نقش شرکتها در افزایش پیشرفت بازارهای درحال توسعه
در سالهای اخیر، نیروهای موثر بر رشد اقتصادهای در حال توسعه بهخوبی بررسی شدهاند. آنچه که کمتر به آن پرداخته شده است، نقش شرکتهای خصوصی کوچک است که با وجود مدیریت ساده و نابالغ، بهلطف رقابتهای جهانی، بهرهوری بالایی از خود نشان دادهاند.
انجمن اقتصاد جهانی در یک بررسی، رشد ۷۰ کشور را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که ۱۸ اقتصاد در حال رشد، اکنون از مرزهای توسعه گذر کرده و توانستهاند فاصلهی درآمدی خود را با کشورهای توسعهیافته کاهش دهند. معیار این بررسی، رشد ۳.۵ درصدی GDP سالانه به مدت ۵۰ سال یا رشد ۵ درصدی بهمدت ۲۰ سال بوده است.
در میان ۱۸ اقتصاد برتر در این بررسی، پیشرفتهای طولانیمدت مانند چین، کرهی جنوبی، مالزی و پیشرفتهای سریع مانند هند و ویتنام مشاهده میشوند. کشورهایی همچون اتیوپی و ازبکستان نیز در میان این نتایج حضور داشتهاند که در رسانهها کمتر حضور دارند.
تعداد شرکتهای با درآمد بیش از ۵۰۰ میلیون دلار در اقتصادهای گفته شده نسبت به کشورهای دیگر، دو برابر است. نکتهی قابل توجه این است که ارتباط درآمد شرکتهای بزرگ با GDP در این کشورها، از ۲۲ درصد در بازهی زمانی ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹، به ۶۴ درصد در بازهی ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ افزایش یافته است. در همین بازههای زمانی، ارزش افزودهی این شرکتها از ۱۱ به ۲۷ درصد رسیده است. آمارهای بالا توسط موسسهی McKinsey Corporate Performance Analytics استخراج شدهاند.
شرکتهای فعال در اقتصادهای مذکور، عملکردی عالی در مسیر توسعهی خود و سهامداران یا افراد درگیر خود داشتهاند. در سطح جهانی، آنها سهمی ۴۰ درصدی در افزایش درآمد و سود خالص تمامی شرکتهای بزرگ عمومی در بازهی زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ را به خود اختصاص دادهاند. بیش از ۱۲ عدد از این شرکتها، از سال ۲۰۰۰ به لیست فورچن ۵۰۰ راه یافتهاند.
سوال اساسی این است که چه مواردی باعث موفقیت این شرکتهای بزرگ در اقتصادهای رو به رشد شده است؟ رقابت یکی از مهمترین دلایل است. در واقع، موفقیت در بازارهای درحال رشد دشوار است. در این نوع از اقتصادها، تنها ۴۵ درصد از شرکتهای بزرگ توانستهاند در طول یک دههی گذشته در چارک بالایی برترین شرکتها بمانند. این آمار در اقتصادهای رشدیافته به ۶۲ درصد میرسد.
رشد بیشتر، باعث تشویق شرکتها به نوآوری و افزایش بهرهوری میشود
چشمانداز گفته شده در بالا، شرکتهای بزرگ و عالی را به نوآوری بیشتر و اشتیاق برای توسعه تشویق میکند. تحقیقات انجمن اقتصاد از ۲ هزار مدیر اجرایی شرکتها به این نتیجه رسیده است که ۵۶ درصد از درآمد شرکتهای بزرگ در اقتصادهای روبهرشد از طریق محصولات و خدمات جدید تامین میشود. این آمار، ۸ درصد بیش از آمار همتایان آنها در اقتصادهای رشدیافته است. آمار دیگر نشان میدهد که تمایل این شرکتها برای کسترش بازار بهصورت بینالمللی، ۲۷ درصد بیش از دیگران است.
مثالهای نوآوری خلاقانه در این نوع از اقتصاد و شرکتهای فعال در آن، فراوان است. بهعنوان مثال، تولیدکنندهی چینی تلفن یعنی Transsion، پس از چند سال فعالیت به برند پیشگام گوشیهای هوشمند و سادهی تلفن همراه در آفریقا تبدیل شده است. گوشیهای این شرکت، علاوه بر قیمت مناسب، امکان استفاده از ۴ سیمکارت همزمان را دارند. همین ویژگی، آنها را برای کاربران آفریقایی جذاب کرده تا از پرداخت هزینهی اضافی بهخاطر تماس با مشترک اپراتور دیگر، جلوگیری کنند.
مثال دیگر، شرکتکرهای لوازم آرایشی AmorePacific است که پس از یک فرآیند تحقیق و توسعه و آزمایش، پد آرایشی جدیدی ساخته و موفق به فروش ۱۰۰ میلیون عدد از آنها در آمریکا شده است. فرآیند تولید این محصولات شامل ۳۶۰۰ تست و ثبت ۲۶ پتنت بوده است. در نتیجهی فعالیت چنین شرکتهایی،تعداد پتنتهای ثبتشدهی سالانه در بنگلور و شانگهای با سرعتی دو برابر سیلیکون ولی رشد داشته است.
آمار ثبت پتنت در چین و هند از سیلیکونولی بیشتر شده است
بسیاری از کشورهای درحال توسعه به این نتیجه رسیدهاند که فعالیت شرکتهای رقابتی خصوصی و نوآور، اهمیت بالایی در رشد اقتصادی دارد. در نتیجه، آنها محیطهایی را برای رشد بهتر و سرمایهگذاری این شرکتها فراهم کردهاند تا در نهایت، انگیزه برای نوآوری و افزایش بهرهوری در محیط اقتصادی افزایش یابد. این کشورها بهجای انتخاب انحصاری بخشهای فعالتر اقتصاد یا شرکتهای موفقتر در هر بخش، تمرکز خود را روی افزایش رقابت در زمینههای مختلف گذاشتهاند.
در برخی از اقتصادها، دولتها به شرکتهای داخلی رقابتکننده و فعال در حوزهی پرورش ایده کمکهای شایانی کردهاند. آنها پشتیبانی گستردهای با ابزارهای مختلف از جمله وامهای با بهرهی پایین، نرخ پایین تبدیل ارز، مالیات پایین و توسعهی بخشهای تحقیق و توسعه را در اختیار این شرکتها قرار دادهاند. البته پس از مدتی که رقابت این شرکتها به اوج میرسد، برای جلوگیری از هرگونه بیعدالتی، حمایتهای دولتی بهمرور برداشته میشوند.
رشد اقتصادهای درحال توسعه، به رشد اقتصاد جهاین وکاهش بیکاری میانجامد
در برخی از موارد، حمایتها منوط به شرایطی بود که مشوق افزایش بهرهوری باشند. بهعنوان مثال، کرهی جنوبی در خلال دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، آمار صادرات مشخصی را بهعنوان محدودهی مورد نیاز برای دریافت اعتبارهای دولتی مشخص کرده بود. در اندونزی، هیئت هماهنگی سرمایهگذاری فعالت میکند که شرط دریافت اعتبار در شرکتها را، رعایت قوانین وامهای دریافتی گذاشته است.
اگرچه مفاهیم گفتهشده و شرایط حمایتی در کشورهای مختلف، متفاوت است، درس این رویکرد، ثابت خواهد بود: با حمایت از رشد شرکتهای بزرگ و بینالمللی در اقتصاد در حال توسعه، میتوان به مرحلهای جدید با عملکرد بیش از انتظار رسید. ابعاد رشد این نوع از اقتصادها و شرکتهای فعال در آنها نیز قابل توجه است. طبق آمار اگر تمام اقتصادهای درحال توسعه، به رشد بهرهوری سالهای قبل در اقتصادهای بسیار فعال برسند، GDP جهانی تا سال ۲۰۳۰ رشدی ۱۱ تریلیون دلاری خواهد داشت. این آمار، برابر با اضافه کردن اقتصادی جدید به جهان، در ابعاد چین است.
در این سناریو، مراکز مدیریتی حدود نیمی از شرکتهای میلیارد دلاری جهان، تا سال ۲۰۳۰ در کشورهای درحال توسعه خواهند بود. فراموش نکنید که فعالیت جدیتر این موتورهای رشد، برای اقتصاد در ابعاد جهانی مفید است. در نهایت، صدها میلیون نفر که بهدنبال شغل هستند، از این رشد سود خواهند برد.
نظرات