ژن های یکسان میتوانند هم باعث شادی و هم افسردگی شوند
دو پژوهشگر روانشناسی پیشنهاد دادهاند که همان ژنهایی که ما را در برابر افسردگی آسیبپذیر میکنند، میتوانند ما را به سمت مثبتاندیشی نیز سوق دهند. ایلین فاکس (Elaine Fox) از دانشگاه آکسفورد، و کریس بیورز (Chris Beevers) از دانشگاه تگزاس آستین، تعدادی از مطالعات مرتبط را برای مقاله منتشر شدهی خودشان در روانپزشکی مولکولی Molecular Psychiatry بررسی کردهاند. آنها باور دارند که ما نیاز داریم تا مطالعات انجام گرفته در زمینهی ژنتیک سلامت روان را با مطالعاتی که به موضوع گرایشات ذهنی و شناختی میپردازند، ترکیب کنیم. پروفسور بیورز میگوید:
گرایشها و تمایلات ذهنی هنگامی خود را نشان میدهند که افراد همواره شرایط را با چند فیلتر خاص ذهنی خودشان تفسیر میکنند. زمانی که افراد آن دسته از گرایشهای ذهنی را داشته باشند که همواره بر جنبهی منفی افکار تاکید کند، به مقدار بیشتری در معرض خطر اختلالات سلامت روان قرار خواهند داشت. تحقیقات بسیاری دربارهی این گرایشهای ذهنی صورت گرفته است، و همچنین بسیاری از تحقیقات نیز در مورد ژنهایی که ممکن است در افراد مستعد ابتلا به بیماری روانی وجود داشته باشند، انجام شده است. با این حال، ما پیشنهاد میکنیم که میتوان این دو حوزه پژوهشی را با هم ترکیب کرد.
پروفسور فاکس در این باره گفته است:
اگر شما ژنی را دریافت کرده باشید که با بیماری روانی مرتبط باشد و افرادی که این نوع ژن مشابه را دارند نیز مورد مقایسه قرار دهیم، مشخص میشود که چه اتفاقی روی سلامت روان آنها در محیط رخ خواهد داد. باور ما این است که با وجود اینکه هیچ ژنی به تنهایی باعث بروز بیماریهای سلامت روانی نمیشود، اما برخی از ژنها میتوانند افراد را در برابر اثرات محیط حساستر کنند و این حساسیت میتواند باعث بهتر یا بدتر شدن وضعیت شود. اگر شما آن دسته از ژنها را در بدن خود داشته باشید و در یک محیط منفی نیز قرار داشته باشید، به احتمال زیاد برخی از گرایشهای ذهنی منفی را در ذهنتان توسعه خواهید داد که منجر به اختلالات روانی میشوند. اما اگر شما این ژنها را داشته و در یک محیط مناسب و مطلوب باشید، به احتمال زیاد برخی گرایشهای ذهنی مثبت پیدا خواهید کرد که باعث افزایش انعطاف پذیری ذهنی شما خواهند شد.
پروفسور فاکس اکنون در حال انجام تحقیقات بیشتری روی اثر ترکیبی ژنتیک و محیط زندگی افراد روی فیلترهای ذهنی ما است. وی این پروژه را به نام CogBIAS نامگذاری کرده است و سرمایهی این پروژه در یک برنامهی کاری از بودجهی شورای تحقیقات اروپا تامین میشود.
وی در نظر دارد تا ببیند که چگونه ممکن است تا مجموعهای از ژنها میتوانند روی نتایج سلامت روان تاثیر بگذارند و همچنین بررسی این پرسش که این اثرات چگونه توسط محیط زندگی فرد تعدیل میشوند. امید است که شاید چنین تحقیقاتی ما را قادر به درک حساسیت ژنتیکی بنیادی مردم و ارائهی پشتیبانی مناسبتر برای حصول بهترین انعطافپذیری ذهنی ممکن و سلامت روانی برای هر فرد کنند.
نظرات