زندگی در تاریکی چه تاثیری روی نوجوان‌های تایلندی محبوس در غار خواهد داشت؟

پنج‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۵
مطالعه 5 دقیقه
نوجوانان تایلندی و مربیشان پس از ۱۰ روز زنده پیدا شدند، آن‌ها ممکن است مدت‌ها در غار محبوس بمانند و زندگی بدون نور روز، می‌تواند تاثیر زیادی روی آن‌ها بگذارد.
تبلیغات

۱۲ نوجوان فوتبالیست و مربی‌ آن‌ها پس از ۱۰ روز محبوس بودن در غاری به نام تام لوآنگ در استان چیانگ‌رای تایلند و در نزدیکی مرز میانمار توسط تیمی از غواصان بین‌المللی پیدا شدند. این نوجوانان که پسرانی بین ۱۱ تا ۱۶ ساله‌اند، به همراه مربی فوتبال خود، از ۲ تیر تاکنون در سیلاب‌های غار به‌دام افتاده‌اند.

 اعضای تیم نجات، پس از عبور از دالان‌های گل و مملو از آب غار که تا حدود ۱۰ کیلومتری درون کوه  امتداد دارد، به این نوجوانان رسیدند. به‌گفته‌ی امدادگران، این نوجوانان با نوشیدن آب استالکتیت‌ها تاکنون توانسته‌اند زنده بمانند.

گفته می‌شود که برای نجات این نوجوانان دو راه حل وجود دارد، راه‌حل نخست این است که تا فروکش کردن سطح آب صبر کنند. راه‌حل دوم هم آموزش غواصی به آن‌ها است که هر دوی این راه‌حل‌ها، چالش‌های زیادی دارد و ممکن است که زمان نجات آن‌ها حتی تا چند ماه به ‌تاخیر بیفتد.

از زمان پیدا شدن نوجوانان در روز دوشنبه، به آن‌ها مواد غذایی رسانده شده و معاینات پزشکی هم تایید کرده که هیچ‌کدام از پسران و مربی آن‌ها در شرایط وخیمی قرار ندارند. اما برخی مقامات محلی و امدادگران هشدار داده‌اند که فروکش کردن سیل، ممکن است که حتی تا چهار ماه به طول بکشد.

به غیر از آسیب روانی ناشی از محبوس بودن در اعماق چند صد متری زمین، عدم وجود نور روز می‌تواند تاثیرات زیادی روی درک درونی این نوجوانان از زمان بگذارد. این تغییرات می‌تواند آن‌ها را در معرض خطر افسردگی و بی‌خوابی قرار دهد و به‌طور بالقوه باعث ایجاد ناسازگاری در گروه شود. اما دانشمندان در مورد واکنش‌های بدن و ذهن این نوجوانان به تاریکی چه می‌دانند و چه اقداماتی می‌توانند برای کمک به آن‌ها انجام دهند؟

میشل سیفر، زمین‌شناس فرانسوی، در دهه‌ی ۱۹۶۰، دوره طولانی را به‌صورت داوطلبانه در یخچال طبیعی زیرزمینی به سر برد

 این نخستین باری نیست که کسی به مدت طولانی در غار محبوس می‌شود. در سال ۱۹۶۲، یک زمین‌شناس فرانسوی به نام میشل سیفر، تصمیم گرفت که به مدت طولانی در درون یخچال طبیعی زیرزمینی در نزدیکی نیس باقی بماند. سیفر در این مدت، به ساعت، تقویم یا نور خورشید دسترسی نداشت، همچنین او هیچ ملاقاتی هم از بیرون نداشت و سیفر توانست با شرایط جدید وفق پیدا کند.

ممکن است که عملیات نجات این نوجوانان تایلندی تا چند ماه به ‌تاخیر بیفتد

او در این مدت، جزئیات فعالیت‌هایش را یادداشت می‌کرد و قبل و بعد از خواب و غذا ‌خوردن به همکارانش تلفن می‌کرد. آن‌ها حق نداشتند که به او ساعت را بگویند. و به‌این ترتیب، پس از گذشت مدت طولانی هنگامی که همکارانش در نهایت به او گفتند که دو ماه از زمان اقامت او در زیرزمین گذشته است، سیفر باور نکرد، او تصور می‌کرد که تنها یک ماه گذشته است. تاریکی درک روان‌شناختی او از زمان را مختل کرده بود. به همین ترتیب، هنگامی که غواصان نوجوانان محبوس‌شده در غار تام لوآنگ را پیدا کردند، یکی از نخستین سوالاتی که آن‌ها از غواصان پرسیدند، این بود که چه مدت در آنجا بوده‌اند.

یادداشت‌های سیفر یک پدیده‌ی جالب دیگر را هم نشان داد. او حدود یک سوم از زمان اقامت در زیرزمین را خواب بود، وقتی که سیفر، دوباره به زندگی عادی روی زمین بازگشت، چرخه‌ی خواب و بیداری او ۲۴ ساعت نبود، بلکه ۲۴ ساعت و ۳۰ دقیقه بود. در واقع، سیفر در آنجا با ساعت درونی بدنش وفق پیدا کرده بود، در حالی که اکثر ما در زندگی روزمره، با ساعتی وفق پیدا کرده‌ایم که با طلوع و غروب خورشید تنظیم شده است.

پدیده‌‌ی مشابهی در افراد نابینا دیده می‌شود. هرچند زمان‌بندی دقیق ساعت درونی بدن آن‌ها با هم متفاوت است؛ اما ساعت‌های درونی برخی از افراد کمی کمتر از ۲۴ ساعت است، در حالی که در برخی بیشتر به ۲۵ ساعت نزدیک است. این دست افراد دیگر با جهان خارج هماهنگ نیستند و شروع به زمان‌بندی آزادانه‌ای می‌کنند، بدین معنی که زمان خواب آن‌ها هر روز تغییر می‌کند.

تاریکی درک روان‌شناختی فرد از زمان را مختل می‌کند

در واقع، شخصی با ساعت درونی ۲۴٫۵ ساعته، می‌تواند روز دوشنبه ساعت ۸ صبح از خواب بیدار شود، اما روز سه‌شنبه، ساعت ۸٫۳۰ و روز چهارشنبه ساعت ۹ و به همین‌ترتیب، پس از دو هفته، بدن این فرد، در درک درست زمان دچار اشتباه خواهد شد و به‌عنوان مثال، در حالی که ساعت ۸ صبح است، ممکن است که تصور کند که ساعت ۸ شب است. اصطلاح پزشکی برای این بیماری، اختلال خواب و بیداری غیر ۲۴ ساعته (Non-24-hour sleep-wake disorder) است. این اختلال با دوره‌های خواب نامناسب و تاخیر در شروع خواب و بیداری فرد همراه است که به دنبال آن، فرد دچار دوره‌های خواب بد و خواب‌آلودگی شدید در طول روز می‌شود. این اختلال شبیه به پرواز زدگی دائمی (Permanent Jetlag) است.

تیم نجات در حال بحث در مورد نحوه نجات نوجوانان به دام افتاده در غار

این ریتم‌های شبانه‌روزی داخلی به‌وسیله‌ی بخش کوچک از بافت مغزی به نام «هسته سوپراکیاسماتیک (SCN)» پدید می‌آیند. اگر بین ابروهای خود را به عمق دو سانتی‌متر سوراخ کنید به این بخش بافت مغزی می‌رسید. راه ارتباطی هسته‌ی سوپراکیاسماتیک با جهان، گروهی از سلول‌ها در پشت شبکیه است که سلول‌های شبکیه‌ای گنگلیونی حساس به نور نامیده می‌شوند.

ساعت‌های دورنی بدن ما کمی سریع‌تر یا کندتر از ۲۴ ساعت هستند، برخورد هر روزه نور خورشید به چشم ما همچون دکمه ریست برای هسته سوپراکیاسماتیک عمل می‌کند و چرخه‌ی نور و تاریکی آن را با جهان خارج هماهنگ می‌کند. اما اگر فردی در یک زیرزمین به دام افتاده بیفتد یا آسیب به چشم به حدی باشد که مغز دیگر نتواند اطلاعات نوری را ثبت کند، این ارتباط از بین می‌رود و فرد شروع به زمان‌بندی آزادانه‌ای می‌کند، موردی که برای نوجوانان تایلندی رخ داده است.

نور افکن‌های ویژه‌ای‌ به‌منظور شبیه‌سازی چرخه نور و تاریکی طبیعی نوجوانان تایلندی به‌کار گرفته می‌شوند

از آنجایی‌ که بسیار بعید است که همه‌ی آن‌ها زمان درونی مشترکی داشته باشند، دوره‌هایی که احساس خواب‌آلودگی و بیداری می‌کنند نیز از هم جدا می‌شود. این مورد می‌تواند در فضای محصور، مشکل‌ساز شود. ممکن است که برخی احساس کنند که باید بخوابند و دیگران احساس بیداری کامل باشند.

ساعت‌های درونی در بافت‌های دیگر بدن ما هم وجود دارند که به‌طور معمول توسط هسته‌ی سوپراکیاسماتیک با هم هماهنگ می‌شوند. اگر زمان‌بندی آن‌ها به‌هم بخورد (در زمانی مانند محبوس بودن در غار)، دیگر ساعت‌های درونی بدن هم ممکن است به‌هم بخورند. این اختلال شبانه‌روزی، معمولا به افسردگی، بی‌خوابی، اختلالات متابولیکی و هورمونی و ضعف تمرکز مرتبط دانسته می‌شود.

با این حال، یک راهکار وجود دارد. هنگامی که ۳۳ معدنچی شیلیایی در سال ۲۰۱۰ به‌مدت ۶۹ روز در یک معدن مس گرفتار شدند، امدادگران از نور افکن‌های ویژه‌ای به‌منظور شبیه‌سازی چرخه نور و تاریکی طبیعی در درون معدن استفاده کردند. ممکن است که راهکار مشابهی در تایلند به‌کار گرفته شود. اگر نور مصنوعی مورد استفاده در طول روز به‌اندازه‌ی کافی روشنایی داشته باشد، می‌تواند هسته سوپراکیاسماتیک را تنظیم مجدد کند و ساعت درونی بدن را با جهان خارج هماهنگ کند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات