیلم ترسناکی با نام The Unknown تولید خواهد کرد.
شرکت فیلمساز اسکاتلندی میخواهد فیلم ترسناکی از رویداد بسازد؛ البته نه با هوش مصنوعی!
در آخر رویداد از هر کودک با یکی-دو دانه پاستیل و یکچهارم لیوان لیموناد پذیرایی شد که البته همین هم به برخی از بازدیدکنندگان نرسید؛ اتفاقی که حتی بیشتر از Unknown کودکان را به گریه انداخت. وقتی صدای دادوبیداد خانوادههای خشمگین و هقهق کودکان بالا گرفت، رویدادی که قرار بود بهمدت دو روز اجرا شود، اواسط همان روز اول کنسل شد. حتی پای پلیس اسکاتلند هم در پی شکایت والدین به ماجرا باز شد.
بیلی کول در متنی که منتشر کرد، تمام تقصیرها را به گردن گرفت و از تمام شرکتکنندگان عذرخواهی کرد. اگرچه او به شکایات بازیگرانی که میگویند دستمزدشان را دریافت نکردهاند، رسیدگی نکرد، قول داد تمام بازدیدکنندگان وجه پرداختی بلیت را بهطور کامل دریافت خواهند کرد. در انتها هم نوشت که «قصد دارم از این تجربه درس بگیرم.»
البته امیدواریم این ماجرا برای تمام افرادی که به هوش مصنوعی اطمینان کامل دارند، درس عبرت شود. مدلهای زبانی با تمام شگفتیهایشان، هنوز صددرصد بینقص نیستند و بهمراتب دچار «هذیانگویی» میشوند. مسلم است که نوشتن نمایشنامه برای رویدادی با وعدههای بزرگ اصلاً نباید به دست هوش مصنوعی سپرده میشد. از طرفی، هوش مصنوعی هنوز قادر به درک عمق احساسات و انتظارات انسانی نیست و صرفاً باید بهعنوان ابزاری برای ویرایش و اصلاح در نظر گرفته شود.
اگر مشخص بود که رویداد با هوش مصنوعی تدارک دیده شده است، چند نفر حاضر به خرید بلیت میشدند؟
فاجعهی رویداد نهچندان شکلاتی ویلی وانکا ممکن است انگشت اتهام را به سمت هوش مصنوعی بگیرد، اما مقصر اصلی ماجرا برگزارکنندهی رویداد است که ریش و قیچی را کامل به دست ابزاری سپرده بود که از پس این مسئولیت برنمیآمد. اینجا است که پای اهمیت شفافسازی به میان میآید.
اگر وبسایت تجربهی شکلاتی ویلی در مورد استفاده از هوش مصنوعی در بخش تبلیغات و نمایشنامه با مردم صادق بود و به آنها حق انتخاب میداد، چند نفر حاضر به خرید بلیت میشدند؟ در این صورت شاید آنها بیدرنگ کرکرهی تبلیغات رویداد را پایین میکشیدند و به زندگی عادیشان میرسیدند.
نظرات