شرکتهای بزرگ یا کوچک؛ کار کردن در کدامیک بهتر است؟
اگر در ابتدای سابقهی شغلی خود هستید و به دنبال یافتن کاری در خور تواناییهایتان میباشید، انتخاب بین مؤسسات کوچک یا سازمانهای بزرگ انتخابی مهم است. همانطور که میدانید هیچ پاسخ صحیح یا غلطی در کار نیست و با توجه به ذائقه و سلیقه، انتخاب شما فرق دارد. توجه داشته باشید هیچ حقیقت کلی در این باره وجود ندارد. برای نمونه، شرکتهای بزرگتر پکیج مزایای بهتری ارائه میکنند، هر چند که موارد استثنایی هم وجود دارند. گاهی اوقات شرکتهای کوچکی (با کارکنان کمتر از 100 نفر) هم پیدا میشوند که مزایای قابل توجهی به کارمندان خود میدهند.
مزایای شرکتهای بزرگ
یکی از مهمترین دلایل اینکه شرکتی بزرگ میشود آن است که آنها از فرصت و موفقیتهای بدست آمده بهرهی شاید و باید را بردهاند و برگسترهی سازمانی خود افزودهاند. چنین شرکتهایی با بهرهی حداکثری از مزیتهای رقابتی که همراه با کالا یا خدمات خود ارائه میکنند، در گذر زمان سهم خود را از بازار توسعه میدهند. از دیگر عوامل مرتبط با چنین شرکتهایی میتوان به این موارد اشاره کرد:
ساختار سازمانی مشهودتر
زمانی که به یک سازمان بزرگ وارد میشوید، در حقیقت به یکی از چرخ دندههای این ماشین بزرگ بدل میشوید. بدین ترتیب، برای انجام هر یک از وظایف سازمانی، تعریف خاص وجود دارد. و به محض اینکه به این سازمان پا میگذارید، کار و وظایف شما معین شده و به مرور زمان با دپارتمانی که در آن کار میکنید آشنا شده و راه پیشرفت را در خواهید یافت. هر چند بسیاری از شما چنین محیطی را نمیپسندید اما اگر به دنبال کاری مشخص با محیط ایزوله و ثبات کاری و مسیر مشخصی برای پیشرفت هستید، شرکتهای بزرگ قالب بهتری برایتان به شمار میروند.
مزایای شغلی بهتر
به طور کلی شرکتهای بزرگ مزایای شغلی بهتری نظیر بیمهی درمان یا بازنشستگی را برای کارکنان خود در نظر گرفتهاند. این در حالی است که درآمد شرکتهای کوچک آنقدر نیست که بتوانند این شرایط را برای کارکنان خود فراهم آورند. بنا به تحقیقی که به تازگی در امریکا صورت گرفته تنها 47 درصد از شرکتهای کوچک در این کشور، مزایایی خاصی برای کارکنان خود در نظر گرفتهاند. این وضعیت در کشور ما بدتر هم به نظر میرسد و شرکتهای کوچک بعضا بیمه و مالیات مشاغل را متقبل نمیشوند.
البته این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که داشتن مزایای شغلی برایتان مهم باشد. نتایج تحقیقی دیگری نشان میدهد که بیش از نیمی از کارکنان نیمه وقت که در شرکتهای بزرگ مشغول به کار هستند، در برنامههای ارائه دهندهی مزایای شغلی ثبت نام کردهاند؛ و یا از بین کارکنان تمام وقت آن شرکتها نیز تنها 77 درصد ثبت نام به عمل آوردهاند. فارغ از اندازهی سازمانی که در آن مشغول به کار هستید، همیشه تحقیق پیرامون مزایای قابل استفاده فکر خوبی است.
تغییر کار بدون نیاز به ترک سازمان
شرکتهای بزرگ نیازمند گروه بزرگی از کارکنان در حوزههای گوناگون هستند. در حالی که هر یک از پستها تعریف شده است، این امکان وجود دارد که بدون نیاز به ترک سازمان در دپارتمان دیگری از آن مشغول به کار شده و تغییر کار داد. توسعهدهندگان میتوانند به مدیر پروژه تغییر وضعیت دهند، طراحان میتوانند بازاریاب شوند، یا معاون بخش مرورگرهای وب میتواند به عنوان رئیس بخش سیستمعاملهای موبایل مشغول به کار شود. هر چند این کار نیازمند جستجوی کار جدید در درون سازمان است، اما همچنان عضو همان سازمان بزرگ هستید و نیازی به نگرانی از بابت ترک کار نخواهید داشت.
مشکلات شرکتهای بزرگ
کار کردن برای شرکتهای بزرگ مشکلات خاص را به همراه دارد و همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست. به خصوص اینکه برای یکی از چند صد شرکت برتر کشور خود کار میکنید احتمالاً با برخی از این نقاط ضعف مواجه خواهید شد:
تغییری در کار نیست یا خیلی کند است
بهبود مشکلات احتمالی در برخی دپارتمانهای سازمانهای بزرگ بسیار دیر به وقوع میپیوندد. حتی اگر سازمان شما نسبت به پذیرش ایدههای نو مشتاق باشد (موضوعی که همیشه درست نیست)، تغییر رویکرد دپارتمان جاری به راهکاری نوین یا تولید محصولی تازه، احتمالاً زمان زیادی میبرد. برای نمونه در ماه می 2010، ماتیاس دورت، یکی از طراحان برجسته، شرکت پالم را ترک کرد تا مدیر بخش «تجربهی کاربران اندرویدی» در شرکت گوگل شود. 18 ماهی از این موضوع گذشته بود که تازه اندروید با ظاهر جدید عرضه شد، اما به نظر خود وی این موضوع خیلی زمان برد:
در حالی که همه این فرصت را نخواند داشت تا پروژهای نو و جاهطلبانه نظیر سیستم عامل اندروید شرکت گوگل را داشته باشند، بسیاری از ما به دنبال بهانهای هستیم تا شرکت مطبوع خود را ترک کنیم! هر چند چنین کاری در شرکتهای کوچکتر راحتتر است.
برخی از همکارانتان را نمیشناسید
فرقی نمیکند چقدر اجتماعی و خوش مشرب باشید، اگر در شرکتی کار میکنید که صدها یا هزاران کارمند دارد، آشنایی با همهی آنها غیر ممکن به نظر میرسد. و جالب اینکه ممکن است بخشی از کار شما تحت تأثیر شخصی باشد که هرگز او را ندیدهاید؛ آن شخص در سایه میتواند مدیرعامل، مدیر مالی یا دپارتمان حقوقی باشد. از طرف دیگر شخصی است که وظایف شما و نحوهی کارکردتان را تعیین میکند و باز هم آشنایی یا صحبت با وی کار چندان راحتی نخواهد بود. یک شرکت خوب، راهکاری مناسب برای ارتباط و تعامل درون سازمانی خود دارد، به نحوی که میتوان تمامی نقاط ضعف را به سادگی به تصمیمگیران اطلاعات داد، جالب اینکه کارایی این روش را نمیتوان تضمین کرد.
مشارکت شما میتواند تحت تأثیر عوامل جانبیتان باشد
یکی از مشکلات چنین سازمانهایی آن است که موفقیت یا شکست شما میتواند با توجه به جایگاه سازمانی و نوع وظایف یا شکست شما تعریف شود. یعنی اگر در گروهی کار میکنید که کارشان نتیجه بخش نیست، حتی اگر سخت تلاش کنید باز هم کیفیت کار شما پایین میآید. این موضوع حتی میتواند مانع از پیشرفت شما در شرکت شود. یکی از مهندسان گوگل در این باره میگوید:
کیفیت کار و زندگی شما مستقیم تحت تأثیر گروهی است که در آن مشغول هستید. اگر عضوی از گروهی خوب باشید، زندگی بهشت میشود. در حالی که یک گروه بد، جهنمی رویایی است! واقعیت آن است که همگروهیهایتان تأثیر مستقیمی بر شما و نتیجهی کار دارند. و نباید انتظار اضافه حقوق یا مزایای بیشتر را برای چنین گروهی متصور باشید.
البته، کار کردن با افراد ناخوشیاند خود دردسری حقیقی است و اگر ارتباط خوبی بین تمامی بخشها باشد، این مشکلات شما نتایج به مراتب بدتری برایتان به ارمغان خواهند آورد!
مزایای شرکتهای کوچک
کار کردن در شرکتی که تنها تعداد کمی کارمند دارد نمیتواند مزایای کمپانیهای بزرگ را به همراه داشته باشد، اما کار کردن در چنین محیطهایی نیز نکات مثبت خاص خود را دارد، به خصوص اینکه میتوانید با تمامی افراد آشنایی نزدیکی داشته و در حقیقت با آنها دوست شوید.
موفقیتهایتان قابل درک است
یکی از مشکلات کار کردن در شرکتهای بزرگ این است که فاصلهی شما با نفرات شماره یک یا تک رقمی (!) شرکت – منظور مدیران سطح بالا – بسیار زیاد است، و به همین خاطر مزایا و موفقیتهایی که برای مجموعه به ارمغان آوردهاید خیلی کند یا هرگز به گوش و چشم آنها نمیرسد. این در حالی است که در شرکتهای کوچک مسئله برعکس است و تمامی توانمندیهای شما از سوی سایر کارکنان قابل رصد است. بدین ترتیب میتوانید به راحتی خود را از سایرین تمیز دهید و تواناییهایتان را به رخشان بکشید؛ و تلاشهای شما نیز مشهودتر خواهند بود. همانطور که «دین مدلی» معاون بخش نیروی انسانی شرکت «مدیکال مترز» اذعان میکند:
تمام موفقیتهایی که در کسب و کارهای کوچک دارید، به خوبی دیده میشود و زمانی که مشتری تازهای بدست میآورید، کار بزرگی برای مجموعه کردهاید.
به خصوص اگر کار تازهای را آغاز کرده باشید، با کار کردن برای شرکتهای کوچک میتوانید تواناییهایتان را به خوبی نشان دهید و شهرت و اعتبار خوبی برای آیندهی شغلی خود دست و پا کنید.
شرکت شما چابکتر است
یکی از نقاط مثبت شرکتهای کوچک ارتباط تنگاتنگتر مدیران و سایر کارکنان است. بدین ترتیب میتوانید نظر و صدای خود را به راحتی به گوش آنها برسانید و با ارائهی پیشنهادات خوب خود، راه را برای موفقیت هموار سازید. در حالی که در مجموعههای بزرگ مدتهای مدیدی طول میکشد تا بتوان پیام و نظر خود را از هزارتوی کاغذبازی معمول به بالای هرم قدرت برسانید.
مسئولیتپذیری شما مهم است
در شرکتهای بزرگ میتوانید کار و وظایف خود را تغییر دهید و بدون نیاز به ترک مجموعه از دیگر تواناییهای خود بهره ببرید. در حالی در شرکتهای کوچکتر، ممکن است نیاز باشد از چندین توانایی خود در یک پست استفاده کنید. به خصوص در شرکتهای کوچک و تازه کار این شرایط بیشتر احساس میشود و از کارکنان خواسته میشود تا نقشهای بیشتری را بپذیرند. ممکن است امروز با فتوشاپ یا دیگر برنامههای ویرایش عکس کار کنید و روز دیگر مشکلات یک رایانهی معیوب را حل و فصل کنید و حتی بعد از آن مشغول به روزرسانی وب سایت شرکت شوید! در واقع باید انعطافپذیری بیشتری داشته و آچار فرانسه باشید. پس اگر چنین پست سازمانی مدنظر دارید، شرکتهای کوچکتر بهترین گزینه هستند.
مشکلات شرکتهای کوچک
اینکه میتوانید به راحتی با مدیر عامل شرکت ارتباط داشته باشید لزوماً همهی مشکلات شما را حل نمیکند. در ادامه برخی از مشکلات رایج شرکتهای کوچک را از نظر خواهیم گذراند:
نقاط ضعف شما در دید رس است
هر چند گرفتن یک مشتری جدید میتواند در شرکتهای کوچک بیشتر به نظر برسد، این موضوع خود شمشیری دو لبه است که شکستهای شما را نیز بزرگنمایی کرده و دود آن به چشمتان خواهد رفت. مسلم است که یک کارمند خوب مایل به کاستن از نقاط ضعف خود است. اما این موضوع نیز خوب نیست که با کوچکترین اشتباه کل مجموعه خبردار میشوند و شما را زیر علامت سوال میبرند!
مزایای شغلی کم است
همانطور که پیشتر اشاره شد، مزایایی که شرکتهای کوچک به کارکنان خود میدهند بسیار کم یا در اغلب موارد وجود خارجی ندارد. اگر در شرکتی نوپا کار میکنید، احتمالاً باید قدری دندان سر جگر بگذارید، سود شرکت زیاد شود تا امکان چانهزنی در این زمینه وجود داشته باشد. البته بعضی مدیران هم هستند که وقتی چشمشان به پول میخورد و وعدههای اولیه را فراموش کرده و همچون آقای اسکروج از بیلان منفی و وضعیت تراژیک داستانها میسرایند، در حالی که ممکن است این طور نباشد! پس انتظار نداشته باشید که از هیچ، نمدی برای کلاهتان عاید شود؛ گرچه این قمار میتواند نتیجهای برعکس و خوشآیند نیز داشته باشد. پس اگر مزایای شغلی برایتان مهم است تا پیش از فسیل شدن در این کار، به دنبال موقعیت تازهای بگردید. امیدواریم که گزینهی بهتری پیدا کنید.
فقدان دپارتمان حقوقی یا منابع انسانی
شرکتهای کوچک اغلب به دلیل تازه کار بودن یا عدم گسترهی سازمانیشان فاقد دپارتمانهای حقوقی یا منابع انسانی هستند. گر چه این موضوع میتواند مزایایی برای خود داشته باشد، اما مطمئناً گوش شنوایی نخواهید داشت که به مشکلات شما گوش کرده و منافع نسبی کارکنان را در نظر بگیرد. از سوی دیگر حضور یک وکیل در شرکت میتواند هزینه بالایی به همراه داشته باشد، گرچه حضور چنین شخصی میتواند شما را در دنبال کردن بهتر امور سازمانی یار رساند و حتی برای مشکلات شخصیتان نیز راهگشا باشد.
در نهایت انتخاب نوع شرکتی که مایل به همکاری در آن هستید نه تنها به علایق و سلایق شما بلکه گاهی به جبر بیرونی و شرایط مالی و اجتماعیتان وابسته است. چه بسا پس از دورهی بی کاری طولانی به ناچار هر پیشنهاد همکاری را دریابید. اما نکته اینجاست که همه ما برای کار در سازمانهای بزرگ یا برعکس شرکتهای کوچک مناسب نیستیم. شاید لازم باشد با توجه بیشتری به تواناییها و شخصیت خود ابتدا در چند جا کار کنید تا بیشتر با خودتان آشنا شوید.
نظر شما در این باره چیست؟
نظرات