کشته شدن کارکنان در کارگاهها اتفاقی رایج است و تنها در آمریکا سالانه چهار هزار نفر جان خود را در اثر این سوانح از دست میدهند. اما کشته شدن کارمند فولکسواگن کمی متفاوت بود چرا که او در حال نصب نرمافزاری بر روی یکی از روباتهای کارخانه جان خود را از دست داده است.
خبر این اتفاق به سرعت در همه جا پیچید و شاهد تیترهای عجیبی برای آن بودیم. روبات انسان را کشت، آیا زمان غلبهی روباتها بر انسانها فرا رسیده است و از این دست تیترها که شاید به طور کامل نامرتبط با اتفاقی بود که رخ داده است.
اما در واقع این روبات یک دست بزرگ فلزی و کاملا بیجان است و برای کار در محیطی که انسانها در آن قرار ندارند طراحی شده است و واقعیت این است که کمیتهی کارشناسی خطای انسانی را دلیل این اتفاق اعلام کرده است. از سال ۱۹۷۹ میلادی که اولین مرگ مرتبط با روباتها منتشر شده ، تعداد این مرگها در حدود یک مرگ در هر سال بوده است.
البته ترس از روباتها به روباتهای صنعتی محدود نمیشود و در چند روز گذشته که خبر خودروهای بدون رانندهی گوگل و ۱۱ تصادفی که در ۶ سال باعث شدهاند، منتشر شد، شاهد تیترهای ناشی از ترس و اضطراب در بین خبرگزاریها بودیم.
آنچه که در این خبر نادیده گرفته شده بود این نکته بود که در هیچ یک از این تصادفها خودروی بدون راننده مقصر نبوده و در تمامی آنها خسارات بسیار کم بودهاند.
در واقع این ما انسانها هستیم که به روباتها حمله کردهایم و حتی پیشرفتهترین هوشهای مصنوعی نیز هوش کافی برای ارتکاب قتل را ندارند. پس دلیل ترسها و داستانهای مختلفی که میشنویم چیست؟ آلان وینفیلد که استاد آزمایشگاه روباتیک بریستول است میگوید:
قطعا تخیلات نیز در این قضیه نقش دارند. بسیاری از ما تحت تاثیر این تخیلات و فیلمهایی که میبینیم به این باور رسیدهایم.
این ترس از سال ۱۹۲۱ میلادی و همزمان با معرفی کلمهی روبات وجود داشته و تا امروز نیز این ترس ادامه دارد. اما واقعیت این است که تنها ترس از انقلاب روباتها باعث بوجود آمدن داستانها نشده است، بلکه ما از جایگزین شدن و بدون استفاده ماندن میترسیم.
ترس از جایگزین شدن توسط روباتها در محیطهای کاری و حتی محیط زندگی ترسی واقعی است که باید از حالا به فکر آمدن آن روزها باشیم و خود را برای مواجههی درست با آنها آماده کنیم.
نظرات