امیدی تازه برای کسانی که از کوری چهره رنج می‌برند

شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۰
مطالعه 6 دقیقه
آموزش کودکان با استفاده از یک بازی ویدئویی تشخیص چهره، نتایج امیدوارکننده‌ای درزمینه‌ی بهبودی وضعیت کوری چهره حاصل کرده است.
تبلیغات

آلیس ۶ ساله است. او در پیداکردن دوست در مدرسه مشکل دارد و اغلب به‌تنهایی در زمین بازی می‌نشیند. او در سوپرمارکت والدین خود را گم می‌کند و به اتومبیل غریبه‌ها نزدیک می‌شود. آلیس یک‌بار در باغ‌وحش از خانواده‌اش جدا شد و اکنون از مکان‌های شلوغ به‌شدت هراس دارد. او دارای وضعیتی است که کوری چهره یا پروسپاگنوزیا (ادراک‌پریشی چهره‌ای) نامیده می‌شود. این عارضه، مشکلی است در تشخیص هویت چهره که در ۲ درصد از افراد جامعه دیده می‌شود. بیشتر این افراد، همچون آلیس، با این مشکل متولد می‌شوند؛ اگرچه تعداد کمی نیز پس از آسیب مغزی یا ابتلا به بیماری خاص دچار این وضعیت می‌شوند.

با اینکه به‌نظر می‌رسد کوری چهره تا حدود زیادی دربرابر بهبودی مقاومت داشته باشد، مطالعه‌ای جدید نتایج امیدوارکننده‌ای حاصل کرده است: مهارت تشخیص چهره در کودکان تحت آزمایش، پس از اینکه آن‌ها یک نسخه‌ی اصلاح‌شده از بازی ویدئویی «حدس بزن کیست» را انجام دادند، بهبود پیدا کرد.

در نسخه‌ی معمول بازی حدس بزن کیست، دو بازیکن ۲۴ چهره‌ی کارتونی را می‌بینند و هرکدام یک هدف را انتخاب می‌کنند. سپس هر دو سوالات بله و خیری را درمورد چهره‌ی منتخب حریف خود می‌پرسند؛ معمولا درمورد رنگ چشم، مدل مو و وسایلی مانند کلاه یا عینک. بازیکنان از این سؤال‌ها برای حذف چهره‌ها استفاده می‌کنند و وقتی تنها یک نفر باقی بماند، آن‌ها می‌توانند هویت فرد انتخابی طرف مقابل را حدس بزنند.

کوری چهره

در نسخه‌ی آزمایشی بازی مذکور، این تنظیم اولیه حفظ شده است اما از چهره‌های واقعی‌تر که تنها در اندازه یا فاصله‌ی بین چشم‌ها، بینی یا دهان با هم اختلاف دارند، استفاده می‌شود؛ یعنی مدل مو و شکل خارجی چهره‌ی آن‌ها یکسان بوده و کودکان باید چهره‌ها را تنها براساس تفاوت‌های ظریف بین ویژگی‌های داخلی صورت تشخیص دهند. تصور می‌شود که این دستکاری منعکس‌کننده‌ی یک استراتژی پردازش کلیدی است که زیربنای قابلیت تشخیص چهره در انسان است: توانایی درنظر گرفتن نه فقط اندازه و شکل ویژگی‌ها، بلکه فاصله‌ی بین آن‌ها.

شواهد نشان می‌دهند که توانایی پردازش کل‌نگرانه‌ی چهره در عارضه‌ی کوری چهره مختل می‌شود. هدف برنامه‌ی آموزشی حدس بزن کیست، استفاده از همین ارتباط است. بازی در ۱۰ سطح تعریف شده و با افزایش سطح، اختلاف بین ویژگی‌های داخلی چهره نامحسوس‌تر می‌شود. کودکان به‌مدت نیم ساعت در روز، طی یک دوره‌ی دو هفته‌ای به این بازی مشغول شدند و وقتی بازی را در دو دور متوالی برنده می‌شدند، به سطح بالاتر می‌رفتند. قبل از آغاز و پس از پایان این دوره‌ی آموزشی، از آن‌ها آزمون‌هایی درمورد توانایی تشخیص چهره و تشخیص اشیاء گرفته شد. پس از این دوره، حافظه‌ی تشخیص چهره در افرادی که نسخه‌ی اصلاح‌شده را بازی می‌کردند، در‌مقایسه‌با افرادی که در گروه کنترل بودند (کودکانی که در همان فواصل زمانی نسخه‌ی معمولی بازی حدس بزن کیست را بازی می‌کردند)، به‌طور متوسط ۸ درصد بهبود پیدا کرد و این نتایج تا یک ماه بعد نیز حفظ شد. هیچ پیشرفتی در زمینه‌ی حافظه‌ی اشیاء وجود نداشت که این امر نشان می‌دهد این آموزش تنها مکانیسم تشخیص چهره را در مغز مورد هدف قرار می‌دهد. این نتیجه از تئوری‌هایی که درمورد وجود سیستم‌ اختصاصی مغز برای تشخیص چهره مطرح شده است، حمایت می‌کند.

شواهد دیگری که از این تئوری‌ها حمایت می‌کنند، حاصل این نتایج هستند که توانایی تشخیص چهره تا حد زیادی ذاتی است (جدای بحث تصادف یا بیماری) و نمی‌تواند درجریان توسعه تنظیم شود. کوری چهره نه‌تنها اغلب در خانواده‌ها رخ می‌دهد، بلکه توانایی تشخیص چهره در دوقلوهای همسان بسیار شبیه‌تر از توانایی تشخیص چهره در دوقلوهای غیرهمسان است. مسئله‌ی جالب اینکه، توانایی تشخیص چهره دارای یک مسیر تکاملی طولانی است و در سرتاسر زندگی و تا اوایل ۳۰ سالگی همچنان درحال بهبود است. بااین‌حال، تاکنون شواهد کمی وجود داشته که نشان دهد این بازه‌ی تکاملی بلندمدت فرصتی کلیدی برای حداکثر کردن موفقیت مداخله درجهت بهبود این توانایی فراهم می‌کند.

کوری صورت / face blindness

درمقابل، داده‌های پیشین نشان می‌دهند پس از چند هفته‌ی نخست زندگی، دیگر نمی‌توان توانایی تشخیص چهره را اصلاح کرد. این ایده که توانایی مذکور تا چند هفته‌ی نخست قابل اصلاح است، حاصل مشاهداتی است که نشان می‌دهد در کودکانی که همراه‌با مشکل آب مروارید متولد می‌شوند و حدود دو ماه پس از تولد این مشکل آن‌ها برطرف می‌شود، مهارت‌های پردازش کل‌نگر و تشخیص چهره به‌طور طبیعی توسعه پیدا می‌کند.

مطالعه‌ی «حدس بزن کیست»، این ایده‌ی دیرینه را که آموزش مهارت تشخیص چهره کاری بیهوده است، به چالش می‌کشاند. کودکانی که در این مطالعه حضور داشتند، ۴ تا ۱۱ ساله بودند و ارتباطی بین سن و مقیاس بهبودی دیده نشد. درواقع، تنها عاملی که میزان پیشرفت را پیش‌بینی می‌کرد، نمره‌ی پایه‌ی حافظه‌ی چهره بود. افرادی که قبل از دوره‌ی تمرین ازنظر حافظه‌ی چهره ضعیف‌تر بودند، بیشترین پیشرفت را داشتند که نشان می‌دهد این روش در کسانی که دچار کوری چهره هستند، اثر بیشتری دارد.

البته برای اینکه برنامه بتواند به‌طور موثری مورد استفاده قرار گیرد، لازم است مراقبین کوری چهره را در کودکان کم‌سن تشخیص دهند. اگرچه تصور می‌شود این وضعیت از زمان تولد وجود داشته باشد، علائم خارجی آن می‌تواند به‌سادگی به اشتباه تفسیر شده و به‌عنوان مشکلات دیگر درنظر گرفته شود. مثلا کودکی که در اثر این مشکل حالت گوشه‌گیری دارد، ممکن است بدون درک علت آن، به‌عنوان یک کودک خجالتی درنظر گرفته شود و از این نظر مورد بررسی قرار نگیرد.

کوری چهره / face blindness

در مطالعه‌ی جدیدی، ازطریق مصاحبه با افراد بزرگسال دارای این مشکل و نیز والدین کودکان مبتلا به کوری چهره و افراد مرتبط دیگر، علائم رفتاری مرتبط با کوری چهره مورد بررسی قرار گرفت. ۱۶ نشانه‌ی بارز پیدا شد و یافته‌ها نشان می‌دهد که این علائم هنگامی که کودک مدرسه را آغاز می‌کند، قابل تشخیص است. دوران مدرسه اولین دورانی است که در آن کودکان با چهره‌های جدید زیادی ‌روبه‌رو می‌شوند و نشانگرهای کلیدی شامل دشواری در انجام بازی‌ها یا وظایفی است که نیازمند تشخیص چهره است. برای مثال عملکرد کودک در بازی که در آن تیم‌ها از ویژگی متمایزی استفاده نمی‌کنند (مثلا رنگ لباس دو تیم متفاوت نیست و کودک باید از روی چهره هم‌گروهی خود را شناسایی کند)، ضعیف بوده و این ویژگی قابل تشخیص است. همچون وضعیتی که آلیس دارد، این مشکلات می‌تواند پیامدهای اجتماعی شدیدی داشته باشد. این کودکان ممکن است ازنظر رشد عاطفی و توانایی ایجاد رابطه‌ی دوستی با مشکل مواجه شوند.

درواقع، کودکان دچار کوری چهره اغلب برای مشکلات دیگر مورد غربالگری قرار می‌گیرند، زیرا آگاهی کم نسبت‌به کوری چهره موجب می‌شود مراقبان علائم این وضعیت را درک نکرده و آن را تشخیص ندهند. این عدم آگاهی حرفه‌ای پیامدهای ایمنی قابل‌توجهی دارد: کودکان دچار کوری چهره ممکن است به‌راحتی در مسیر مدرسه‌ گم شوند یا به مراقبان یا اتومبیل‌های اشتباه نزدیک شوند. یکی از موارد مهم، ضرورت آگاهی مربیان از کوری چهره در کودک است. درحالی‌که افراد بزرگسالِ دچار این وضعیت، از استراتژی‌های جبرانی برای کمک به شناخت خود  استفاده می‌کنند (مانند صدا یا نحوه‌ی راه رفتن)، استفاده از این رو‌ش‌ها معمولا برای کودکان خردسال بسیار پیچیده است. بنابراین مطالعه‌ی حدس بزن کیست، گامی آغازین به‌سوی ایجاد برنامه‌ی مداخله بسیار ضروری برای کودکان دچار کوری چهره است، اگرچه باید مشخص شود که آیا بهبود مشاهده‌شده در قابلیت تشخیص چهره در سرتاسر دوران توسعه‌ی کودک ماندگار است یا نه.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات