فریب دادن مغز: جادو و شعبده بازی چگونه کار می‌ کند

شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
وقتی دیوید کاپرفیلد از دیوار چین عبور کرد، تا مدت‌ها این سوال در اذهان عمومی مطرح بود که چطور چنین کاری برای یک انسان امکان پذیر است. به تازگی دانشمندان تحقیق روی شیوه‌های فریب ذهن را آغاز کرده‌اند. آن‌ها با دقت در تردستی‌های ساده به این نتیجه دست یافته‌اند که وقتی ذهن منحرف شود، حتی با نگاه به جسمی که روبروی ما قرار دارد نیز آن را نمی‌بینیم. با زومیت همراه باشید.
تبلیغات

شعبده‌باز بشکنی می‌زند و توپ درست جلوی چشمان شما در دستش ناپدید می‌شود. از خودتان می‌پرسید که چطور چنین چیزی ممکن است؟ شما بخوبی می‌دانید که امکان ندارد یک جسم ناگهان در هوا ناپدید شود ولی چیزی که در جلوی چشمان خود می‌بینید، متفاوت است. تردستی یکی از قدیمی‌ترین فرم‌های هنر است و از زمانی که تاریخ مکتوب وجود دارد، همواره تردستان با انجام کارهای حیرت انگیز مشغول سرگرم نگاه داشتن مخاطبان خود بوده‌اند. 

با وجود این که بسیاری از حقه‌های آن‌ها به صورت رازهای گران‌بهایی باقی مانده است ولی دانشمندان در تلاش هستند تا با تحقیق روی تردستی و شعبده بازی به پاسخی برای این که چرا ذهن ما به راحتی فریب می‌خورد، دست یابند. 

شعبده بازی شما را قادر می‌سازد تا غیر ممکن را تجربه کنید و شما را در رابطه با چیزهایی که فکر می‌کنید باید باشند و چیزهایی که اتفاق می‌افتند دچار چالش می‌کند. در حالی که شعبده بازان تلاش می‌کنند تا به شما ثابت کنند که چیزی که می‌بینید قدرت واقعی و جادویی آن‌ها است ولی حقیقت در تکنیک‌های روانشناسی زیرکانه‌ای نهفته است که از محدودیت‌های مغز ما نهایت بهره را می‌برند. 

اما این کار چطور صورت می‌گیرد؟ اجازه دهید با مفاهیم پایه شروع کنیم. همانطور که در مَثَل‌های قدیمی نیز به خوبی گفته شده، بینایی قابل اعتمادترین حس انسانی است که بسیاری از افکار و رفتار ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در واقع بینایی به نوعی است که تا زمانی که چیزی را با چشم خود ندیده‌ایم، آن را باور نمی‌کنیم. اما ظاهرا تجربیات عینی ما آنچنان هم که فکر می‌کنیم قابل اعتماد نیستند. 

توهمات بصری زمانی شکل می‌گیرند که بین تجربه ادراکی شما و شرایط واقعی مطابقتی وجود ندارد. برای مثال در تصویر معروف Müller-Lyer خط بالایی کوتاه‌تر از خط پایینی به نظر می‌آید در حالی که هر دو خط طول یکسانی دارند. 

دیدن آینده

ما معمولا شگفت زده می‌شویم که چطور مغز ما فریب می‌خورد. ما فکر می‌کنیم که چشمان ما تصاویر درست و قابل اعتمادی از جهان پیرامونمان را در اختیارمان می‌گذارند و این در حالی است که در واقع تجربه بینایی ما نتیجه‌ی فرایندهای عصبی پیچیده‌ای است که تخمین‌های خوبی از این که جهان به چه شکل است به ما ارائه می‌کند و البته مثل هر پیش‌بینی دیگری، تخمین‌های شبکه عصبی ما نیز ۱۰۰ درصد درست نیست. این امر منجر به خطاهایی می‌شود و این همان فرصتی است که شعبده‌بازان از آن برای فریب ذهن مخاطبان استفاده می‌کنند. 

برای مثال کلک ناپدید شدن توپ‌ها مورد مطالعه تیمی از محققان قرار گرفته است. در این کلک، شعبده باز توپ را دو مرتبه به هوا می‌اندازد و در بار سوم وانمود می‌کند که در حالی که می‌خواهد توپ را برای بار سوم به هوا بیاندازد، توپ ناپدید می‌شود در این لحظه توپ در زیر دست او بخوبی پنهان شده است. نکته جالب در مورد این کلک این است که حدود دو سوم افرادی که چنین نمایشی را تماشا می‌کنند، در بار سومی که توپ قرار است به هوا پرتاب شود باز هم با نگاه خود مسیر فرضی توپ در هوا را دنبال می‌کنند، این در حالی است که توپ در دست شعبده باز باقیمانده است. ما معمولا احساس می‌کنیم بار سوم هم توپ به هوا پرتاب می‌شود چرا که ما بجای آن که چیزی را ببینیم که واقعا روی داده است، چیزی را می‌بینیم که اعتقاد داریم، روی خواهد داد. 

تردستی با توپ

نادیده گرفتن زمان حال

تصور غلط دیگری که در رابطه با بینایی با آن مواجه هستیم در رابط با میزان جزئیاتی است که فکر می‌کنیم از آن آگاه هستیم. ما فکر می‌کنیم که از اکثر اطلاعات محیط پیرامون خود با خبریم اما این هم توهم بینایی دیگری است که با آن مواجه هستیم و این فرصت دیگری برای شعبده بازان است. 

پردازش مقادیر زیاد داده‌ها از نظر محاسباتی سنگین است. اگر بخواهید که اطلاعات تصویری زیادی را پردازش کنید نیاز به مغز بزرگی دارید. اما مغزهای بزرگ هم نیاز به کله‌های بزرگ دارند که در آن جا شوند و احتیاج به غذای زیادی دارند تا به خوبی تغذیه شوند. بنابراین بجای این که تبدیل به موجوداتی با مغزهای بسیار بزرگ شویم، ما استراتژی‌های بهینه‌تری را انتخاب کرده‌ایم که به ما کمک می‌کنند تا اتفاقات محیط پیرامون خود را با توجه به اهمیتی که دارند، اولویت بندی کنیم و مواردی که کمتر مهم هستند را نادیده بگیریم. 

به بیان دیگر تا زمانی که کاملا به چیزی توجه نکرده باشید، قادر نیستید آن را ببینید. پدیده‌هایی مانند ندیدن در اثر بی توجهی یا کوری متغیر ناشی از  این موضوع است؛ پدیده‌هایی که در اثر آن‌ها افراد واضح‌ترین تغییرات را هم متوجه نمی‌شوند چرا که در بار اول چندان توجهی به آن نداشته‌اند. این مثال‌ها نشان می دهند که اگر ذهن افراد به درستی منحرف شود آنها قادر به دیدن یک گوریل درست در جلوی چشم خود هم نخواهند بود.

شعبده‌بازان معمولا از این محدودیت‌های انسانی بهره می‌برند و با منحرف کردن توجه بینندگان، مانع از دیده شدن حرکات مخفی خود می‌شوند. در برخی از آزمایشات نشان داده شده که چطور چنین کارهایی باعث می‌شود تا وقایع کاملا آشکار از دید بینندگان پنهان بماند. 

تردستی فندک

در کلک مربوط به فندک نیز، فرد تردست درست روبروی دید مخاطب نشسته است (تصویر a)، او فندک را برداشته و روشن می‌کند. او وانمود می‌کند که قصد دارد تا شعله‌ها را خاموش کند و با ایجاد مسیر نگاه انحرافی فندک را ناپدید می‌کند. 

در تصویر f فندک به وضوح از دست او رها شده و روی لباس او انداخته شده است با این حال چیزی که به نظر بیننده می‌آید این است که فندک ناپدید شده است. اگرچه فندک به وضوح پایین انداخته شده است ولی بسیاری از بینندگان باز هم قادر به دیدن این صحنه نیستند چرا که ذهنشان منحرف شده است. 

چیزی که این کلک و سایر کلک‌ها نشان می‌دهد این است که مردم اغلب حتی وقتی مستقیم به چیزی نگاه می‌کنند، آن را نمی‌بینند. بنابراین شاید حالا دیگر کمتر به  چشمانتان اعتماد کنید چون هیچوقت نمی‌دانید که چه چیزی واقعا در حال روی دادن است. 

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

تبلیغات