نگاهی دگرباره به نبرد کنسولهای نسل هشتم: چه چیزی مایکروسافت را دچار افول میکند؟
این روزها هر جا که میروید صحبت از آمارهایی است که به صراحت نشان میدهند گیمرها روی خود را از مایکروسافت برگرداندهاند و این بار کنسول سونی را به عنوان مقصد بازیهای خود انتخاب کردهاند. فروش فعلی کنسول مایکروسافت در قیاس با فروش کنسول سونی خبر از شکست مایکروسافت در نسل هشتم دارد. اما چه چیزی یا بهتر بگوییم «چه عاملی» بر این شکست دامن میزند؟
شاید این عامل را بتوان حضور اجباری کینکت در خانه گیمرها به همراه کنسول جدید مایکروسافت دانست. اجباری که حداقل 100 دلار خرج اضافه بر دستان گیمرها قرار میدهد. آن هم در حالی که بسیاری از آنها تمایلی به استفاده از سنسور تشخیص حرکت کنسولشان ندارند و ترجیح میدهند با 100 دلار هزینه کمتر، قید استفاده از فرامین صوتی هوشمند در کنترل کنسول و بازیهایشان را بزنند.
مایکل پچر، یکی از معروفترین آنالیزورهای صنعت بازیهای رایانهای، در همین رابطه میگوید: «عامل شکست مایکروسافت از سونی در این نسل، تنها بر سر قیمت است. تا زمانی که مایکروسافت سیاست قیمتگذاری خود را تغییر ندهد، بازی نسل هشتم را به سونی باخته است. اما در صورتی که مایکروسافت نیز قیمت 399 دلار را برای کنسول جدیدش قرار دهد، انتظار دارم که فروش دو کنسول برابر شود.»
اما آیا تغییر قیمت کنسول آمریکاییها به همین سادگی که ما فکر میکنیم میسر خواهد بود؟ پاسخ این است که بدون شک خیر! بر اساس گزارش IHS تولید هر یک عدد از کنسولها، برای مایکروسافت هزینهای نزدیک به 457 دلار در بر دارد. این هزینه با 14 دلار هزینه ساخت کارخانه همراه میشود و مجموعا به 471 دلار میرسد و در نهایت نیز مایکروسافت کنسولش را با قیمت 499 دلار میفروشد. تازه در این بین ما از مبلغی که فروشگاهها در ازای هر کنسول دریافت میکنند یا هزینههای جانبی که به یکباره ممکن است گریبانگیر مایکروسافت شود، چشم پوشی کردهایم. با تمامی این تفاسیر به نظر نمیرسد قیمت هر کنسول مایکروسافت آنقدرها هم زیاد باشد که بخواهد به این راحتیها آن را کاهش دهد.
شاید مبلغ فعلی در صورت فروش سرسام آور کنسول و بازی های آن، در آمد قابل توجهی را روانه جیب سهامداران مایکروسافت کند، اما کاهش 100 دلاری قیمت چطور؟ بدون شک این اقدام هزینههای سنگینی را بر دوش سمبل آمریکایی دنیای نرمافزار قرار میدهد. چرا که تولید هر کینکت به تنهایی تنها 75 دلار آب میخورد و حتی در صورت حذف کینکت از جعبه کنسولهای Xbox One، قیمت نهایی تولید هر کنسول باید چیزی در حدود 424 دلار باشد. با این تفاسیر، حالا اگر مایکروسافت قصد داشته باشد که شکاف قیمت بین محصول خود و رقیب ژاپنیاش را از بین ببرد، باید تاب تحمل 25 دلار ضرر در ازای هر کنسول را داشته باشد.
البته کنسول مایکروسافت نیز میتوانست با کنار گذاشتن قابلیتهایی همچون همسانسازی ستتاپ باکس و تلویزیون با کنسول، قیمت نهایی تولید خود را کاهش دهد. به عبارت دیگر، اگر مایکروسافت برای متفاوت بودن از رقیبش این قابلیتها را نمیافزود، در هزینه تولید دو کنسول فرق چندانی ایجاد نمیشد و رقابتی که امروزه شاهد آن هستیم، شدت بیشتری بر خود میگرفت.
حالا اینجاست که سوالهای بسیاری ذهن گیمرها را بمباران میکند. آیا مایکروسافت در اضافه کردن قابلیتهای TV و همراه کردن اجباری کینکت خطایی مرتکب شده است؟ آیا زمان همه چیز را تغییر میدهد و مایکروسافت ناچار میشود تا بپذیرد که کینکت و قابلیتهای اضافیاش را از کنسول جدیدش حذف کند و آنها را به عنوان امکاناتی جداگانه به فروش برساند؟ آیا مایکروسافت روزی موفق خواهد شد تا به عنوان کنسولی خلاقانه و همراه با امکاناتی نو به گیمرها شناخته شود؟ و آیا این پیشبینی که مایکروسافت نمیتواند دیگر در مقابل سونی بایستد و آینده تلخی در نسل هشتم در انتظار آمریکاییهاست به حقیقت خواهد پیوست؟ همه اینها سوالاتی است که پاسخ دادن به آنها به این سرعت میسر نیست. اما زمان روشنکننده همه چیز است.
نگارنده مقاله از وبسایت Forbes، اعتقاد دارد که تجربه کنسول جدید مایکروسافت اکو سیستم جذابتری دارد که حس بیشتری از «نسل جدید» را با خود به همراه میآورد. شاید برای بسیاری از افراد دیگر نیز کنترل کنسول و تلویزیون از طریق فرامین صوتی جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد. اما هر چقدر هم که این امکانات سبب راحتی شوند و استفاده از محصول را لذت بخش کنند، هنوز هیچ ضرورتی در حضور آنها احساس نمیشود. آن هم زمانی که تجربه آنها با اندکی مشکل در اجرا همراه باشد.
البته مایکروسافت به غیر از ایدههای مثبتی که در بالا اشاره کردیم و با آنها از همان ابتدای مسیر، کنسولش را از سونی جدا کرده بود، قرار بود که ایدههای دیگری نیز در نسل هشتم به اجرا در آورد که آنها نیز سونی و مایکروسافت را از یکدیگر جدا میکنند. منتها این بار جدایی از نوع منفی. از جمله این ایدهها، جلوگیری از فروش بازیهای دسته دو یا حرکت به سوی فروش دیجیتالی بازیها بود. از همه این ایدهها بدتر ضرورت اتصال به اینترنت در اجرای بازیها برای جلوگیری از کپی غیرقانونی بود که این سه مورد، نتیجهای جز خشم گیمرهای عصبانی از مایکروسافت به همراه نداشت و در نتیجه مایکروسافت ناچارا قید آنها را نیز زد.
با کنار گذاشتن آن ایدهها، حالا دو کنسول باز هم شباهتهای بیشتری به خود گرفتند و بیشترین تفاوت آنها به غیر از کینکت و قابلیتهای tv که خارج از حیطه ویدیو گیم، قابلیتهای مهمی محسوب میشود، به قدرت پردازشی بیشتر در PS4 مربوط میشد.
اما هنوز مایکروسافت راههای بسیاری برای برگرداندن ورق به سمت خود دارد. راهحلهایی مثل کاهش قیمت کنسول حتی با حضور کینکت یا بدون آن یکی از این راه حلهای دم دست است که میتواند در آینده مورد استفاده قرار بگیرد. اما به غیر از این راه نیز، راه دیگری وجود دارد که میتواند مسیر آینده Xbox One را روشن کند و آن هم چیزی است به اسم ابتکار در بازیهای اختصاصی! درست همانند چیزی که مایکروسافت با ابتکار تازه سعی در ایجاد تجربهای جدید از کنسولهای بازی نمود، ابتکار و نوآوری در تولید بازیهای اختصاصی قابل توجه نیز میتواند توجه گیمرها را به سمت این محصول برگرداند و از گودالی که مایکروسافت با قیمت بالاتر کنسولش حفر نموده و خود را در آن محبوس کرده است، نجات پیدا کند.
نظرات