وارن بافت، سهام‌دار کهنه‌کار و تحسین‌شده، دنیا را چطور می‌بیند؟

یک‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۰
مطالعه 8 دقیقه
نگاه سرمایه‌داران به دنیا با من و شما فرق دارد. در بین موفق‌ترین‌ آن‌ها، وارن بافت با ثروتی برابر با ۱۲۷ میلیارد دلار بیش از ۴۰ سال است که سعی می‌کند سبک سرمایه‌گذاری‌اش را به افراد علاقه‌مند به این حوزه آموزش دهد.
تبلیغات

دنیای سرمایه‌داران دنیای عجیبی است یا بهتر است بگوییم طرز نگاه آن‌ها به دنیا عجیب است. اگر یک تابلو نقاشی را رو‌به‌روی یک هنرمند و یک کلکسیونر قرار دهید و نظر آن‌ها را درباره‌ی ارزش اثر بپرسید، به‌احتمال زیاد با جواب‌های مختلفی رو‌به‌رو خواهید شد. سرمایه‌دارانی که طی سال‌ها موفق شده‌اند به ثروت هنگفتی دست یابند، یاد گرفته‌اند دنیا را جور دیگری ببینند و برخی از این سرمایه‌داران تلاش کرده‌اند مدل جهان‌بینی خود را به افرادی آموزش دهند که می‌خواهند وارد این عرصه شوند.

در بین این سرمایه‌داران، وارن بافِت، مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی و پنجمین فرد ثروتمند دنیا با ثروتی معادل ۱۲۷ میلیارد دلار، به شخصیتی تبدیل شده است که سبک سرمایه‌گذاری‌اش الگوی بسیاری از فعالان اقتصادی جهان است.

شاید بگویید بهترین کسی که می‌تواند توصیه‌های اقتصادی بدهد، ثروتمندترین فرد دنیا است؛، نه کسی که در رتبه‌ی پنجم قرار دارد و حتی جایگاهش در چند سال اخیر چند پله افت کرده است؛ اما راستش را بخواهید، داستان ایلان ماسک با سایر سرمایه‌گذاران فرق دارد؛ چون او بیشتر از آنکه سرمایه‌گذار یا مدیرعامل باشد، یک برند است و مهم‌ترین درسی که می‌توان از شیوه‌ی ثروتمندشدن او آموخت، این است که تا می‌توانید مهارت‌های روابط عمومی خود را تقویت کنید و مطمئن شوید می‌توانید ابزاری را ازآنِ خود کنید که در این راه به شما کمک می‌کند (توییتر).

افزون‌براین، ماسک آن اشتیاقی را ندارد که بافت در ۴۰ سال اخیر برای آموزش سرمایه‌گذاران از خود نشان داده است. گفتنی است بافت ۹۱ ساله در دنیای سرمایه‌گذاران و میلیاردرها، شخصیتی سنتی و به‌اصطلاح «اولد اِسکول» محسوب می‌شود؛ درحالی‌که از زمان میلیاردرشدن ماسک فقط ۹ سال می‌گذرد.

به‌هر‌حال، حتی اگر قصد یا توانایی وارد‌شدن به دنیای پرزرق‌و‌برق، اما پرمخاطره‌ی سهام‌داران را نداشته باشید و فقط کنجکاوید بدانید آنان چطور به دنیا نگاه می‌کنند، توصیه‌های اقتصادی بافت شروع خوبی است. این توصیه‌‌ها گاهی حاوی پیام‌های جامع‌تری هستند که برای افراد بیرون از دنیای سرمایه‌دارها نیز می‌تواند جالب باشد. برای مثال، وقتی که درباره‌ی باارزش‌ترین دارایی هر فرد یا فرمول خوشبختی صحبت می‌کند.

وارن بافت هرسال نامه‌ای سرگشاده به سهام‌داران برکشایر هاتاوی می‌نویسد و در آن، پنجره‌ای به‌سمت مدل تفکر خود درباره همه‌چیز باز می‌کند؛ از استراتژی سرمایه‌گذاری گرفته تا مالکیت سهام و فرهنگ شرکت‌ها. در ۴۰ سال گذشته،‌ خواندن این نامه‌ها برای تمام افرادی که می‌خواهند در دنیای سرمایه‌گذاری حرفی برای گفتن داشته باشند، به امری حیاتی تبدیل شده است.

در چند روز گذشته، یکی از رشته‌‌توییت‌هایی که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است، توییت‌های فردی به نام SievaKozinsky@ بود که خود را «خوره» وارن بافت معرفی می‌کند و می‌گوید نامه‌های بافت در ۱۵ سال گذشته را خوانده است و از دل آن‌ها، مهم‌ترین نکات را بیرون کشیده است که در‌ادامه خواهید خواند:

۱. باارزش‌ترین دارایی‌ات خودت هستی

وارن بافِت در جلسه‌ی سالانه سهام‌داران در سال ۲۰۰۲ مثال جالبی را مطرح کرد: «فرض کنید به نوجوانی ۱۷ ساله خودرویی رایگان داده‌اید؛ هر خودرویی که دلش بخواهد؛ اما با این شرط که تا آخر عمرش باید فقط از همین خودرو استفاده کند.» در این صورت، او به احتمال زیاد دفترچه‌ی راهنمای استفاده از خودرو را ده‌ها بار خواهد خواند و روغن موتورش را دو بار بیشتر از آنچه توصیه شده است، تعویض خواهد کرد. همه‌ی ما در طول زندگی فقط یک جسم و یک ذهن دراختیار داریم. نمی‌شود که به آن‌ها تا پیش از ۶۰ سالگی آسیب برسانیم و بعد توقع داشته باشیم بتوانیم آن را تعمیر کنیم.

۲. حسابداری یاد بگیر

در سال ۲۰۰۳، بافت به سهام‌داران گفت تاحدممکن گزارش‌های مالی سالانه شرکت‌ها را مطالعه کنند و از این طریق حسابداری بیاموزند. به‌باور بافت، فقط در شرایطی می‌توانید راه و روش سرمایه‌گذاری را یاد بگیرید که قبلش اصول حسابداری را یاد گرفته باشید. اگر هم نتوانستید از حساب و کتاب کسب‌وکاری سر در بیاورید، به این دلیل است که بخش مدیریت داده‌های لازم را از دید عموم پنهان نگه داشته است.

۳. چگونه بر موج تورم سوار شویم

نامه‌ی سال ۲۰۰۵ بافت به سهام‌داران حاوی هشداری درباره‌ی کاهش ارزش دلار بود. درحالی‌که اغلب از طلا به‌عنوان بهترین پوشش ریسک علیه تورم یاد می‌شود، بافت در این نامه گفته بود هر دارایی فیزیکی می‌تواند حصار مناسبی دربرابر کاهش ارزش پول باشد. البته ترجیح بافت دارایی‌های فیزیکی‌ای بود که چیزی تولید می‌کردند؛ مثل زمین زراعی یا چاه نفت. این در حالی است که طلا اگرچه می‌تواند پوشش ریسک خوبی برای تورم باشد، در درازمدت هیچ ارزش اقتصادی تولید نمی‌کند. از دیدگاه بافت، بهترین حصار تورم محصول یا برندی است که بتوان هم‌پای تورم قیمت آن را افزایش دهد.

۴. ریشه‌ی تمام شرها

بافت زمانی که عضو هیئت‌مدیره‌ی بانک سرمایه‌گذاری سالومون برادرز بود (شرکتی که به اقدامات پرریسک پاداش هنگفت می‌داد و عملکردهای ضعیف را به‌سرعت از صحنه حذف می‌کرد)، درباره‌ی پول نکته‌ی مهمی آموخت: برخلاف باور رایج، ریشه‌ی تمام شرّ و بدی‌ها، حرص و طمع نیست؛ بلکه حسادت است. برای نمونه، اگر یکی از کارمندان سالومون پاداش ۲ میلیون‌ دلاری دریافت می‌کرد، تا مدتی خوشحال و راضی بود؛ اما به‌محض اینکه می‌دید همکارش ۲٫۱ میلیون دلار پاداش گرفته است، احساس بدبختی می‌کرد.

۵. حواستان به وام‌هایی که می‌گیرید، باشد

بافت در اوماها، زادگاهش، با القابی همچون «جادوگر» و «پیشگو» و «دانای کل» شناخته می‌شود. در سال ۲۰۰۷، وی چیزی را پیش‌‌گویی کرد که به‌حقیقت پیوست: اگر حواستان به مقدار اهرم‌های مالی ایجاد‌شده‌ی ابزار مشتقه نباشد، پایانی فاجعه‌آمیز به‌بار خواهد آمد. این پیش‌گویی خود را در حباب مسکن نشان داد که یکی از عوامل مهم‌ رکود بزرگ آمریکا بود. البته مقصود بافت از این پیش‌گویی تعیین زمانی برای این فاجعه نبود؛ چراکه او حرف مشابه‌ای را حداقل در چهار سال پیاپی در تمام نامه‌هایش بازگو کرده بود.

اگر بافت در زمان حباب مسکن به شورت‌کردن (فروش اوراق بهادار استقراضی به امید بازخرید آن با قیمتی ارزان‌تر) روی آورده بود، ضرر مالی هنگفتی متحمل می‌شد. درعوض، پیام این هشدار این است که اهرم‌های مالی خود را مدیریت کنید و اجازه‌ ندهید مقدار آن‌ها از حد کنترلتان خارج شود. شاید ۱۰ سال پشت‌سر‌هم با خرید اوراق بهادار قرضی سود زیادی به‌دست آورید؛ اما اگر در یازدهمین سال بخش اعظم سرمایه‌تان را از دست بدهید، بازگشت کلی سرمایه‌تان در این مدت منفی ۱۰۰ درصد خواهد بود.

۶. بازگشت سرمایه دربرابر ارزش شرکت

در سال ۲۰۰۸، بافت به سرمایه‌گذاران هشدار داده بود که نباید انتظار داشته باشند بازگشت سرمایه‌شان در حد‌و‌اندازه‌ی بازگشت سرمایه‌ی تاریخی برکشایر باشد. زمانی که برکشایر یازدهمین شرکت باارزش آمریکایی شد، برای اینکه بتواند به سود درخورتوجهی دست پیدا کند، لازم بود سراغ شرکت‌هایی با ارزش بیشتر از ۵۰ میلیارد دلار برود.

برای اکثر سرمایه‌گذاران، شرکت‌هایی در بازه‌ی ارزش ۲۰ میلیون دلاری انتخاب بهتری از شرکت‌های ۵۰ میلیارد دلاری هستند. بافت می‌گوید اگر استعداد خوبی در مدیریت پول داشته باشید، می‌توانید با سرمایه‌گذاری ۵۰ میلیون دلاری نیز میزان بازده داخلی بیشتر از ۸۰ درصد داشته باشید؛ اما مدیریت سرمایه‌ی یک‌میلیارد‌دلاری بسیار دشوار خواهد بود.

۷. تعصب کارشناس

بافت زمانی که داشت درباره‌ی حباب مسکن حرف می‌زد، هشدار داد بسیاری از چیزهایی که قطعی به‌نظر می‌رسند، به‌‌هیچ‌وجه قطعی نیستند. بسیاری از اوراق وامی که در دوران حباب مسکن آمریکا به‌طور کامل سقوط کردند، چند روز قبل از سقوط، از درجه‌ی AAA برخوردار بودند که بیشترین حد اعتبار است. درسی که از این ماجرا باید گرفت این است: به نظر کارشناسان شک داشته باش. صرف اینکه منبعی معتبر از سرمایه‌گذاری پشتیبانی کند، ارزش آن سرمایه‌گذاری را تضمین نمی‌کند؛ چراکه در اکثر مواقع، پای نوعی تعارض منافع در میان است که سرمایه‌گذران از آن بی‌اطلاع هستند.

۸. درباره‌ی ‌برند

بافت هیچ ادعایی در حوزه‌ی برند ندارد؛ اما می‌گوید شمّ خوبی برای شناسایی برند‌های موفق دارد. وقتی در سال ۲۰۱۰ از او درباره‌ی سرمایه‌گذاری کلانش در شرکت موتورسازی هارلی‌دیویدسن پرسیدند، گفت: «آدم از کسب‌وکاری که مشتریانش نام آن را روی سینه‌‌شان تتو می‌کنند، باید هم خوشش بیاید!»

۹. روی آمریکا شرط ببند

در سال ۲۰۱۱، بافت یادآوری کرد که با وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی، آمریکا همچنان بهترین موتور اقتصادی دنیا را دارد. از زمان به‌دنیا‌آمدن او در سال ۱۹۳۰، متوسط استاندارد زندگی در آمریکا ۶ برابر افزایش یافته است. باید در نظر گرفت که این آمار به‌طور مساوی بین تمام اقشار توزیع نشده است؛ اما برای سرمایه‌داران و میلیاردرها، قوانین مالیاتی آمریکا بی‌شک در جهت منافع ‌آن‌ها خواهد بود.

۱۰. اهمیتِ اهمیت‌دادن به ریسک

در سال ۲۰۱۲، بافت به سهام‌داران گفت نقش مدیر ارشد ریسک نباید به فرد دیگری محول شود. گزارش‌های ریسک اغلب نادیده گرفته می‌شوند؛ چون مدیران به موارد ذکرشده در آن‌ها توجهی نمی‌کنند. باوجوداین، بافت تأکید کرد خودش مدیر ارشد ریسک برکشایر است؛ چون معتقد است ریسک باید دغدغه‌ی اصلی مدیران ارشد باشد، نه چیزی که به پس ذهنشان موکول شود.

۱۱. جایی که رقابت اهمیت پیدا می‌کند

در سال ۲۰۱۳، بافت تأکید کرد رقابت همیشه مهم نیست؛ اما درعین‌حال، «صاحب پمپ‌بنزین نباشید». در مثال بافت، اگر پمپ بنزین آن‌سوی خیابان بنزین را ارزان‌تر از شما بفروشد، آن‌وقت به دردسر می‌افتید. درعوض، برکشایر کسب‌وکارهایی را دوست دارد که رقابت مستقیم برایشان اهمیتی نداشته باشد. برای مثال، در حوزه‌ی بیمه که بافت یکی از سهام‌داران بزرگ آن است، اگر رقیبی قیمت‌های ارزان‌تر از شما ارائه دهد، مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ چون این رقیب درنهایت از صحنه حذف خواهد شد و برای برکشایر ازدست‌دادن این هزینه در مدتی که منتظر بوده است ارزش سرمایه‌اش بیشتر شود، ایرادی ندارد.

۱۲. بهره‌ی مرکب

این قانون اول بافت است. در بهره‌ی مرکب یا «بهره بر سود»، میزان بهره به اصل سرمایه اضافه می‌شود و در نوبت‌های بعدی، به بهره نیز بهره تعلق می‌گیرد. از دیدگاه بافت، این نوع بهره مثل جادو عمل می‌کند و اگر زود به این راه وارد شوید و آن را برای مدت طولانی انجام دهید، سرمایه‌گذاری‌تان به‌احتمال زیاد موفق خواهد بود. اگر می‌خواهید اهمیت بهره‌ی مرکب برایتان اثبات شود، این موضوع را در نظر بگیرید: بافت ۹۰ درصد از ثروتش را بعد از رسیدن به ۶۵ سالگی به‌دست آورد.

۱۳. درباره‌ی کسب‌و‌کار کارآمد

استخدام کارمندان بیشتر همیشه به‌معنی داشتن کسب‌وکاری موفق نیست. مردم اغلب ارزش کسب‌وکارها را براساس تعداد کارمندانشان می‌سنجند؛ درحالی‌که بافت یاد‌آوری می‌کند صنعت راه‌آهن در جریان جنگ جهانی دوم ۱٫۶ میلیون نفر را استخدام کرد؛ اما در سال ۲۰۱۵ تنها ۲۰۰ هزار کارمند داشت. درواقع، صنعت راه‌آهن با ۸ برابر کارمند کمتر، بزرگ‌تر، کارآمدتر و امن‌تر شده بود. بافت تأکید می‌کند که در نظام سرمایه‌داری، با گذشت زمان به اهمیت‌ داشتن کسب‌وکاری کارآمد اضافه می‌شود.

۱۴. فرمول خوشبختی

در سال ۲۰۱۶، بافت درباره‌ی فرمول خوشبختی‌اش گفت: «کاری را که دوست دارم با افرادی که دوست دارم، انجام می‌دهم و این‌طوری می‌توانم هر‌روز مسیر خانه تا محل کار را رقص‌کنان طی کنم.» برای آدمی مثل بافت، کاری که دوست دارد، سرمایه‌گذاری‌کردن و تحلیل کسب‌و‌کارها و ساختن امپراتوری است.

۱۵. ارزش سهام

بهترین راه برای سنجش ارزش شرکت‌، عملکرد ارزش سهام آن‌ نیست؛ بلکه بهترین روش عملکرد ارزش ذاتی کسب‌و‌کار است. البته ازآن‌‌جاکه اندازه‌گیری این ارزش برای سرمایه‌گذاران کار سختی است، به‌اجبار سراغ ارزش سهام و ارزش بازار می‌روند. توصیه‌ی بافت این است که آ‌ن‌قدر درگیر این معیارها نشوید که فکر کنید ارزش سهام همیشه ارزش ذاتی شرکت را نشان می‌دهد.

مثال معروفش همین توییتر است که ارزش بازار آن، تنها ۳۶ میلیارد دلار است؛ اما قدرت واقعی این پلتفرم به ارزش ذاتی آن وابسته است که تصاحب آن برای ثروتمندترین مرد دنیا این‌‌چنین مهم شده است.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات