نگاهی به موفقیت WhatsApp: چرا اپلیکیشن‌های ارتباطی سرمایه‌گذاری مطلوبی محسوب می‌شوند؟

دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۵
مطالعه 6 دقیقه
چندی پیش در زومیت، مقاله‌ای درباره محبوبیت اپلیکیشن‌های ارتباطی و درآمدهای میلیارد دلاری که به جیب سازندگان‌شان سرازیر می‌شود، منتشر شد. در این مقاله هم قصد داریم محبوبیت و درآمدزایی اپلیکیشن‌ WhatsApp را که سال گذشته توسط فیسبوک خریداری شد و بیش از 700 میلیون کاربر فعال دارد، از زاویه‌ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم. با ما همراه شوید.
تبلیغات

اپلیکیشن‌های ارتباطی را باید قلب تلفن‌های هوشمند نام‌گذاری کنیم. البته این اپ‌ها تنها یک سرویس ارتباطی ساده برای کاهش بار هزینه‌های تلفنی نیستند، بلکه آتشفشان‌هایی هستند که به یکباره در جیب غول‌های دنیای تجارت فوران می‌کنند. در این مقاله می‌خواهیم نگاهمان را به جنبه‌های دیگری از محبوبیت این اپلیکیشن‌ها معطوف کنیم: درآمدزایی یا به اصطلاح پول‌درآوردن!

بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که «با توجه به میلیاردها دلار هزینه نگه‌داری چنین سرویس‌هایی، چگونه این اپلیکیشن‌ها قرار است علاوه بر پایداری و ثبات، درآمدزا هم باشند؟»

ارزش اپلیکیشن Snapchat چندی پیش از مرز 20 میلیارددلار گذشت. فیس بوک در سال گذشته 19 میلیارد دلار برای خرید WhatsApp هزینه کرد. پس بدون شک باید نکته‌ای در این اپلیکیشن‌ها نهفته باشد که فیس بوک را وادار می‌کند چنین هزینه گزافی را برای خرید این اپلیکیشن پرداخت کند یا Snapchat را به چنین ارزش غیر قابل تصوری برساند.

برای پاسخ به این سؤال، باید نگاهی به میزان استفاده از این اپلیکیشن‌ها بیندازیم. اپلیکیشن‌های ارتباطی جزو پراستفاده‌ترین اپلیکیشن‌ها هستند، به‌طوری‌که شاید هیچ اپلیکیشنی به این اندازه که آن‌ها را باز می‌کنیم، در طول یک روز مورد استفاده قرار نگیرند. در واقع، بر خلاف فیس بوک که ساعت‌های متمادی، شما را به اسکرول کردن و دیدن تصاویر دوستانتان مجاب می‌کند، اپلیکیشن‌های چت و مسیجینگ با دوره‌های کوتاه ولی پیوسته راه شما را برای استفاده از سرویس‌های دیگر هموار می‌کنند. پس بر خلاف آنچه در نگاه اول از این اپلیکیشن‌ها دیده می‌شود، آن‌ها بسیار با ارزش هستند.

حالا که به اهمیت این سرویس‌ها پی بردیم به بحث درآمد زایی بر خواهیم گشت و دوباره از خود می‌پرسیم که چگونه می‌توان از یک اپلیکیشن چت یا سرویس ارتباطی رایگان درآمدزایی کرد؟ در واقع شاید اولین راه حلی که به ذهنتان خطور می‌کند، همان استیکرهایی است که در این اپلیکیشن‌ها به فروش می‌رسند، شاید هم تبلیغات که البته این نوع روش‌ها، با ایجاد مزاحمت برای کاربران راه‌حل چندان مناسبی نیست. اینجا است که پای پرتال‌ها، پلتفرم‌ها و مفاهیم این چنینی وسط کشیده می‌شود تا راه را برای تزریق پول از روش‌های نوین به این سرویس‌ها باز کند.

اپلیکیشن‌های ارتباطی آسیایی را می‌توان یکی از نمونه‌های موفق چنین روش‌های درآمدزایی دانست. اپلیکیشن چینی WhatsApp، به کاربر امکان کرایه تاکسی، انتقال وجه به دوستان دیگر در این شبکه، جستجو در اینترنت، خرید از فروشگاه‌ها و حتی خرید بلیط سینما و بسیاری موارد مشابه را تنها ازطریق خود اپلیکیشن ارائه می‌دهد. یا در اپلیکیشن ژاپنی Line، سرویس‌هایی چون Line Pay یا Line Tv و یک پلتفرم بسیار بزرگ در زمینه بازی‌های ویدیویی دارد. پس وقتی همه کارها را می‌توان ازطریق یک سرویس‌ ارتباطی و یک برنامه پیغام رسان انجام داد، چه دلیلی دارد که کاربر خودش را غرق در ده‌ها درگاه پرداخت و رمز عبور و هزار راه پر پیچ و خم دیگر کند؟

در این میان، Snapchat هم راه خود را برای گسترش سرویس‌هایی خارج از مقوله فعلی‌اش هموار کرده است. از جمله این سرویس‌ها می‌توان به Snapcash اشاره کرد که به کمک آن کاربر می‌تواند به دوستانش ازطریق Square Cash پول پرداخت کند. همچنین این اپلیکیشن سرویس دیگری را برای جمع آوری محتوا از سرویس‌های پولی همچون Comedy Central, CNN, ESPN و Vice در نظر دارد.

شاید حالا بهتر بتوانیم به استراتژی که فیس بوک برای کسب در آمد ازطریق WhatsApp دارد، پی ببریم. با توجه به اینکه فیس بوک قصد تبلیغات ازطریق واتساپ را ندارد، با این وجود این اپلیکیشن مبلغ ناچیز یک دلار را به‌عنوان حق سرویس در بعضی بازارها دریافت می‌کند که این رقم، درمقابل راه‌های دیگری که صاحبان آن می‌تواند ازطریق این اپلیکیشن، در آمدزایی کند، مبلغ بسیار ناچیزی محسوب می‌شود. راه‌حل‌هایی که به‌طور کلی شاید با چت کردن یا استفاده از سرویس‌های ارتباطی دخالتی نداشته باشد، ولی در عمل نقش مهمی در کسب در آمد از این طریق محسوب می‌شود.

فیس بوک و Snapchat:

درحالی‌که یک سال و چند ماه پیش، فیس بوک با پیشنهاد 3 میلیارددلاری برای خرید اسنپ‌چت پا پیش گذاشته بود، اما این شرکت حاضر نشد سهام خود را با این قیمت در چنگ زاکربرگ قرار دهد و بدین ترتیب اکنون 20 میلیارد دلار ارزش دارد. هم اکنون، بخش Stories در این اپلیکیشن رقیب اصلی برای News Feed فیس بوک محسوب می‌شود و همچنین در صورت محبوبیت Discover در این اپلیکیشن که همان‌طور که قبلا گفتیم، به ارائه محتوا از سرویس‌های سرگرمی و ورزشی همچون ESPN می‌پردازد، راه‌حل بسیار مناسب دیگری برای درآمدزایی از این اپلیکیشن محسوب می‌‌شود. بدین‌ترتیب SnapChat را می‌توان یکی از عوامل مهم در به خطر انداختن حیات فیس ‌بوک دانست که این غول شبکه‌های اجتماعی را وادار می‌کند، هزینه بیشتری از آنچه پیش از این انجام داده است را برای سرویس‌های ارتباطی خود صرف کند.

شرکت مادر، اهمیت چندانی ندارد

معمولاً، خرید یک استارتاپ توسط غول‌های دنیای تکنولوژی، واکنش‌های شدیدی را از سوی کاربران یا افرادی که با آن آشنایی ندارند، به همراه می‌آورد. ولی تجربه بارها بارها نشان داده است که با خرید یک استارتاپ توسط یک شرکت بزرگ و دسترسی توسعه‌دهندگان به منابع مالی وسیع‌تر، امکان رشد و پیشرفت سرویس‌ها را چند برابر افزایش می‌دهد و از سوی دیگر، همراهی کاربران را نیز با خود حفظ می‌کند.

نمونه این موضوع، شبکه اجتماعی اینستاگرام است که در زمانی که فیس بوک آن را با مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرد، در حدود 30 میلیون کاربر داشت و هم اکنون میزان کاربران آن به بیش از 300 میلیون کاربر رسیده است و ارزش آن نیز بیش از 35 میلیارددلار تخمین زده می‌شود.

نمونه دیگر آن نیز، خرید استارتاپ Oculus که هدست‌های واقعیت مجازی تولید می‌کند، توسط فیس بوک است. خریدی که در ابتدا داد و فریاد بسیاری در پی داشت، ولی در نهایت، بسیاری معتقدند که چنین اتفاقی می‌تواند آینده روشن‌تری را برای Oculus رقم بزند. چراکه دیگر خبر از اینکه توسعه این محصول به علت کاهش بودجه یا کمبود پول با خطر مواجه نخواهد شد.

مثال دیگر در این زمینه، پلتفرم Parse است که برای توسعه اپلیکیشن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. بعد از خرید این پلتفرم توسط فیس بوک، رشد اپلیکیشن‌هایی که از این پلتفرم استفاده می‌کنند از 60,000 اپلیکیشن به 500,000 اپلیکیشن رسیده است. Flurry با کمک یاهو رونق پیدا کرد و وجود توییتر در پشت پرده شبکه اجتماعی Vine، از محبوبیت آن نکاسته است.

این موضوع در رابطه با WhatsApp هم صدق می‌کند. در واقع تصاحب این سرویس توسط فیس بوک نه‌تنها از رونق آن نکاسته است،‌ بلکه مجموع کاربران آن را از 450 میلیون کاربر به 700 میلیون افزایش داده است.

اگر فیس بوک استارتاپ WhatsApp را خریداری نمی‌کرد

تاکنون درباره پرداخت هزینه هنگفت خرید WhatsApp توسط فیسبوک گفتیم. اما اگر این قرارداد بسته نمی‌شد، چه خطراتی بر سر راه فیسبوک ایجاد می‌شد. در بدترین حالت (البته برای فیس بوک) گوگل با خرید این استارتاپ، از WhatsApp به‌عنوان یک سکوی پرتاب به‌عنوان معرفی سرویس HangOut خود که خیلی دیر به عرصه رقابت پا گذاشته بود استفاده می‌کرد. در آن صورت فیس بوک باید رو در روی رقیبی قرار می‌گرفت که عمیقا جای خود را در دنیای سرویس‌های پیام‌رسان پیدا کرده است.

WhatsApp در بازارهای در حال توسعه نیز جایگاه قابل توجهی را ایجاد کرده است. در واقع در کشورهای در حال توسعه همچون ایران که قیمت اس‌ام‌اس‌های اپراتورها، باعث می‌شود تا رقم قبض‌ تلفن‌ نجومی شود، استفاده از این اپلیکیشن‌ها راه‌حل بهتری محسوب می‌شود. در واقع به جای درآمدزایی مستقیم و اجبار کاربر به پرداخت بهای ارتباط یا تحمیل تبلیغات، سرویس‌های اینچنینی می‌تواند روزنه جدیدی را به سوی درآمدزایی ایجاد کند.

جایگاه اپلیکیشن‌های ارتباطی همچون WhatsApp تنها در امکان گفتگو یا ارسال پیام آن خلاصه نمی‌شود. در واقع بخش Status‌ها در این اپلیکیشن که شامل استاتوس‌هایی مشابه با متن‌های کوتاهی است که کاربران در فیس بوک ارسال می‌کنند، خود می‌تواند زمینه را برای تبدیل شدن این اپلیکیشن‌ها به یک سرویس اجتماعی دیگر تبدیل کند.

به هر حال، هنوز آنطور که باید و شاید پتانسیل موجود در سرویس‌های ارتباطی و اپلیکیشن‌های مسیجینگ به نمایش در نیامده‌اند. نظر شما چیست؟ آیا در آینده نزدیک شاهد تبدیل این غول‌های ارتباطی به شبکه‌هایی وسیع‌تر و پرسودتر خواهیم بود؟ آیا سرویس‌های اینچنینی می‌تواند جای خود را در دنیای تجارت الکترونیک باز کنند؟

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات