به راحتی میتوان از اول تا پایانِ مراسم اسکار ۲۰۱۵ ایراد و مشکل بیرون کشید. چون که حالوهوای مراسم خیلی از آن چیزی که انتظار داشتیم، فاصله گرفته بود. با اینکه مراسم واقعا در بخشهایی از مسیرش خارج شد، اما شاید برخی از این ساختارشکنیها بد هم نبودند و برای بسیاری دلپذیر نیز بودند. شاید بقیه نظر دیگری داشته باشند، اما بهیادماندنیترین سخنرانی هشتاد و هفتمین جوایز آکادمی شاید از طرف نویسندهی فیلم «بازی تقلید»ِ گراهام مور باشد؛ کسی که به جوانانِ دنیا اعتمادبهنفس داد که به «عجیب»ماندن ادامه دهند؛ پیامی که کاملا با داستان فیلم همخوانی دارد، اما از طرفی، میتوان برداشتهای دیگری هم از آن کرد.
مسئله این است که کلمهی «عجیب» میتواند معانی زیادی داشته باشد. بعضی اوقات، چیزی که بیرون از دایرهی عادیبودن قرار میگیرد، خیلی خوب، ویژه و بهدردبخور است. اما از طرفی ممکن است همین عجیب و غریب بودن، مزهی تلخی در دهانمان باقی بگذارد و خاطرهی بدی در ذهنمان ثبت کند. یکی از چیزهایی که فیلمنامهی مور آن را کاملا روشن میکند، این است که چگونه چیزهای عجیب خوب و بد میتوانند، در یک ارگانیسمِ یکسان زندگیِ مسلامتآمیزی داشته باشند؛ طوری که یک طرف نتواند، بدون دیگری به زندگیاش ادامه دهد.
با توجه به همین توضیح، مراسم اسکار ۲۰۱۵ هم بیشک پُر از این لحظاتِ عجیب خوب و بد بود که تعدادیشان را فراموش نخواهیم کرد و البته برخی را هم به سرعت از ذهنمان حذف میکنیم.
برای خواندن ادامهی مقاله به زومجی مراجعه کنید.
اگر به رویدادهای مرتبط با بازی و سرگرمی علاقمند هستید به زومجی سر بزنید.
نظرات