چطور اولترابوکها قربانی سیاستهای غلط سازندگان میشوند
اولترابوکها با ویژگیهای بارزی نظیر سبکوزن و نازکبودن توانستهاند بسیاری از منتقدان صنعت کامپیوترهای شخصی و کسانی که به آینده این صنعت به دیده شک و تردید نگاه میکنند را به هیجان و تجدید نظر وادار کند. اولترابوکها میتوانند به درستی آینده کامپیوترهای شخصی را تصاحب کنند و به قدرت بلامنازع این صنعت تبدیل شوند. اما در این بین مشکلاتی به وجود آمده است که ما را از ادامه حیات چندین ساله این مفهوم نا امید میکند. شاید در سالهای آینده لپتاپهای بسیار سبک و نازک عرصه بازار را جولانگاه خود قرار دهند ولی در آنها خبری از مفهوم اولترابوک اینتل نباشد.
برای این که یک لپتاپ بتواند افتخار صفت اولترابوک را پیدا کند باید دارای خصوصیت زیر باشد:
ضخامت این کامپیوتر باید کمتر از ۲۰ میلیمتر باشد. فاقد انواع درایو برای خواندن یا نوشتن روی لوح فشرده مثلCD یا DVD باشد و به جای هارد درایوهای سنگین، کم سرعت و پرسروصدا از SSD برای ذخیرهسازی اطلاعات استفاده کند. وزن اولترابوکها قاعدتا باید کمتر از ۴/۱ کیلوگرم باشد و این در حالی است که انتظار میرود باتری آنها بین ۵ تا ۸ ساعت دوام بیاورد، اما هیجانانگیزترین بخش خصوصیت یک اولترابوک در کنار این همه خصوصیات فناورانه بینظیر، قیمت مناسب آنها است. پیشبینی میشود قیمت یک اولترابوک زیر 1000 دلار باشد. در واقع این لپتاپهای باریک و سبک با ویژگیهای منحصربهفرد آمدهاند تا در مقابل تبلتها قد علم کند و نگذارد نسل لپتاپها به انقراض کشیده شود.
بررسیهای مؤسسه تحقیقاتی iSuppli نشان میدهد استقبال از این رایانهها ظرف 5 سال آینده باز هم افزایش مییابد که علت اصلی این مسئله طراحی زیبا و سبک آنها در مقایسه با رایانههای شخصی است. استقبال گسترده از تبلت و اولترابوکها بازار رایانههای بزرگ و حجیم شخصی را بهطور جدی دچار چالش کرده و برخی شرکتهای سازنده رایانههای شخصی را هم مجبور کرده که به سمت طراحی رایانههای کوچکتر و سبکتر بروند تا کمتر با مشکل مواجه شوند. iSuppli بر این باور است که تا سال ۲۰۱۵ بیش از 43 درصد از کل نوتبوکهای عرضه شده در جهان از نوع اولترابوک باشند. نکته مهم در مورد اولترابوکها قابلیتهای چندرسانهای بهتر و قدرتمندتر آنها به نسبت تبلتها و همچنین قیمت کم و بیش مناسب آنها در مقایسه با نوتبوکهاست.در حالی که فعلا تنها 1.8 درصد از کل فروش نوتبوکها در جهان به اولترابوکها اختصاص یافته، اما این رقم در سال 2012 به 12.8 و سال 2013 به 28.4 درصد میرسد.
حالا بعد از گذشت ماهها از ورود اولترابوکها به بازار شاهد محصولاتی متفاوت از استانداردها و ایدههای اولیه این محصول هستیم که بعضا به سختی میتوان نام آنها را اولترابوک گذاشت. اولین موردی که به نظر میرسد این است که این محصولات به راهی غیر از آنچه که اینتل در نظر گرفته بود میروند.
اصطلاحات لیبرال
اولین نمونههای مهم این اختلاف در دو اولترابوک HP Envy 14 Spectre و Samsung Series 5 Ultra به چشم میخورد. هر دوی این محصولات 14 اینچی اولترابوک نامیده میشود درحالیکه عملا اولترابوکها با اندازه های کمتر از 13 اینچ پیوند خوردهاند و حقیقتا این محصولات تلاش کردهاند اندازه 14 اینچ را به دنیای اولترابوکها تحمیل کنند. البته این لپتاپها برای اینکه آلترابوک نامیده شوند لااقل باید از نظر ضخامت و سبکی در رنج اولترابوکهای 13 اینچی قرار گیرند.
هر دو آلترابوک HP Spectre و Samsung Series 5در حدود 1.8 کیلوگرم وزن دارند که نزدیک به 500 گرم از 13-inch MacBook Air سنگینتر هستند. تازه اینکه هر دو نزدیک به یک دهم اینچ ( تقریبا 2.5 میلیمتر) از MacBook Air ضخیمتر هستند. هر چند که این تفاوتها شاید روی کاغذ زیاد به نظر نرسند ولی زمانی که لپتاپ شما ضخامت کمتر از یک اینچ ( 25 میلیمتر) دارد این تفاوتها را به هنگام استفاده از آن احساس میکنید.
یکی از بیشترین اختلافاتی که بین ایده اولیه و محصولات حال حاضر ایجاد شده است را میتوان در هارد درایو 500 گیگابایتی اولترابوک سامسونگ به خوبی حس کرد. آنجایی که قرار بود اولترابوکها با به کارگیری حافظههای SSD با وزن کمتر و سرعت بیشتری کار کنند، سامسونگ از یک حافظه SSD کوچک 16 گیگابایتی در کنار هارد درایو 500 گیگابایتی استفاده کرده است. جدای از همه اینها اولترابوک سامسونگ مجهز به درایو نوری است که در این مورد جز یک علامت سؤال چیزی عاید ما نمیشود. به نظر میرسد در دنیای امروز و مخصوصا با رونق گرفتن تبلتها کاربران با محصولات فاقد درایو نوری به خوبی کنار آمدهاند ولی هدف سامسونگ از اینهمه ساختار شکنی چه میتواند باشد؟
در کل نظر شما درباره آلترابوک سری 5 سامسونگ چیست؟ یک لپتاپ سایز متوسط پر قدرت که میتواند با لپتاپهای دیگر در بازه قیمت 850 تا 950 دلار رقابت تنگاتنگی داشته باشد. اگر این لپتاپ را یک سال پیش دیده بودید بیشک زبان به تحسینش میگشودیم و آن را از معجزات سامسونگ قلمداد می کردیم اما امروز حس خاصی برای تحسینش نداریم. من به شخصه زمانی که متوجه شدم سامسونگ لپتاپی با این مشخصات را اولترابوک نامیده، آن را یک عقب گرد و ناامیدی در آینده اولترابوکها دانستم.
ریشه و پیدایش آلترابوک
اولترابوکها به چه لپتاپهایی اطلاق میشوند؟
با موفقیت محصول انقلابی و دوست داشتنی اپل به نام MacBook Air ، اینتل و تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی تصمیم گرفتند برای رقابت با آن محصولی را برای سیستمعامل ویندوز معرفی کنند تا بتواند در خیلی از جهات بهخصوص از نظر قیمت با محصول اپل رقابت کنند. اولترابوکها دسته جدیدی از لپتاپها به شمار میروند که توسط اینتل و تیم تجاری آن نامگذاری شدهاند و بدین ترتیب سیستمهایی که حاوی ملزومات اینتل و استانداردهای آن در این زمینه باشند میتواند از این نام و دسته برای محصولشان استفاده کنند.
در حقیقت اینتل 300 میلیون دلاربودجه برای کمک به توسعهدهندگان اولترابوکها و کاهش هزینه ساخت و عرضه آنها در آگوست سال ۲۰۱۱ اختصاص داد. این هزینه در راستای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای سختافزاری و نرمافزاری به منظور تمرکز روی افزایش بهرهوری و تعامل سازنده میان کاربران و اولترابوکها در مواردی نظیر سنسور و صفحات لمسی، استفاده طولانی از دستگاه با باتریهای قویتر، طراحیهای فیزیکی ابتکاریتر و پیشرفت در وسایل ذخیرهسازی اختصاص داده میشود.
از آن ایده اولیه بزرگ و امکاناتی که اینتل به سازندگان برای این مدل لپتاپها معرفی کرد، محصولاتی از کمپانیهایی نظیر ایسر، لنوو، توشیبا و اسوس به عنوان نسل اول اولترابوکها عرضه شدند. اکثر این اولترابوکها در تستهای مختلفی که انجام گرفت بسیار خوب و پرقدرت ظاهر شدند و بسیاری از منتقدان را تحت تأثیر این پلتفرم اینتل قرار دادند هر چند که نباید از تبحر سازندگان این محصولات هم چشم پوشی کرد. البته با کاهش قیمتها، مشتریان بیشتری به سمت خرید اولترابوکها متمایل خواهند شد.
اولترابوکهای 2012: ارزشهای بالایی که به آن اعتنا نشد
چند ماه پیش در نمایشگاه CES 2012 متوجه شدم که راه در پیش گرفته شده ، آیندهای مبهم و غبار آلودی دارد. به نظرم آمد که اولترابوکها را خطری تهدید میکند که حاصل پنهان شدن اینتل و ناظران صنعت در پشت ایدههای بزرگ بعدی است و هدف از این نامگذاری و طرح آن فقط فروش بیشتر محصولات کنونی است. در حقیقت با این برندسازی درصدد فروش هرچه بیشتر لپتاپهایی نه چندان منطبق با این ایده هستند تا از رقابت با تولیدکنندگانی نظیر اپل عقب نمانند و از آن طرف خود را برای گامهای بزرگ بعدی آماده کنند.
به نظر میرسد پیشبینی من این روزها رنگ واقعیت به خود گرفته است. انگار از اولترابوکها همان ایده اصلی باقی مانده است و بقیه، محصولاتی هستند که در سایزهای 14 حتی 15 اینچی و با قیمتهای کنترل نشدهای در حال قبضه بازارند و مشتریان آنها را به خاطر اولترابوک بودنشان دوست دارند بدون آنکه به ایده اولیه و تفاوتهای این محصولات با مفهوم اولترابوک توجهی داشته باشند. این وسط چه کسی به آن ایده اولیه پایبند است؟
برای آنکه به نحوه تأثیر این چنین برَندی توجه کنید به اتفاقات گذشته رجوع میکنیم. زمانی که اوایل پیدایش شبکههای وایرلس رخ داد و آنچه که از کلمه Intel's Centrino نقش بسته روی لپتاپی به ذهن خطور میکرد توانایی آن لپتاپ به برقراری ارتباط با Wi-Fi می بود. حال آنکه کسی بهطور عمیق به مشخصات و ویژگیهای ارتباطی آن فکر نمیکرد. به قولی تا Centrino دیده میشد خیال کاربر از تمام جهات تخت تخت میشد و اصلا کار به اینکه چه استانداردهایی توسط تراشه دستگاه پشتیبانی میشود یا حتی پهنای باند آن چقدر است و به چه میزان انرژی مصرف میکند، نداشت. اوایل پیدایش بود و همه فقط به فکر داشتنش بودند.
در این قضیه مشتریان به جای آنکه از برچسب آلترابوک اینتل روی لپتاپ، متوجه شوند که منظور دستگاهی بسیار سبک، نازک، با تکیه بر حافظه SSD، سرعت بالای بوت و زمان طولانی کار با یک بار شارژ باتری است، بیشتر تلاش دارند اطلاعات دقیقی از اندازه و وزن دستگاهها داشته باشند و اینچنین با این ملاکها خرید انجام دهند.
مرگ اولترابوکها؛ زندگی ادامه دار لپتاپهای جدید
اولترابوک زمانی که ارایه شد یک ایده بود اما اکنون زمان تحقق آن فرارسیده است. در این بین مکبوک ایر اپل به خوبی ثابت کرد که کاربران بدون درایو های نوری و هارد درایوهای پر ظرفیت هم میتوانند به نیازهای خود پاسخ دهند. در حقیقت برای آنها بازده بالای باتری و قابل حمل بودن دستگاه بیش از تعداد پورتهای زیاد و متفاوت ارزش دارد. بدین ترتیب علامت تجاری اولترابوک به این زودیها کنار نخواهد رفت ودر ادامه سال 2012 شاهد مدلهای متفاوتی از لپتاپهای فوق سبک چه با علامت اولترابوک و چه بدون آن خواهیم بود.
پیروزی واقعی در دراز مدت زمانی عاید اولترابوکها خواهد شد که نقش و جایگاه خود را در مسیر اصلی دنیای لپتاپها از نو بازنویسی کنند. بسیار بعید میدانم که سال آینده در همین زمان لپتاپهایی در رنج متوسط قیمت و اندازه پیدا شوند که کمتر از 25 میلیمتر ضخامت نداشته باشند یا حتی سبک تر از 2 کیلو نباشند. این را در نظر داشته باشید که درایوهای نوری نیز کم کم به مرور زمان از چرخه خارج خواهند شد همانطور که نقش Ethernet jacks (شبکه سیمی) نیز در دنیای کنونی بسیار کمرنگ شده است. به هر حال سازندگان کامپیوترهای شخصی در نظر دارند که اگر نخواهند سیاستهای خود را در ساخت لپتاپها به سمت استانداردهای اولترابوک یا لپتاپهایی نظیر مک بوک ایر به پیش ببرند دیگر در این بازی پرسود جایگاهی نخواهند داشت. این قصه برای شرکت نوکیا در زمینه تلفنهای همراه به وضوح تداعی شد و بیشک دیگر شرکتها علاقهای به تکرار آن برای خود ندارند.
آری من هنوز از اینکه تا چه مدت مفهوم اولترابوک پا برجا خواهد ماند اطمینان ندارم اما اگر لپتاپهای آینده به سمت نازک و سبکتر شدن و عملکرد سریعتر پیش روند ( چه برچسب فناوریهای اینتل بر آنان نقش بسته باشد چه نه) ما چیز زیادی از دست ندادهایم.
نظرات