مارتی والش، شهردار شهر بوستون، طی یک کنفرانس مطبوعاتی این خبر را اعلام کرد. وی در ادامه اذعان داشت که حاضر نیست برای تامین هزینههای میزبانی به شهروندان شهر خود فشار بیاورد و برای رسیدن به سود فرضی بیشتر در چندین سال آینده بر مالیات اقشار مختلف جامعه اضافه کند.
شاید در نگاه اول حرفهای این شهردار عامه پسند و به قول اهالی سیاست پوپولیستی به نظر آید ولی اگر موشکافانهتر به موضوع نگاه کنیم، میتوان حق را به مسئولین شهری بوستون داد. به طوری که باید ادعا کرد دیگر کمتر شهری است که حاضر به میزبانی بازیهای المپیک باشد.
نمونههای موفق برگزاری المپیک در سالهای گذشته کم نیستند. به طور مثال بارسلونا با میزبانی بازیهای ۱۹۹۲ توانست صنعت توریسم خود را به طرز فوقالعادهای رونق بخشد و در حال حاضر به عنوان چهارمین شهر پربازدید اروپا محسوب میشود. موفقیتی که شهرهای دیگر در رسیدن به آن ناکام ظاهر شدند. برای این که بفهمیم چرا شهرهای خواهان میزبانی با دقت بیشتری به این مساله نگاه میکنند باید به کارنامهی شهرهای میزبان نگاهی بیاندازیم.
شهر سوچی میزبان بازیهای زمستانی ۲۰۱۴ بود. مقامات روس با صرف هزینهی ۵۰ بیلیون دلاری گرانترین بازیهای تاریخ المپیک زمستانی را برای این شهر رقم زدند. هزینهای که میتوانست موتور محرکهای برای جان بخشیدن به اقتصاد بیمار منطقه شود. با این حال اخباری که امروز از این شهر گزارش میشود چیزی خلاف این ادعا را ثابت میکند. خبرنگاران از این شهر به عنوان شهر ارواح یاد میکنند.
بهتر است نگاهی به ده سال قبل از سوچی و المپیک ۲۰۰۴ آتن بیندازیم. مسئولین یونانی برای برگزاری هر چه باشکوهتر بازیهای تابستانی نزدیک به ده میلیارد دلار هزینه کردند و امروز اقتصاد این کشور تا مرز ورشکستگی پیش رفته است. صرف هزینههای نجومی برای ساخت استادیومهایی که امروزه استفادهی خاصی از آنها نمیشود تا ساخت سیستمهای جدید حملونقل عمومی و فرودگاه جدید، همگی بدون هیج دستاورد بارز اقتصادی شرایط حال یونان را رقم زدهاند.
داستان مشترک میزبانان رویدادهای بزرگ ورزشی
بوستون خیلی زود شرایط حاضر خود را با تجربیات بدست آمده از بقیه کشورها و رویدادهایی نظیر جام جهانی و میزبانی رقابتهای داخلی آمریکا درک کرد و توانست انتخابی به موقع انجام دهد.
در طرف مقابل، فیفا و کمیتهی بینالمللی المپیک به نوعی با فشار بر روی کشورهای میزبان در هر چه باشکوهتر برگزار شدن این رویدادها مقصر به نظر میرسند. کشورهای میزبان با صرف مبالغ هنگفت برای حفظ آبرو و به نمایش گذاشتن فرهنگ کشور خود، زخم جبران ناپذیری را بر پیکرهی اقتصاد خود وارد میکنند که برای درمان آن باید سالها به نظاره بنشینند.
برزیل در سال ۲۰۱۴ میزبان بازیهای جام جهانی فوتبال بود. این کشور با ساخت ورزشگاههایی بزرگ و باشکوه تمام نگاهها را به قلب جنگلهای آمازون خیره کرد. حالا بعد از گذشت یک سال از آن رویداد ورزشگاه ۵۵۰ میلیون دلاری شهر برازیلیا در حال نابود شدن است. منابع محلی از تبدیل این ورزشگاه به پارکینگ اتوبوسها حکایت میکنند. بوستون با مشاهده این شرایط مصمم به تجدید نظر در خواستهی خود شد.
مسئولین بوستون، برزیل، آتن، سوچی و بقیه میزبانان احتمالی آینده باید این سوال را از خود بپرسند که کدام شهر خواهان برگزاری رویدادی با این وسعت است؟
روسیه در حالی بازیهای زمستانی را میزبانی کرد که این کشور شدیدا تحت فشارهای بینالمللی برای موضوعات مختلفی از جمله وضعیت حقوق بشر، موضوع اوکراین و انتخابات کریمه قرار داشت. با این حال این کشور با صرف هزینههای زیاد برای قدرت نمایی خود تلاش میکرد و شاید اهداف سیاسی را با این کار دنبال میکرد. اگرچه نمیتوان آینده بازیهای المپیک را پیشبینی کرد ولی میتوان نیمنگاهی به وضعیت میزبانانی چون شهر ارواح داشت.
در هفتهای که خبر کنارهگیری بوستون منتشر شد، کمیتهی بینالمللی المپیک، پکن را برای رقابتهای المپیک زمستانی ۲۰۲۲ انتخاب کرد. رقابتی که در نهایت بین آلماتی و پکن ادامه پیدا کرد. استکهلم، مونیخ و کراکف نیز از نامزدهای اولیه این رقابت بودند که در انتها عطای میزبانی این رویداد را به لقایش بخشیدند.
ولی چرا پکن و آلماتی تا آخر در این رقابت ماندند؟ مسئولین چین و قزاقستان در پی کاهش فشارهای بینالمللی موجود بر روی کشورهای خود هستند و بهترین راه برای آنها برگزاری رقابتهایی مثل المپیک است. با برگزاری رویدادی با این سطح میتوان چهرهی ساخته شده در مجامع مختلف را تطهیر کرد. بنابراین برای رسیدن به این مقصود صرف چندین میلیارد دلار چیز مهمی به نظر نمیرسد.
در نتیجه آیا میتوان گفت کمیته المپیک صرفا در حال معامله بر روی حقوق انسانها است؟ آیا این کمیته که همواره بر طبل حقوق مساوی انسانها میکوبد در عمل شرافت خود را به پول حکومتهای زیاده خواه فروخته است؟
بازگشت به خانه
چندی پیش مطلبی در روزنامهی بریتانیایی تلگراف با عنوان "المپیک را به خانهی اصلی آن برگردانید" به چاپ رسید. نویسندهی این مطلب با توجه به حاشیههای پیش آمده برای میزبانان المپیک پیشنهاد میکند که یونان به عنوان میزبان دائمی المپیک معرفی شود. این پیشنهاد بیشتر از آن که نکتهی منفی در خود داشته باشد مزایای زیادی را به همراه دارد. این اقدام میتواند قدرتهای پشت پردهی کمیته بینالمللی المپیک را بیاثر، اقتصاد مریض یونان را درمان و سرنوشت محکوم به تخریب ورزشگاهها را عوض کند.
در زمانهای که ارزشهای انسانی در برابر پول و منفعت قدرتطلبان ارزش چندانی ندارد، یونان میتواند به مظهر انسانیت و چهرهی جدید انسان معاصر تبدیل شود. آتن در سال ۲۰۰۴ میزبان بازیهای المپیک بوده، بنابراین از لحاظ زیرساخت در وضعیت ایدهآلی قرار دارد. این اقدام میتواند ورزشگاههای ساخته شده را نیز به چرخه بهرهبرداری بازگرداند و یونان را دوباره به دوران اوج خود نزدیک کند.
نظرات