مزایا و معایب تلویزیون‌های خمیده‌ی OLED زیر ذره‌بین زومیت

یک‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۱
مطالعه 16 دقیقه
تلویزیون OLED بخریم یا خیر؟ آیا تلویزیون‌های OLED بهترین نوع تلویزیون هستند یا همچنان به‌دنبال LCD TV باشیم؟
تبلیغات

داستان تلویزیون‌ها و نمایشگر‌های خمیده از سال ۲۰۱۳ شروع شد. زمانی که ال‌جی و سامسونگ اولین پنل‌های OLED خود را در معرض دید عموم قرار دادند. در سال 2014 هم نمایشگاه CES میزبان تکنولوژی جدید تلویزیون‌ خمیده‌ ال‌ جی و سامسونگ در مقیاس وسیع‌تر بود و سامسونگ تلویزیون‌های LCD با پنل خمیده را رونمایی کرد. اما سوال اصلی بسیاری از دوست‌داران دنیای تلویزیون و نمایشگر این است که آیا مشکلی در مورد پنل‌های مسطح وجود داشته که حالا پنل‌های خمیده معرفی شده‌اند؟ آینده‌ی این تکنولوژی چطور رقم خواهد خورد و آیا متداول می‌شوند؟ در ادامه‌ی مطلب فلسفه‌ی ظهور پنل‌های خمیده و کاربردها و آینده‌ی آن را بررسی می‌کنیم.

در وهله‌ی اول کمی به عقب برمی‌گردیم، زمانی که تلویزیون‌های CRT با حجم زیاد و وزن بالای خود کاملاً متداول بودند. تیوب کاتدی این پنل‌ها در ابتدا سطحی خمیده داشت. بنابراین تلویزیون با پنل غیرمسطح موضوع تازه‌ای نیست. آنچه جدید است، پنل مقعر است چرا که تلویزیون‌های CRT سطحی محدب داشتند و اشکالات زیادی متوجه‌شان بود.

طرز کار OLED و ایجاد رنگ‌ها و نور

اما ساختار OLED یا دیود نوری ارگانیک چگونه است و چه طور رنگ‌ها و نور تولید می‌شود؟ هر یک از پیکسل‌های OLED به تنهایی قادر به روشن و خاموش شدن هستند. در مورد LCDهای امروزی، نور پس‌زمینه توسط دیودهای نوری یا همان LED تأمین می‌شود و این تفاوت اصلی OLED با LCDهای امروزی است.

یک لایه‌ی ارگانیک مبتنی بر کربن بین دو لایه‌ی فلزی که نقش آند و کاتد را دارند قرار می‌گیرد. با عبور الکترون‌ها از لایه‌ی ارگانیک، تحریک و تشعشع نور صورت  می‌گیرد. بسته به اینکه لایه‌ی میانی شامل چه ترکیباتی باشد، رنگ نور ممکن است قرمز، سبز یا آبی باشد.

لازم به ذکر است که برای تولید رنگ سیاه، پیکسل خاموش می‌شود و لذا عمق رنگ مشکی و نسبت کنتراست بسیار عالی خواهد بود.

قبل از اینکه پنل‌های خمیده، تکنولوژی CRT را کنار بزند هم برای حل برخی مشکلات از صفحات خمیده به شکل مقعر استفاده شده بود؛ اما نه در منازل بلکه در سینماها.

سینما و استفاده از سطح خمیده برای نمایش فیلم

در سینما به دو علت از صفحات مقعر برای نمایش فیلم استفاده می‌شود:

اول اینکه در سینما منبع تصویر که لنز و پروژکتور است، حالت نقطه‌ای دارند. نور روی پرده‌ی نمایش تابیده شده و تصویر شکل می‌گیرد. اگر صفحه‌ای که به عنوان پرده به کار می‌رود، تخت باشد، فاصله‌ی منبع با نقاط مختلف متفاوت خواهد بود و لذا هر چه به سمت لبه‌ها و گوشه‌‌های تصویر نزدیک‌تر می‌شویم، اعوجاج تصویر بیشتر می‌شود. به این پدیده اصطلاحاً افکت جاسنجاقی گفته می‌شود.

دلیل دوم این است که در سینما فاصله‌ی صندلی تماشاگران با پرده به قدری کم است که برای افزایش زاویه دید باید از سطحی مقعر به عنوان پرده استفاده کرد. در این صورت بیننده برای دیدن اتفاقاتی در در نقاط مختلف نمایش داده شده، کمتر سر خود را حرکت می‌دهد.

اگر تابه‌حال یکی از فیلم‌های IMAX Dome را تماشا کرده باشید، مزیت صفحه نمایش مقعر برایتان روشن است، مخصوصاً اگر زیر پروژکتور نشسته باشید که بهترین نقطه برای تماشای واقعی‌تر تصویر است.

توضیح اینکه فیلم‌های IMAX Dome با لنزهای چشم‌ماهی یا Fish Eye به گونه‌ای فیلم‌برداری می‌شوند که زاویه‌ی دید دوربین بسیار بالا باشد. در هنگام پخش فیلم هم پرژکتور دارای لنزی مشابه است و تصویر را روی سطح گسترده‌ای شبیه یک نیم‌کره می‌تاباند. لذا بیننده از تماشای تصویری که تقریباً پیرامون وی را کاملاً احاطه کرده، بسیار لذت می‌برد. تصویر زیر نمای بیرونی یکی از سالن‌های نمایش فیلم IMAX Dome را نشان می‌دهد:

بهترین موقعیت برای تماشای فیلم

بهترین نقطه‌ی برای تماشای فیلم‌هایی که روی سطح مقعر نمایش داده می‌شوند، مرکز کمانی است که سطح خمیده‌ی نمایشگر را تشکیل می‌دهد.

نقطه‌ای که خطوط عبورکننده از آن بر سطح نمایشگر عمود باشند، بهترین نقطه‌ی تماشای فیلم است

در مورد فیلم‌های IMAX Dome هم مرکز کره به عنوان بهترین نقطه‌ی تماشای فیلم و در عین حال مکان پرژکتور انتخاب می‌شود.

 مزایای نمایشگرهای خمیده

از روزهای اولی که نمایشگرهای خمیده معرفی شده‌اند تا به حال، کمتر در مورد روابط ریاضی و چرایی بهتر بودن این نوع نمایشگرها صحبت شده است. هنوز هم توضیحات مبهمی در مورد مزیت و برتری نمایشگرهای خمیده نسبت به نمایشگرهای تخت وجود دارد. هم ال‌جی و هم سامسونگ به عنوان دو پیشتاز در این عرصه اینگونه توضیح می‌دهند که کیفیت نمایش سه‌بعدی را بهتر کرده و بیننده را بیش از پیش در تصویر غرق می‌کند. افزایش زاویه‌ی دید، کاهش اعوجاج تصویر، بازتاب کمتر و افزایش نسبت کنتراست هم از دیگر نکاتی است که گاهی در توضیح نمایشگرهای خمیده ذکر می‌شود.

اما هنوز هم مزیت این نمایشگرها برای عموم روشن نیست.

ال‌جی در مورد مفهومی به نام Horopter در بینایی دو چشمی توضیحاتی داده است. این منحنی شامل نقاطی در فضا است که توسط دو چشم به یک شکل دیده می‌شوند.

به بیان ساده‌تر هُورُپتِر کمانی است که بیننده در مرکز آن قرار دارد.

اگر سطح تلویزیون بر منحنی هوروپتر منطبق باشد، چشم هنگام تماشای تلویزیون و در واقع نقاط مختلف تصویر، نیازی به فوکوس مجدد ندارد

منحنی هورپتر به دو شکل تعریف می‌شود: تئوری و عملی. در مدل عملی که ال‌جی استفاده کرده منحنی با شعاع بیشتر به دست می‌آید و در تصویر زیر نشان داده شده است.

ال‌جی و سامسونگ هر دو به این مسأله اشاره کرده‌اند که اندازه‌ی تلویزیون منحنی شکل عملاً بیشتر از اندازه‌ی واقعی آن به نظر می‌رسد. ال‌جی این نکته را در تصویر فوق توضیح می‌دهد البته به فاصله‌ی کم بیننده تا تلویزیون هم توجه داشته باشید چرا که در صورت افزایش فاصله، تفاوت کمتر می‌شود.

آیا واقعاً نمایشگر خمیده بهتر است؟

تمام مزایای ذکر شده ممکن است جنبه‌ی تبلیغاتی داشته باشند لذا باید موضوع را دقیق‌تر بررسی کرد. بنابراین نقاط قوت نمایشگرهای خمیده را یک به یک زیر ذره‌بین می‌گذاریم. قبل از هر چیز یادآور می‌شویم که تلویزیون‌های خمیده‌ی فعلی تنها در جهت افقی خمیده هستند و موضوع هورپتر در مورد جهت عمودی عملیاتی نشده است.

غرق شدن در تصویری فراگیر

اولین مسأله این است که تصویر در تلویزیون منحنی شکل چه قدر نسبت به تلویزیونی با صفحه‌ی تخت واقعی‌تر است؟ قطعاً پنل منحنی شکل تجربه‌ی کاربری بهتری دارد، درست مثل فیلم‌های IMAX. به عبارت دیگر تجربه‌ی تماشای فیلم در نمایشگر برزگ سینماها بسیار جذاب‌تر از تلویزیون‌های خمیده است.

نکته اینجاست که اندازه‌ی نمایشگر و فاصله‌ی بیننده میزان غرق شدن بیننده را تعیین می‌کند

هر چه نمایشگر بزرگ‌تر باشد و شخص در فاصله‌ی کمتری نشسته باشد، بخش بیشتری از زاویه دید چشمان وی با تصویر تلویزیون پر می‌شود. با استفاده از یک تلویزیون 55 اینچی نمی‌توان لذت زیادی از تماشای تصویر فراگیر برد مخصوصاً اگر فاصله‌ی شما با تلویزیون به درستی انتخاب نشده باشد.

THX راهنمای کلی برای انتخاب فاصله‌ی بهینه ارایه کرده که اگر طبق آن عمل کنید، تلویزیون 40 درصد زاویه‌ی دید چشمان شما را پوشش می‌دهد و برای تجربه‌ی تصویر فراگیر مناسب است.

برای دستیابی به پوشش 40 درصدی زاویه دید، اگر تلویزیون شما 55 اینچی باشد باید در فاصله‌ی 1.7 متری آن بنشینید

در ارزیابی فاصله‌ی بهینه برای استفاده از تلویزیون‌های فول‌اچ‌دی 55 اینچی هم تقریباً نتیجه محاسبات مشابه است. البته در فاصله‌ی 1.7 متری بد نیست رزولوشن تلویزیون به اولترا اچ‌دی ارتقا یابد که خود یک مسأله‌ی قابل بحث دیگر است.

اما ببینیم سازندگان چه کرده‌اند. ال‌جی در مورد تلویزیون OLED خمیده‌ی 55 اینچی خود، بهترین نقطه‌ی تماشا یا به عبارتی مرکز منحنی را در فاصله‌ی 5 متری تلویزیون انتخاب کرده است. بنابراین سریعاً متوجه تفاوت محصول ال‌جی با توصیه‌های THX می‌شویم. در واقع شعاع انحنای تلویزیون خمیده‌ی ال‌جی بسیار بیشتر از حد بهینه است.

برای تجربه‌ی تصویر فراگیر، تلویزیون باید بخش زیادی از زاویه دید چشمان بیننده را پوشش دهد، چیزی که در محصول فعلی ال‌جی نمی‌بینیم. اگر ال‌جی تلویزیونی با قطر 101 اینچ و البته همین شعاع انحنا معرفی کرده بود، انتخاب بهینه‌ای پیش روی مشتریان قرار می‌داد.

افزایش زاویه دید و نسبت کنتراست

سوال اصلی این است که آیا با توجه به کم و کیف تلویزیون‌های موجود نیازی به افزایش و بهینه کردن زاویه دید و نسبت کنتراست داریم یا نه. اگر این سوال کلی باشد، پاسخ مبهم است اما در مورد تلویزیون‌های OLED پاسخ منفی است.

پنل‌های OLED از نظر زاویه دید و نسبت کنتراست مشکلی ندارند و نیازی به افزایش آن نیست

در واقع این دو کمیت از نقاط قوت نمایشگرهای OLED است. اما در مورد تلویزیون‌های LCD هنوز هم می‌توان به بهینه‌سازی‌ها امیدوار بود. سامسونگ از نظر زاویه دید در حد عالی نیست و ال‌جی هم از نظر نسبت کنتراست به بهترین حالت نرسیده است.

با منحنی شکل شدن نمایشگرها می‌توان اعوجاج تصویر در لبه‌ها و گوشه‌ها را کاهش داد. مخصوصاً اگر در فاصله‌ی نزدیک نشسته باشید. در مورد مانیتورها این موضوع روشن‌تر است چرا که فاصله‌ی کاربر کمتر است. اگر مانیتور بزرگ LCD با پنلی از نوع TN داشته باشید، این مشکل را تجربه کرده‌اید. پنل‌های TN یا Twisted Nematic از متداول‌ترین نوع LCDها هستند. در گوشه‌های مانیتور با توجه به اینکه زاویه‌ی چشم با مانیتور 90 درجه نیست، نسبت کنتراست بسیار متفاوت خواهد بود. در مورد کیفیت رنگ‌ها هم همین مشکل وجود دارد.

 فاصله‌ی متداول برای استفاده از مانیتورهای 27 اینچی در حدود 60 سانتی‌متر است. اگر مانیتور خمیده باشد، اندازه‌ی موثر آن بیشتر به نظر می‌رسد و خوشبختانه بیشتر اوقات تنها یک نفر از مانیتور استفاده می‌کند و لذا می‌تواند در مرکز انحنا بنشیند.

در مورد تلویزیون موضوع کمی متفاوت است. اولین تفاوت این است که معمولاً چندین نفر به صورت هم‌زمان روبروی تلویزیون می‌نشینند. در این صورت همه‌ی افراد در نقطه‌ی بهینه برای تماشا قرار نمی‌گیرند. تنها یک نفر می‌تواند در بهترین موقعیت نشسته و از تلویزیون استفاده کند.

البته در مورد تلویزیون‌هایی که صفحه‌ی تخت دارند هم نقطه‌ی بهینه برای تماشای تصویر، درست روبروی تلویزیون است، جایی که زاویه‌ی شخص با کناره‌های راست و چپ تصویر یکسان است. بنابراین این مفهوم به تلویزیون‌های خمیده محدود نمی‌شود.

اما آیا تلویزیون خمیده از نظر نقطه‌ی بهینه برای تماشا، بهتر از تلویزیون تخت است؟ بهتر است همه‌چیز را به صورت تصویری بررسی کنیم.

تلویزیون 55 اینچی عرضی در حدود 120 سانتی‌متر دارد. اگر از نقطه‌ی بهینه شروع به حرکت کنید و از روبروی تلویزیون به موقعیت‌های دیگر جابجا شوید، همان‌طور که در تصویر فوق نشان داده شده، زاویه‌ی شما با یک انتهای صفحه‌ی تلویزیون به کمتر از 90 درجه تبدیل می‌شود و با انتهای دیگر زاویه‌ای بیش از 90 درجه خواهید داشت. اگر حرکت خود را ادامه دهید به موقعیتی می‌رسید که زاویه‌ی شما با انتهای نزدیک‌تر تلوزیون 180 درجه می‌شود و به عبارت دیگر در موازات آن قرار می‌گیرد. در این حالت نمی‌توان انتهای نزدیک‌تر را مشاهده کرد و اصولاً کسی از این زاویه به تماشای تلویزیون خود نمی‌پردازد.

در مورد تلویزیون‌های تخت هم همین موضوع مصداق دارد با این تفاوت که تغییر زاویه شدت کمتری دارد. با توجه به اینکه بیشتر تلویزیون‌های معمولی از نوع LCD با نور پس‌زمینه‌ی LED هستند، اگر کاربر از نقطه‌ی بهینه که روبروی تلویزیون است فاصله بگیرد و زاویه‌ی وی با سطح تلویزیون به کمتر از 90 درجه کاهش یابد، آثار سوء آن روی کنتراست و کیفیت رنگ‌ها نمایان می‌شود.

در مجموع می‌توان یک قاعده‌ی سرانگشتی برای انتخاب بین نمایشگر تخت و خمیده بیان کرد.

اگر قرار است بیننده در ناحیه‌ی سبزرنگ بنشیند، تلویزیون خمیده بهتر است و در غیر این صورت تلویزیون با پنل تخت انتخاب بهتری است

البته قانون سرانگشتی چندان محکم نیست و ممکن است مزایای پنل‌های OLED در فراهم کردن کیفیت رنگ بهتر و کنتراست بالاتر، ناحیه‌ی سبزرنگ تصویر زیر را کمی گسترش دهد ولیکن قانون کلی این است که نشستن در ناحیه‌ی خارج از محدوده‌ی سبزرنگ روی زاویه‌ی دید، عمق رنگ مشکی و سطوح و کیفیت رنگ‌ها اثر منفی دارد.

 مشخص است که اگر مبلمان شما به تلویزیون نزدیک‌تر باشد، افراد بیشتری در منطقه‌ی سبزرنگ جا می‌گیرند. افزایش شعاع انحنای تلویزیون هم ناحیه‌ی سبزرنگ را گسترش می‌دهد.

باز هم به محصولات موجود بازمی‌گردیم. تلویزیون 55 اینچی ال‌جی با شعاع انحنای 5 متر را در نظر بگیرید. مطابق شکل زیر فاصله‌ی معمول برای تماشای تلویزیون 3 الی 4 متر است و در این فاصله به زحمت می‌توان 2 نفر را روی صندلی‌ها جا داد.

در نهایت پاسخ این سوال که آیا تلویزیون خمیده زاویه‌ی دید را بیشتر می‌کند یا نه باید گفت بله به شرطی که در موقعیت مناسب بنشینید.

اگر بخواهیم تلویزیون‌های خمیده را با پنل‌های LCD و خصوصاً محصولات سامسونگ مقایسه کنیم که از نظر زاویه دید کمی مشکل دارند، به این نتیجه می‌رسیم که OLED خمیده تا حدی بهتر است و ترجیح داده می‌شود.

اعوجاج کمتر و فوکوس یکنواخت‌تر

اول به مسأله‌ی فوکوس می‌پردازیم، بحثی که سازندگان تلویزیون نگران آن هستند. امروزه وسایل فیلم‌برداری و عکاسی بر اساس حسگرهای تخت کار می‌کنند و هنگام نمایش هم باید از از سطحی صاف استفاده شود.

توضیح بیشتر اینکه قبلاً در مورد فیلم‌های IMAX Dome صحبت کردیم. در این فیلم‌ها هنگام فیلم‌برداری و بعداً هنگام نمایش فیلم از سیستم آپتیکی شبیه به لنز‌های چشم‌ماهی استفاده می‌شود.در مورد تلویزیون‌های خمیده هم می‌بایست ابزاری که فیلم را تهیه می‌کند، سیستم نوری خاصی داشته باشد که بعداً هنگام نمایش تصویر در تلویزیون، فواصل مطابق واقعیت باشند. اگر این موضوع را جدی نگیریم، بخش‌هایی از تصویر در اثر انحنای تلوزیون نزدیک‌تر به نظر می‌رسند.

در بررسی تلویزیون‌های خمیده‌ی ال‌جی همین مسأله‌ی ساده به عنوان یک مشکل تشخیص داده شده است. لذا در مجموع می‌توان گفت که اگر این مشکل حل نشود، تلویزیون خمیده اعوجاج نوری بیشتری دارد.

موضوع دوم فوکوس است.

تلویزیون‌های خمیده تصویر را در فاصله‌ی یکنواخت‌تری به نمایش درمی‌آورند و چشم از تغییر فوکوس کمتر خسته می‌شود، اما تفاوت بسیار کم است

اما چه قدر؟ تلویزیون 55 اینچی ال‌جی با یک تلویزیون تخت در لبه‌ها حدود 6 سانتی‌متر متفاوت است. در نقاط مرکزی تفاوت به 0 سانتی‌متر می‌رسد. 6 سانتی‌متر تفاوت فاصله برای بیننده‌ای که در فاصله‌ی 3 الی 4 متری تلویزیون نشسته بسیار کم است.

در واقع اگر چشم شما از تغییر فوکوس 6 سانتی‌متری برای تماشا لبه‌ها و مرکز تلویزیون خسته می‌شود باید رکوردی در کتاب گینس ثبت کنید چرا که فاصله تنها 2 درصد تغییر کرده است. اصولاً چشم انسان در طول روز مداوماً در حال تغییر فوکوس است و مشکلی با آن ندارد.

بازتاب کمتر

اگر سطح تلویزیون به صورت مقعر ساخته شود، مقدار بازتاب نور هم کاهش می‌یابد چرا که زاویه‌ی کمتر از 180 درجه‌ی دو انتهای منحنی، پرتوهای کمتری را به دام انداخته و بازتاب کمتر می‌شود.

نکته‌ی دیگر محل نقطه‌ی کانونی است. منظور از نقطه‌ی کانونی محلی است که پرتوهای تابیده شده طبق شکل زیر از آن عبور می‌کنند. F یا کانون منحنی فاصله‌ای برابر با نصف شعاع از تلویزیون دارد. مثلاً در مورد تلویزیون خمیده‌ی ال‌جی که شعاع انحنای آن 5 متر است، کانون در فاصله‌ی 2.5 متری قرار می‌گیرد.

پرتوهایی که به موازات دو پرتوی شکل فوق نباشند، پس از بازتاب از نقطه‌ی کانونی عبور نمی‌کنند و فاصله‌ی نسبتاً کمی با آن دارند ولیکن در بررسی آینه‌های مقعر و نیز تلویزیون‌های خمیده‌ی امروزی، نقطه‌ی کانونی موقعیتی است که پرتوهای بازتابیده شده از اطراف آن عبور می‌کنند و لذا نقطه‌ی مناسبی برای تماشای تلویزیون نیست.

با دور شدن از کانون، شدت نور بازتاب شده کاهش می‌یابد

خاصیت بزرگنمایی سطح خمیده‌ی تلویزیون باعث می‌شود که بازتاب اجسام نورانی بزرگ‌تر باشد و مزاحمت کمتری برای بیننده ایجاد کند چرا که در بازتاب اشیاء، اندازه‌ی بزرگ‌تر به معنی درخشش کمتر است.

در صنعت وسایل همراه هم یکی از مزایای صفحه‌نمایش‌های مقعر در محیط‌های روشن است که بازتاب نور را کاهش می‌دهد.

صفحه‌نمایش خمیده بزرگ‌تر به نظر می‌رسد

همان‌طور که قبلاً از زبان ال‌جی نقل کردیم، صفحه نمایش خمیده در عمل کمی بزرگ‌تر از اندازه‌ی واقعی خود به نظر می‌رسد چرا که انحنای آن بخش بیشتری از زاویه دید انسان را پوشش می‌دهد.

هر چه فاصله‌ از نمایشگر کمتر باشد، اندازه‌ی آن هم بیشتر به نظر می‌رسد. این موضوع در تصویر زیر مشخص است:

به تلویزیون خمیده‌ی ال‌جی رجوع می‌کنیم تا اختلاف را محاسبه کنیم. تلویزیون ال‌جی با قطر 55 اینچ معادل 140 سانتی‌متر، عرضی معادل 121.7 سانتی‌متر دارد. یک تلویزیون 55 اینچی تخت عرض 122 سانتی‌متر دارد که کمی بیشتر است. اما انحنای تلویزیون باعث می‌شود که بخش بزرگ‌تری از زاویه دید بیننده با تصویر پوشیده شود.

به عنوان مثال اگر تماشاگر در فاصله‌ی 5 متری که نقطه‌ی بهینه است، نشسته باشد، با محاسبه‌ی ساده توسط روابط ریاضی زیر مشخص می‌شود که تلویزیون 55 اینچی ال‌جی ، 14 درجه از دید شخص را پوشش می‌دهد در حالیکه یک تلویزیون تخت 55 اینچی، کمانی با زاویه‌ی 3 درصد کمتر را می‌پوشاند. تفاوت زیاد نیست. اگر فاصله‌ی شخص کمتر شود، اختلاف هم بیشتر می‌شود. به عنوان مثال در فاصله‌ی 3 متری، زاویه‌ی پوشیده شده به 24 درجه می‌رسد که 9 درصد بیشتر از نمونه‌های تخت است.

اگر بخواهیم موضوع را به این صورت بررسی کنیم که نمایشگر چه زاویه‌ای از دید شخص را پوشش می‌دهد هم نموداری به شکل زیر به دست می‌آید:

اگر شخص در فاصله‌ی زیادی نشسته باشد و زاویه بسیار کوچک باشد، تفاوت اندازه‌ی واقعی و عملی کم است اما اگر به نمایشگر نزدیک شود و زاویه به 40 درجه برسد، تفاوت به بیش از 20 درصد می‌رسد.

مزایای تلویزیون‌های خمیده

  • کاهش بازتاب
  • تلویزیون بزرگ‌تر از اندازه‌ی واقعی خود به نظر می‌رسد
  • اگر مانیتور باشد با استفاده از نقطه‌ی بهینه برای تماشا، معضل زاویه دید و نسبت کنتراست مرتفع می‌شود

معایب

  • زاویه دید و همچنین کنتراست بدتر برای کسانی که در موقعیت درست ننشسته باشند
  • اتصال به دیوار جالب از آب در‌نمی‌آید
  • تلویزیون ضخیم‌تر می‌شود
  • قیمت تلویزیون بیشتر است
  • نمی‌توان حالت خمیده را نافعال کرد

سخن آخر

در سال 2014 سازندگان تلویزیون تلاش کرده‌اند تلویزیون‌های خمیده‌ی بیشتر و بهتری معرفی کنند و از طرف دیگر این تصور را در ذهن عموم ایجاد کنند که یکسان نبودن فاصله‌ی چشم تا نقاط مختلف سطح تلویزیون یک مشکل و ایراد است که تلویزیون خمیده آن را حل می‌کند. با توجه به نکاتی که بررسی شد، به نظر می‌رسد که انتخاب تلویزیون خمیده با توجه به هزینه‌ی بالای آن برای بیشتر کاربردها مناسب نیست ولیکن ماشین بازاریابی کار خودش را می‌کند.

مقاله‌های مرتبط:

    این موضوع در مورد تلویزیون‌های LED هم اتفاق افتاد و در حال حاضر بیشتر افراد تصور می‌کنند که تکنولوژی تلویزیون‌های LED به کلی با تلویزیون‌های LCD متفاوت است و با محصولاتی کاملاً جدید روبرو هستند.

    در بازاریابی تلویزیون از عباراتی مثل 3D، اسمارت‌تی‌وی، کنتراست داینامیک، پنلی با فرکانس بالا بر حسب هرتز، وضوح بهینه شده و غیره استفاده می‌شد و حالا عبارتی جدید معرفی شده که به کلی با بقیه‌ی موارد متفاوت است: تلویزیون‌های خمیده. این محصولات را نمی‌توان خاموش کرد. در تلویزیون‌های فیلپس می‌توان نور پشت تلویزیون را که برای رنگارنگ کردن دیوار استفاده می‌شود و به Ambilight معروف است را با فشار یک دکمه خاموش کرد ولیکن در مورد تلویزیون‌های خمیده به جز نمونه‌های اولیه که ممکن است به صورت انعطاف‌پذیر ساخته شوند فعلاً چنین قابلیتی وجود ندارد. تلویزیون خمیده در حال حاضر همیشه خمیده خواهد ماند و اگر معایب آن مزاحم شخص باشد نمی‌توان مثل تکنولوژی سه‌بعدی آن را نافعال کرد.

    متأسفانه برخی سازندگان تلویزیون مدل‌های رده اول خود را به صورت خمیده ارایه می‌کنند که قدمی به سمت عقب است چرا که این تلویزیون‌ها تنها برای افرادی که خوش‌شانس بوده و در موقعیت‌های خاص نشسته باشند، کیفیت بهتری نسبت به مدل‌های تخت ارایه می‌کند. زاویه دید و کنتراست با معرفی تکنولوژی‌های جدید به جای LCD تا حدی پیشرفت کرده بود ولی با تلویزیون‌های خمیده، مشکل مجدداً تکرار می‌شود.

    در نهایت امیدواریم که مشتریان قبل از توجه به عناوین بازاریابی به خوبی از مشکلات تلویزیون‌های خمیده آگاه باشند و سپس تصمیم بگیرند. تکنولوژی سه بعدی هم در آغاز طرفداران زیادی داشت ولیکن حالا عیوب آن مشخص شده است.

    نظر شما در مورد تکنولوژی نوظهور تلویزیون‌های خمیده و آینده‌ی آن چیست؟

    تبلیغات
    داغ‌ترین مطالب روز

    نظرات

    تبلیغات