«تکتیرانداز امریکایی» در گام نخست، کارش را با قدرت در گیشه آغاز کرد. در اوایل سال میلادی که اصولا زمان مناسبی برای فروش تلقی نمیشود، کمپانیهای بزرگ، در اکران فیلمهای پر سر و صدایشان دست نگه میدارند. اما از طرفی دیگر، این زمان به دلیل خلوت بودنِ برنامهی اکرانِ سینماها، فرصت خوبی برای به جیب زدن یک عالمه پول است. پخشکنندهی «تکتیرانداز امریکایی»، شرکت برادران وارنر نیز ظاهرا همین فکر را در ذهن داشت و البته به نتیجهی فوقالعادهای هم رسید. فروش فیلم از همان هفتهی نخست با انفجار شروع شد. افتتاحیهی ۲۰۰ میلیون دلاری فیلم با ۶۴ میلیون دلار دیگر در هفتهی دوم، ادامه پیدا کرد. فیلم در نهایت با درآمدی بیش از ۳۵۰ میلیون دلار به اکراناش در سینماهای امریکای شمالی پایان داد و از همین رو، چندین لقب تجاری مختلف را به نام خودش زد. از پرفروشترین فیلم جنگی تاریخ گرفته تا یکی از پرفروشترین فیلمهای درجهی سنی بزرگسال. این موفقیت تجاری را به علاوهی نقد مثبت اکثر منتقدان کنید تا ببینید چرا اینقدر برای تماشای این فیلم انتظار میکشیدم.
کات به دو ساعت بعد. فیلم تمام شد و من در عجبام که این همه شلوغی و عجله در دیدن این فیلم روی پردهی سینما چه بوده است. شاید نام کلینت ایستوود، علاقهمندان سینما را اتوماتیکوار به سوی خودش جذب میکند. شاید کریس کایل که از قهرمانانِ شناخته شدهی ملی امریکا است، مردم را کنجکاو کرده بود. شاید هم در آن برحهی زمانی، فیلمِ جدی و بزرگسالانهی دیگری اکران نشده بود تا با «تکتیرانداز امریکایی» رقابت کند. نمیدانم. ولی بعد از اتمام فیلم، هرچقدر به ذهنام فشار آوردم، نتوانستم به جز فروش میلیونی، دستاورد ماندگار و هنری خاصی در آن پیدا کنم.
برای مطالعهی کامل این مقاله به زومجی مراجعه کنید.
اگر به رویدادهای مرتبط با بازی و سرگرمی علاقمند هستید به زومجی سر بزنید.
نظرات